یادداشت/
ارتباطات و بقاء بشر
27 اردیبهشت، روز ارتباطات و روابط عمومی است. خیلی مبارک است برای دوستان روابط عمومی خصوصاً دوستان خبرنگاری که در این جایگاه فعالیت می کنند.
ولی در عنوان این روز، چیزی که بیشتر برای من اهمیت دارد، مقوله «ارتباطات» است.
نسبت ارتباطات با روابط عمومی به اصطلاح منطقیون «عموم خصوص مطلق» است. یعنی ارتباطات عام است و روابط عمومی خاص. روابط عمومی شکلی از ارتباطات است و به صورت مطلق در درون ارتباطات تعریف می شود ولی ارتباطات شامل بسیار مقولات دیگر است که جزو روابط عمومی محسوب نمی شوند.
ارتباطات از اولین انسان روی زمین آغاز شده و با آخرین انسان -اگر موجودات فضایی و ساکنان دیگر سیارات و کهکشان ها را ملاقات نکنیم و با آن ها ارتباط برقرار نکنیم- از بین خواهد رفت. در حالی که روابط عمومی پدیده ای نوظهور است. ابتدایی منوط به شرایط دارد و با منتفی شدن شرایط نیز محلی از اعراب ندارد.
ارتباطات عام است. یعنی شامل همه و هر جا می شود ولی روابط عمومی خاص است. یعنی تابع و نیازمند برخی شرایط خاص برای تحقق است. تا سازمانی نباشد، تا این سازمان نخواهد وارد فضای عمومی شود، تا فضای عمومی نیازی به ارتباط با این سازمان احساس نکند تا ابزارهای تخصصی روابط عمومی در اختیار بخش روابط عمومی قرار نگیرد، تا نیروی متخصص برای روابط عمومی تربیت و استخدام نشود، تا بودجه لازم تامین نشود و صدها تای دیگر، روابط عمومی شکل نمی گیرد. و با از این رفتن هر یک از این شرایط روابط عمومی هم از بین می رود. ولی ارتباطات این گونه نیست. الان من با نوشتن این مطلب در حال انجام «ارتباطاتم». و شما با خواندنش هم وارد مقوله ارتباط می شوید. از صبح علی الطلوع تا نمی دانم چه وقت مدام در حال ارتباطیم، با خانواده، همکار، بقال، راننده، تلویزیون، رادیو، علائم ترافیکی، حیوان خانگی، روزنامه، اینترنت، شبکه های اجتماعی و ... . می بینید ما حتی با اجسام و حیوانات هم در ارتباطیم. ولی می توانید روابط عمومی کارخانه تولید غذای سگ را تصور کنید به دنبال برقراری ارتباط با سگ ها باشد. حتی تصورش هم مضحک است. طبیعتاً روابط عمومی آن کارخانه دنبال ارتباطات با صاحب سگ می رود. ولی صاحب آن سگ، با او ارتباط بر قرار می کند. دارای یک رشته روابط عاطفی می شود و حتی آن حیوان نیز چنین است. (بر اساس تحقیقات روانشناسان حیوانات هم احساسات عاطفی دارند.)
از طرف دیگر در اکثر موارد ارتباطات مقوله انسانی است که احساس در آن نقش اصلی را دارد. ولی روابط عمومی مقوله ای تکنیکی است. به همین دلیل هم متخصص لازم دارد، ابزار می خواهد و کلی مقدمات لازم دارد. ولی حتی اگر تمام ابزارهای تکنیکی ارتباطی انسان را بگیرید؛ هر چند دچار محدویت می شود ولی باز ابزارهای زیستی و عاطفی لازم برای برقراری ارتباط دارد. انسان های اولیه چنین بودن ولی ارتباطات میان آن ها از بین نرفت بلکه رشد کرد. به قولی ارتباطات مبنای تمامی پیشرفت های بشری است و انسان بدون ارتباطات نمی توانست در جایگاه مسلط کنونی که بر جهان دارد، قرار گیرد.
روابط عمومی محدود به سفارش است. تا نیازی برای ارتباط با سازمانی وجود نداشته باشد و یا سازمانی نیاز به روابط عام احساس نکند، روابط عمومی متولد نمی شود. چون سفارشی برایش وجود ندارد. ولی با ایجاد سفارش، بلافاصله روابط عمومی متولد می شود. ولی ارتباطات چنین نیست. بنابه دیدگاهی؛ ارتباطات ذاتی است و حیات انسان با آن عجین است. آیا انسان بدون اینترنت زنده می ماند؟ تجربه به ما می گوید: «بله» بدون روزنامه چطور؟ بدون قطار، هواپیما، ماشین، خط، زبان چطور؟ باز تجربه به ما می گوید هر چند زندگی برایش سخت می شود ولی باز می تواند زنده بماند. یعنی با منتفی شدن ابزار تکنیکی، ارتباطات منتفی نمی شود. ولی تصور این که انسان موجودی بدون ارتباط باشد ونتواند با همنوع خود ارتباط برقرار کند، مهیب است.
ما به لحاظ فیزیولوژیک موجود ضعیفی هستیم. اغلب حیوانات توانایی عجیبی در بقا دارند. برای سرما آماده اند، برای گرما آماده اند، برای فرار، برای شکار و در کل برای بقا. ولی انسان چنین موجودی نیست. جثه کوچکی دارد و اندامی ضعیف، روی دو پا راه می رود پس سرعت چندانی برای فرار از خطر ندارد. در مقایسه با دیگر حیوانات قدرت بدنی خاصی ندارد، نه دندان تیزی دارد و نه پنجه هایی قوی، پوستش در مقابل گرما و سرما بی دفاع است. پس چه چیزی ما را از دوران گذشته تاکنون حفظ کرده و حتی مالک زمین نموده. می توان گفت: «ارتباطات».
ما تنها موجود روی زمین هستیم که می توانیم از سطح روابط گله ای فراتر برویم و ارتباطات پیچیده بین مان ایجاد کنیم. می توانیم متحد شویم، تجربه های نو به دست بیاوریم و آن ها را با دیگران به اشتراک بگذاریم، می توانیم احساسات و اعتقادات مشترک بین خودمان برقارا کنیم و در سایه این احساسات و اعتقادات روابط خود را گسترش دهیم. پس ما امکانات ارتباطی خارق العاده ای برای تسلط بر جهان نسبت به دیگر موجودات زمین داریم و این اصلی ترین راز بقای انسان است.
به قلم مهدی ابراهیم پور
انتهای پیام/
نصر