در آن روز خزان مهرگان، گلی از گل های فوتبال آذربایجان را پژمرد و با خود برد، کسی که در دفتر خاطرات فوتبال این دیار، صفحات زرین متعددی را به ثبت رسانده است.
ایشان پنج سالی می شد که در بستر بیماری بودند و همین امر موجبات نگرانی علاقمندان فوتبال و حتی اهالی ورزش آذربایجان را فراهم آورده بود... اما خبر غم انگیز رسید.
پدر فوتبال آذربایجان دعوت حق را لبیک گفت و دنیایی خاطره را از خود بر جای گذاشت... آذربایجان یکی از چهره های ماندگار دنیای چمن سبز را از دست داد و از او یک تاریخ سازندگی فوتبال تبریز و خاطرههای بسیاری بر جای ماند.
در مورد ایشان همین نکته بس که آن مرحوم همواره در کنار و همراه فوتبال استان بود، چه در زمانی که فوتبال بازی می کرد، چه در دوره مربیگری و تربیت اکثر فوتبالیست های بزرگ تبریز و حتی تا زمانی که در بستر بیماری قرار نگرفته بود همواره در تمامی رخدادهای فوتبال حضور می یافت.
در این مجال اندک به آنها نمی توانم بپردازم، اما آنچه که قصد دارم بنویسم یادی از بزرگ مرد نامآور فوتبال آذربایجان در سالگرد درگذشتش است.
متاسفیم اشاره کنیم که در حق پدر فوتبال آذربایجان آنچه که باید اتفاق میافتاد و چهره و جاودانگی او را بیان میکرد صورت نگرفته است.
نمونههای زیادی از آنهایی که در فوتبال به عنوان نام آوران و چهرههای شاخص بودهاند در شهرهای مختلف ایران آمده و رفته اند و با یک مقایسه ساده میان هم دورهایهای مرحوم صباغ می توان دریافت که در تبریز به سان همتایان حتی کم فروغتر نسبت به عملکرد آقای صباغ، در قبال ایشان کاری در جهت تکریم مقام آن مرحوم صورت نگرفته است.
برای نمونه در شهر اصفهان جهت تجلیل از مقام محمود یاوری ببینید چه ها که نکرده اند!؟ نمونه کوچکش نامگذاری یک میدان به اسم ایشان می باشد!! در حالی که اعتبار و سبقه فوتبالی مرحوم صباغ بسیار فراتر و دیرپاتر از مرحوم یاوری بوده است.
در این زمینه قصد مقایسه میان دو پیشکسوت را نداریم اما میتوان با اشاره به نمونه ها، عملکرد مسئولان شهری، فرهنگی و حتی باشگاههای بزرگ فوتبال تبریز در این زمینه با عملکرد همتایان اصفهانی قیاسی را صورت داد و آنگاه عملکرد مسولان امر در تبریز را الکن و دربرگیرنده اعتبار مرحوم صباغ ندانست؟؟
بیشک در این زمینه و در قبال خدمات و آنچه که پدر فوتبال آذربایجان انجام داده است، مسولان ذیربط در تبریز عملکرد قابل قبولی نداشته اند.
با خبریم که قرار شده بود در حوالی میدان ساعت سردیسی از استاد نصب شود اما به جهت قرار گرفتن در اولویتهای چندم و یا بی توجهی به آن، نصب المان فوق علیرغم تلاش های دکتر دبیری راه به مراحل اجرایی و عملیاتی پیدا نکرده است.
شهر تبریز در حال گسترش است و به راحتی می شد یکی از میادین یا خیابان ها را به نام ایشان مزین نمود.
یا آن که در یک موزه تخصصی به کارهایی که پدر فوتبال آذربایجان انجام داده اند به صورت دائمی و تحت یک نمایشگاه عکس و بخشی از لوازم شخصی آن مرحوم پرداخت و کاری را که قبل تر به صورتی مختصر انجام یافته بود با حالت شکیل تر و جامع تری عرضه نمود.
به هر روی امیدواریم که مسئولان ارشد شهری با مدنظر قرار دادن آنچه که مسولیت فرهنگی و اجتماعی آنها می توان نامید در این زمینه رسالت تصمیم گیری خود را به منصه ظهور برسانند؟ چرا که زنده کردن یاد و نام آنهایی که اولین چهره های شاخص شهر اولین ها بوده اند اعتباری برای شهر و البته نام نیکی است که از این مسولان در رابطه با یک کار ماندگار فرهنگی برجای خواهند ماند.
نادر عبدل زاده
انتهای پیام/