به گزارش نصر، با ورود به سالنی خنک، پوشیده از آجرهای سفید رنگی که تو را به حالی خوب دعوت میگیرند، از نمایشگاه «من بیر گونه باخانام، خوی زلزلهسینده» واقع در نگارخانه استاد فاسونکی سینما ناجی تبریز دیدن کردیم. پس از تماشای آثار، در جستجوی مسئول خوش ذوق این جریان انسان دوستانه، به خانم «ائلناز خاکزاد» معرفی شدیم و از او خواستیم خود را معرفی کرده و داستان ایدهی این جریان را برایمان نقل کند.
خانم «ائلناز خاکزاد» در معرفی خود می گوید: من کارشناس ارشد رشته گرافیک، سرپرست گروهی هستم که تصمیم گرفت در بحران زلزله خوی، کاری معنوی برای زلزله زدهها انجام دهد. چون بچهها آسیب پذیرتر هستند، آنها را اولویت قرار دادیم و با مشورت همه اعضای گروه، تصمیم گرفتیم در زمان محدود، بومی در اختیار بچهها قرار بدهیم تا بدون موضوع و محدودیت، درونیاتشان را روی بوم پیاده کنند. در اولین اقدام بوم بزرگی را در روستای وار پهن کردیم و با استقبال کودکان زیادی مواجه شدیم که غیر قابل پیشبینی بود. در حرکات بعدی، اعضای گروه با حمایت خیرین و حتی کمکهای شاگردان بنده و... ، بومها و رنگها را تهیه کردیم و به مناطق مختلف زلزله زده خوی بردیم.
وی در ادامه از اقدام برای برگزاری نمایشگاه و فروش آثار گفت: هربار در راه بازگشت از خوی، ایدهی جدیدی برای کمکرسانی هرچه بیشتر به این مردم شریف به ذهن ما خطور میکرد. در آغاز هدف ما فقط اقدامی معنوی بود که به هدف خود هم رسیدیم، ولی در ادامه خواستیم برای کمکی مادی به نفع زلزله زدگان هم اقدام کنیم که تبدیل به ایده این نمایشگاه شد.
از خانم خاکزاد درباره حمایت مسئولین از فعالیتهایشان پرسیدیم، او اذعان کرد که تمام این اقدامات با همت این گروه و با حمایت خیرین فقط در راستای کمک به مردم زلزله زده خوی بوده و اگر حمایتی از جانب مسئولین از این پس داشته باشند، قطعاً امکان بسط و گسترش چنین حرکات بشردوستانهای بیشتر خواهد شد.
وی درباره استقبال مردم تبریز از این نمایشگاه گفت: استقبال مردم از این نمایشگاه بسیار خوب بوده و کمک مادی خوبی جمع شده، ولی من توقع دارم این جریان با همین حمایتها و با حضور مهربانانه خیرین، بیش از اینها موجبات کمک به این عزیزان را فراهم کند و به یاد ماندنی شود.
در ادامه حضورمان در نمایشگاه «من بیر گونه باخانام، خوی زلزلهسینده» با آقای «محمد علیمرادی»، مستند ساز و فعال محیط زیست و از اعضای این گروه صحبت کردیم.
او گفت: در اولین ساعات زلزله خوی، با هدف ساختن مستندی کوتاه از شرایط موجود به خوی سفر کردم. در ادامه که زلزله آسیبهای جانی و مالی بیشتری به بار آورد، تصمیم به تجمیع و تشکیل گروه گرفتیم و با کمک تک تک اعضای این گروه که سرمایههای این دیارند، این اقدام شکل گرفت و همزمان با این اقدام، بنده به کمک روانشناس تیم، خانم اقبال، روایت این کودکان از تجربه زلزلهشان را به صورت مستندساختم.
علیمرادی در ادامه افزود: این روزها هرکس با در دست داشتن رسانه، با عکس گرفتن از این بچهها و اوضاعشان، آسیب این بحران را برای آنها سنگینتر میکند. ما با اجازه خود والدین و به طوری که آسیبی به روح و روان بچهها وارد نشود و با حفظ حقوق کودکان، تجربه آنها را به زبان خودشان به صورت مستند هفت دقیقهای تصویر کردیم که در نمایشگاه هم اکران خواهد شد و در یوتیوب هم قابل دیدن است.
وی از اینکه مردم استقبال خوبی از آثار این نمایشگاه داشتند و از شهرهای مختلف اردبیل و خوی و... هم برای بازدید و خرید آثار آمدند، اظهار خوشحالی کرد.
این گزارش می افزاید، سالن پر از جمعیت است و موسیقی زنده در حال اجرا. عدهای مشغول مطالعه نامههای آویخته شده زلزله زدگان خوی بودند که میشد درد و سختی این روزگاری که از سر میگذرانند را از شکستگی حروف و نقاشیهای پیوست خورده به متن های غم بارشان که حس همدلی را بیشتر برمی انگیخت دریافت کرد.
برخی مشغول پذیرایی و برخی در حال گفتگو بودند و باقی همه در میدان مشغول تماشای آثار بودند و با نگاههایی مشتاق ذوق هنری کودکانی که در این نور امید، به افشای حال درونی خود پرداخته بودند را نظاره میکردند. ذوقی در چشم هاشان آمیخته با غمِ این بلا، اما لبخندی روی لب از هنری که این کودکان آسیب دیده خلق کرده بودند، تابلوهایی ریز و پراکنده بر صفحهی آجری سفید پیش رویشان که در یک نگاه، تو به وفور نقاشی مناظری را میدیدی که نشان از زندگی در طبیعت روستایی این بچهها بود. رنگهای سبز آمیخته با آسمانهای آبی، خورشیدی گوشه قاب و خانهای در مرکز و کودکی در گوشهای پنهان.
در ادامه گفتگویی هم با خانم نفیسه اقبال، روان درمانگر گروه داشتیم. وی با نگاهی تحلیلی به این نقاشیها گفت: در طی این اقدام، ما با علم به اینکه این بچهها ترسیدهاند، شبها خواب درستی ندارند و غذای خوبی نمیخورند، نقاشی را راهی برای تصویر کردن ترس آنها و ارتباطگیری با آنها یافتیم. در این نقاشیها، خانهها اکثراً درب ندارند. این ضعف امنیت را در خیال کودکان میرساند.
وی ادامه داد: خودشان در طی مستند آقای علی مرادی به این مسأله اشاره میکنند که در طی حادثه درب خانهها باز نمیشده و همین، ترس را به احساس امنیت آنها گره زده است.
خانم اقبال گفت: در نقاشیها رنگ سرد بیشتر به کار برده شده که کم بودن تابآوری کودکان و باز عدم احساس امنیتشان را میرساند. چیز جالبی که در این نقاشیها دیده میشود این است که آنها، کمتر به خودشان اشاره کردهاند، اکثراً تم این نقاشیها خانه است و کودکان خود را نهایتاً در گوشهای کشیدهاند که این باز، انکار خود آنها را میرساند و به مسأله امنیت و ترس آنها اشاره دارد.
این روان درمانگر در ادامه بهایده کمک گرفتن از علم روانشناسی برای رفع این تروما اشاره کرد و گفت: ما قصد داریم پس از این نمایشگاه، با همکاری با روانشناسان آن منطقه به حل این مشکلات بپردازیم. الان برخی روانشناسان در گروههای کوچکتر و به صورت تکی به این کار اقدام کردهاند، ولی ما قصد داریم جلوی موازی کاری را گرفته و به صورت گروهی هماهنگ تجمع یافته و هر کس در حوزه تخصصی خود، جریان درمان را پیش بگیرد. یعنی علاوه بر حوزه کودک و نوجوان، حوزه مادران بارداری که این استرس را از سر میگذرانند هم نیاز به اقدامات درمانی دارند و هم نیاز به آگاهی بخشی جمعی که به صورت یک گزارش میدانی هست که همگی هدف ما در روزهای آتی هستند. در این راستا فراخوانی از طریق رسانه آذر انجمن به روانشناسان داده شده و از این پس هم پیگیری جدیتری صورت میدهیم تا هرچه بیشتر از این افراد حمایت بشود.
در ادامه با «نویده رئوف فرد»، روانشناس بالینی کودک و نوجوان هم در این خصوص گفتگویی داشتیم. وی در خصوص اضطراب کودکان و اقدامات درمانی و کمکهای مادی به زلزلهزدگان به نکات مفیدی اشاره میکند.
رئوف فرد گفت: بعد از چنین حوادثی، مردم گرفتار اضطراب پس از سانحه یا PTSD میشوند. کودکان هم از این واقعیت مستثنی نیستند. آنها ناخودآگاه گرفتار هراس آسیب به خود و یا هراس از دست دادن والدینشان میشوند. حال اینکه عدم رسیدگی و رفع این اضطراب، باعث ماندگاری اثر آن در روان کودکان شده و به اضطراب مزمن بدل میشود که صد البته آسیب زاتر است. بالطبع رسیدگی به این کودکان توسط تیم روانشناسان و روان پزشکان، به نوعی سرمایهگذاری بر آینده به حساب میآید.
وی در ادامه در خصوص لزوم بازی درمانی و اهمیت نقاشی برای کودکان گفت: موضوع شادی در این بحران حائز اهمیت است. لازم است درمان در قالب بازی درمانی که نقاشی هم زیر مجموعهای از آن است، صورت بگیرد تا ثمر بخشتر باشد. در طی نقاشی اگر از بچه خواسته شود ترسهایش را تصویر کند، این کار همگام با توضیح دادن آنها و صحبت درباره آنها باعث میشود قدرت ترسهای او با در دسترس بودن آنها، کم شده و کودک توان مقابله با آنها را در روان خود باز یابد و عمق ترس وی کاسته شود. این فرصت ابراز درونیات همراه با شادی و بازی بسیار خوب است، ولی مهمترین نکته در اینجا، مقطعی نبودن این خدمات و درمان هاست.
نویده رئوف فرد در خصوص این مهم تأکید کرد: عموماً پس از سانحه در یک منطقه، خیرین و درمانگران و کمککنندگان و مسئولین به صورت مقطعی وارد عمل میشوند و بعد از مدتی، این توجهها به کل قطع میشوند. لازمه موثر واقع شدن این خدمات درمانی به شرط تداوم آنهاست. یعنی به عنوان مثال در این زمینه، تیم روانشناسان داوطلب مدتی برای کمک به منطقه از نقاط مختلف وارد عمل شوند و پس از آن، خود استان، با کمک استانداری آذربایجان غربی و استانهای معین ادامه این اقدامات را ترتیب دهند و ساماندهی کنند وگرنه با قطع این پروسه، تأثیر درمانها باطل میشود و احتمال بازگشت به این اضطراب دوباره بالا میرود.
گزارش نصر می افزاید، نمایشگاه «من بیر گونه باخانام، خوی زلزلهسینده» پس از چهار روز برگزاری موفق با استقبال چشمگیر مردم هنردوست تبریز به کار خود پایان داد.
گزارش از فائزه بنی نصرت
انتهای پیام/