یادداشت/
جنگ روسیه با اوکراین و آینده ما و جهان
نصر: وابستگی اروپا به انرژی روسیه، مایه نگرانی امریکا بود. نگران از این جهت که این وابستگی بتدریج به همبستگی بیانجامد و امریکا در آنسوی آتلانتیک تنها بماند. پس باید این وابستگی قطع میشد و چه راهی بهتر از یک جنگ بین روسیه و اروپا و سپر بلای اروپا، اوکراین؟
اوکراین طعمه و دامی پهن شده برای روسها بود و پوتین به مدد مشاوران ماخولیایش به راحتی در این دام افتاد.
از طرف دیگر، امریکا مایل نیست روسیه بقدری تضعیف شود یا بقدری از آتلانتیک منزجر شود که به آغوش چین پناه ببرد. اما منتهای آمال امریکا اینست که پس از دو سه سال جنگ و تضعیف نسبی اقتصاد و قوای متعارف روسها، خود به عنوان میانجی و منجی عمل کند و بتواند با دستانی صمیمی دستهای سران مسکو را بفشارد و بین مسکو و پکن فاصله ای مطمئن ایجاد کند.
هدف اصلی کاخ سفید در این بازی بزرگ، مهار چین است. اینگونه نیست که به تقویت حلقه دوستان پاسیفیکش اکتفا کند. بلکه دور کردن روسیه از چین و تلاش برای نزدیک کردن وی به غرب، تکمیل کننده برنامه مهار است.
هر چند امریکا در دهه های آینده قرن ۲۱ به تنهایی قادر به مقابله یا مهار چین (و در ادامه هند) نخواهد بود، اما آینده پژوهانشان میدانند که باید قدر متحدان آتلانتیک و پاسیفیک خود را برای حفظ برتری دراز مدتشان بیشتر بدانند.
چنین برنامه ریزی در مقیاس قرنی همانقدر که تحسین برانگیز است، از جهتی مایه تاسف نیز هست. ملتهایی که رویاهایشان را با آینده نگری ترکیب نکنند، سرنوشتی بهتر از گرفتاری در باتلاق نخواهند داشت و آینده از آن ملتهایی است که رویا را با دور اندیشی و آرمان را با واقع بینی ممزوج کنند.
پنجاه سال بعد، طبق تخمینهای موسسات معتبر جهانی چین، هند و امریکا، به ترتیب سه قدرت اقتصادی اول جهان خواهند بود. اما آنچه قابل تامل است، قدرت گیری اقتصاد ممالک مسلمانی همچون اندونزی، نیجریه، پاکستان، مصر و احتمالا ترکیه تا اواخر قرن حاضر است که در حدود سال ۲۰۷۵ جزو ده قدرت اقتصادی اول جهان پس از سه کشور چین، هند و امریکا خواهند بود، بطوری که مجموع اقتصاد پنج کشور اول مسلمان با اقتصاد چین برابری خواهد کرد.
ضروریست کشورهای مسلمان از اکنون بجای خصومتهای ابلهانه و رقابتهای غیرضروری، به اندیشه تکوین هسته اولیه اتحادیه ای شبیه (و نه لزوما عین) اتحادیه اروپا باشند. ایجاد قطب سوم قدرت جهان با محوریت ممالک سبز (بدون تاکید بر دین، اما در عمل باشگاهی عمدتاً مسلمان)، قدمی سهل و ممتنع است. مخالفان "اتحادیه سبز" (نام پیشنهادی نگارنده برای دوری از تعصبات فرقه ای از سویی و کاستن از حساسیت رقبای شرقی و غربی از سوی دیگر) در داخل این ممالک، یا جاهلان متعصی ملی و دینی خواهند بود، یا مهره های حرفه ای وابسته به قطبهای قدرت موجود که مامورند و معذور. شناسایی و دفع این مهره ها به موازات تلاش برای تبیین اهمیت اتحادیه به جاهلان موثر و بدنه فعال جوامع ذیربط، از اولین گامها برای حرکت به آینده روشن و پرامید و خلاصی از سه قرن رکود و جمود و عقب ماندگی برای جوامع مسلمان است. اتحادیه عرب، سازمان کشورهای ترک و سازمان کنفرانس اسلامی، تمرینهایی برای این منظور شمرده خواهند شد و عقل جمعی کشورهای ما، این مسیر را پیمودنی خواهد کرد. رویای نهایی ما، آینده سبز برای مردمانمان در کنار تمام جهان است.
محمدرضا راستگار، تحلیلگر سیاسی
انتهای پیام/
نصر