یادداشت/

تبریزده پنالتی قدغاندی!

1401/10/23 - 15:03 - کد خبر: 85261 نسخه چاپی

نصر: بزرگان و پیشکسوتان فوتبال تبریز بخوبی می­دانند؛ ضرب المثل« تبریزده پنالتی قدغاندی» ( در تبریز پنالتی قدغن است)، یک داستانی واقعی بود که بر اثر حق کشی و ناعدالتیهایی که بر تیمهای شهرستانی می­شد، توسط بازیکنان تیم فوتبال منتخب تبریز شکل گرفت و رفته رفته به یک اصل تبدیل گردید.

موضوع «تبریزده پنالتی قدغاندی» تا اواخر دهه هفتاد نقل قول مجالس و محافلی بود که درآن فوتبال‌دوستان و بازیکنان قدیمی با ذکر یادی از این قضیه، خاطرات گذشته را زنده می­کردند. جهت اطلاع از اصل ماجرا، در دهه هشتاد تحقیق مفصلی جهت تدوین بخشی از کتاب « تاریخ فوتبال  تبریز» انجام دادم که واقعیت فوتبال کثیف و ناعدالتی‌های آن را نمایش می دهد.
لازم به ذکر است، در دنیای ورزش فوتبال، پنالتی گرفتن بدون خطای واضح بهترین ابزار جهت تغییر نتیجه بازی فوتبال است. با توجه به اینکه در گذشته و  به کرار در مسابقاتی که یک طرف آن تیم پایتخت و طرف دیگر تیمی از تبریز باز ی می‌کرد، بارها با مداخله داور و با پنالتی‌های به ناحق، نتیجه بازی را به نفع تیم پایتخت تغییر داده اند، لذا  بازیکنان  و مسئولان تبریزی، بعد از اعتراضات متعدد و عدم کسب نتیجه لازم، به استناد اصل « تربیزده پنالتی قدغاندی» بارها در مقابل حق کشی و ناعدالتیها ایستاده‌گی کرده بودند. در این مورد روایت‌ و خاطرات زیادی نقل قول شده‌است که به تعدادی از آنها اشاره می‌گردد:

 روایت اول:
زنده یاد  بیوک صباغ، روایتی را که سینه به سینه از بازیکنان نسل قبلی فوتبال به ایشان رسیده، چنین می‌گویند:
برای ما بارها از زبان بازیکنان نسلهای گذشته نقل شده؛ اواخر حکومت پهلوی اول، در میدان فوتبال دانشسرای تبریز درحضور رضا شاه، تیم ملی ایران با تیم منتخب تبریز بازی دوستانه برگزار می­کرد. چون رضا شاه از نزدیک تماشاگر بازی بود، مسئولین دربار، دستور داده بودند؛ به هر نحوی شده تیم ملی ایران پیروز این میدان باشد. این دستور قبل از بازی به داور و مربی و اعضای تیم تبریز ابلاغ شده بود، ولی اعضای تیم تبریز در ظاهر عکس العملی نشان نداده، ولی در باطن به این امر معترض و باهم هماهنگ شده بودند تبانی نکنند. همچنین، اعضای تیم تبریز مصمم بودند بازی جوانمردانه انجام بدهند، یا ببازند و یا پیروز میدان شوند. در این بازی، تیم ملی نه تنها در مقابل تیم تبریز با نتیجه صفر- صفر متوقف می‌شود، بلکه تیم منتخب تبریز در دقایق آخر بازی، حملات متعددی بر روی دروازه تیم ملی انجام می­دهد. داور مسابقه از ترس رسیدن تیم تبریز به گل پیروزی بخش در اثر حملات مداوم، در منطقه جریمه تیم تبریز بدون هیچ برخوردی  بین بازیکنان دو تیم ، به نفع تیم ملی خطای پنالتی اعلام می­کند. زمانیکه داور با خوشحالی، توپ را در نقطه پنالتی قرار می­دهد، یکی از بازیکنان، گویا زنده یاد غلامرضا نجف پور از تیم منتخب تبریز روی توپ نشسته و اجازه نمی­دهد پنالتی زده شود و می­گوید:

« تبریزده ناحق پنالتی قدغاندی!»
در این بازی، مسئولین اسرار می­کنند پنالتی زده شود، ولی بازیکنان تبریزی از این دستور امتناع کرده و اجازه نمی­دهند تیم تبریز در مقابل شاه به ناحق بازنده گردد. متاسفانه از آن تاریخ در محافل ورزشی، این ضرب المثل به غلط رواج پیدا کرده و به مرور زمان این داستان به ضرب المثلی بدون کلمه« ناحق» بصورت «تبریزده پنالتی قدغاندی» درآمد و با تاسف دیگر، مسئولین و بازیکنان تیمهای پایتخت و همچنین سایر تیمهای شهرستانی از این فرصت سوء استفاده می­کردند و از آن تاریخ در میادین فوتبال ایران، این قضیه را رواج دادند: «تبریزیها اعتقادی به خطای پنالتی ندارند»!

روایت دوم:
در یکی از بازیهایی که بین تیم ملی ایران و منتخب تبریز برگزار شده بود، وقتی سعید صدری، شوخترین داور تاریخ فوتبال ایران برای تبریزیها پنالتی گرفت. مدافع تبریزی توپ را بغل کرد و گفت: «کیشی نامرد اولما تبریزده پنالتی اولماز»! ترجمه: مرد! در تبریز خطای پنالتی نداریم، نامرد نباش!

روایت سوم :
«در دهه سی(سال 1334) مسابقات فوتبال در شهر کرمان برگزار می­شد. در پایان این رقابتها، تیمهای کرمان و آذربایجان به فینال راه یافته بودند. در فینال بازیها، غلامرضا پهلوی برادر محمد رضا پهلوی(شاه ایران) در استادیوم ورزشی کرمان حضور داشت. در جریان بازی، داور مسابقه به ناحق یک پنالتی به نفع تیم میزبان اعلام می­کند. در نتیجه، بازیکنان تبریزی و از جمله مرحوم فتاح عظیمی به سوی داور رفته و اعتراض کرده و اجازه زدن ضربه پنالتی را به بازیکن کرمانی نمی­دهند. در این ماجرا مسئولین ورزش کرمان و حتی مقامات سیاسی و انتظامی وارد میدان می­شوند و بازیکنان تبریزی را تهدید کرده و می­گویند: چون برادرشاه در استادیوم حضور دارند اگر ضربه پنالتی زده نشود برایتان مشکل ایجاد می­شود و همه شما در حبس خواهید ماند!
زنده یاد فتاح عظیم زاده در این مورد نقل می­کردند: بنده به بچه­ها گفتم پیراهنتان را در بیاورید. بچه­ها پیراهنشان را درآوردند و فقط در تن بازیکنان ما زیر پیراهن مانده بود. بنده(فتاح عظیمی) با نشان دادن زیر پیراهنم، فریاد زدم این که می­بینید کفن ماست، ما هیچ ترسی از حبس و زندان نداریم و اجازه نمی­دهیم پنالتی به ناحق به ضرر ما گرفته شود. بعد از اینکه ما اجازه ندادیم پنالتی زده شود، داور بازی نتیجه را به نفع تیم کرمان اعلام کرد و مراسم اهدا جوایز با تلخ کامی برگزار گردید. بعد از مراسم اهداء کاپ قهرمانی؛ ماموران شهربانی بازیکنان ما را بخاطر این عمل به مدت 6 ساعت در استادیوم حبس نمودند، ولی بالاخره اجازه ندادیم به ناحق پنالتی زده شود.»

روایت چهارم :
«در سال 1347؟ شمسی (1968 میلادی) مسابقات قهرمانی آسیا در ایران برگزار گردید. در این مسابقات، تیم فوتبال ایران مقام اول و تیمهای کشور برمه و فلسطین اشغالی(اسرائیل) به ترتیب دوم و سوم شدند. یک ماه بعد از قهرمانی، هیئت فوتبال تبریز از تیم ملی دعوت نمود تا بازی دوستانه­ای با تیم منتخب تبریز برگزارکنند. فدراسیون فوتبال این پیشنهاد را پذیرفت و تیم ملی با بازیکنان اصلی و اینجانب (عزیز اصلی) با یک مینی بوس عازم تبریز شدیم.
لازم بذکر است، هیئت فوتبال تبریز از اعضاء تیم ملی استقبال بی نظیر و شایانی کردند، بطوریکه برای هریک از بازیکنان یک ماشین جیپ روباز، با دسته گلهایی که به گردن ما آویخته بودند در خیابانهای اصلی تبریز حرکت می­کردیم و مورد استقبال و تشویق مردم خونگرم و قهرمان پرور تبریز شدیم.
زمان مسابقه رسید، استادیوم باغشمال مملو از جمعیت بود، بطوریکه دیگر جایی برای سوزن انداختن نبود، حتی مردم در پیست دو و میدانی نشسته بودند. بعد از معرفی اعضاء تیم ملی، من(عزیز اصلی دروازه بان وقت تیم ملی)پشت تریبون رفتم و از مهمان نوازی همشهریان خود تشکر کردم و گفتم فرزند آذربایجانم و افتخار می­کنم و هرگز زادگاهم را فراموش نخواهم کرد. من هر کجا که باشم به زبان ترکی صحبت خواهم کرد! در این لحظه، همشهریان متعصب مرا مورد محبت و تفقد فراوان قرار دادند.
مسابقه با سوت داور تبریزی شروع شد، تیم ملی ایران 2 بر 1 نیمه اول را به پایان رساند. در نیمه دوم یک پنالتی به نفع تیم ملی ایران گرفته شد، همایون بهزادی پشت توپ قرارگرفت تا ضربه پنالتی را بزند ولی یکی از بازیکنان متعصب تیم تبریز، وقتی که توپ را روی خط پنالتی کاشتند، روی توپ نشست وگفت «تبریزده پنالتی قدغاندی، هیشکیم پنالتی وورا بیلمز» (در تبریز پنالتی قدغن است هیچکس اجازه نداره پنالتی بزنه!)
همه هر چه اصرارکردند که بازیکن تبریزی از روی توپ بلند شود او قبول نکرد و بالاخره من خودم را به آن طرف زمین رساندم و به زبان مادری به ایشان گفتم: «پنالتی را من می­زنم یا به خارج از دروازه و یا توی دست دروازه­بان، هرچه شما بخواهید» اما ایشان گفت: «گِت عزیز، سَنده تهرانلی اولموسان پنالتی قَدغندی»(برو عزیز! تو هم بچه تهران شده­ای، پنالتی قدغنه). خلاصه، بازی قطع شد و اعضاء تیم ملی بالاجبار زمین را ترک کردند و بازی نیمه تمام ماند.»

روایت پنجم:
استاد بیوک صباغ، در خاطره­ دیگری از ماجرای مسابقه تیم ملی و منتخب تبریز بیان می­کنند که این ماجرا به شرح زیر می‌باشد:
«در سال1342شمسی، تیم ملی جهت برگزاری بازی تدارکاتی با نفرات اصلی به تبریزآمد. تیم تبریز که با نام منتخب آذربایجان شناخته می­شد از تیمهای پر قدرت زمان خود، از نفرات زیر تشکیل گردیده بود:  
حسام گلزاری- دکتر صفریان- اسماعیل هاشمی- ائلدار صادق زاده – جمشید نیک مهر- بیوک صباغ - بهمن بهلولی- علی برادری- علی محمد خانلو - حسین خداپرست - حبیب دایی اوغلی، رسول استاد اسدی و ...
بازی بین تیم منتخب تبریز و تیم ملی ایران در استادیوم باغشمال و در حضورآقایان مبشّر[6] و هیئت همراه ایشان و زنده یاد دکتر هدایت الله خاقانی سرپرست تیم تبریز شروع گردید. تا دقیقه80 ، تیم ملی دو بر یک از تیم تبریز جلو بود. ولی در اواخر نیمه دوم، تیم تبریز مکرر حمله می­کرد و دروازه تیم ملی درآستانه دریافت گل تساوی بود. تا اینکه مسئولین و از جمله داور از ترس دریافت گل مساوی، باز هم دست به ناداوری زدند. صباغ بازیکن شاهد و حاضر در میدان بازی، در این مورد نقل می­کنند:
 بنده دفاع آخر تیم تبریز بودم، آقای همایون بهزادی از سرزنان مطرح در دفاع تیم ایران قرار داشت، ولی در مقابل آن، زنده یاد بهروز مشگین قلم با قدی بلند در زدن ضربات سر، یک سر و گردن از همایون بهزادی بالاتر بود. مشگین قلم در بازیهای هوایی به بهزادی اجازه نفوذ نمی­داد، در نتیجه همایون بهزادی از دفاع خوب مشگین قلم بشدت عصبانی بود. در دقایق پایانی بازی، در یک صحنه مشکوک، مشگین قلم بدون درگیری وخطا اجازه زدن گل به بهزادی نداد.
همایون بهزادی عصبانی شد و به داور مسابقه «سعید صدری» اعتراض کرد وگفت: چرا خطای مشگین قلم را نگرفتی؟ بهزادی به اندازه­ای خشمگین بود که داور را تهدید کرد و گفت: « صدری مگر در­ تهران سوت نخواهی زد»! در اثر این اعتراض و تهدید، داور تسلیم اعتراضات بهزادی شد و زمانیکه توپ در مقابل دروازه تیم ملی و در مالکیت بازیکنان تبریزی بود، داور خطای پنالتی صحنه قبل را به نفع تیم ملی اعلام نمود که در دنیای فوتبال بی­سابقه بود.
صباغ میگویند: به همراه سایر بازیکنان به سمت داور رفتیم و بنده (بیوک صباغ) به داور گفتم: مرد حسابی، من که کنار شما بودم، بگو مگوی شما را با آقای بهزادی شنیدم. بهروز خطا نکرده بود، شما فقط بخاطر اعتراض و ترس از تهدید آقای بهزادی خطا گرفتید. داور(سعید صدری) اعتراض ما را  قبول نکرد و توپ را روی نقطه پنالتی گذاشت تا ضربه زده شود. 
زمانیکه مهاجم تیم ملی پشت توپ قرارگرفت. مرحوم «حبیب دایی اوغلی» از بازیکنان متعصب تیم تبریز روی توپ نشست و به داور گفت: «تبریزده ناحق پنالتی قدغاندی مگر اشیتمه میسن» (مگر نشنیده­ای در تبریز پنالتی به ناحق قدغن است) و اجازه نداد پنالتی زده شود تا اینکه زنده یاد دکتر هدایت الله خاقانی(رئیس هیأت فوتبال آذربایجان شرقی) خودش را از جایگاه و از کنار مبشّر (رئیس فدراسیون فوتبال ایران) به کنار زمین رساند و گفت: «بالالاریم دیین گوروم قانون بو ایشه نه دییر، من کی بیرزاد بیلمیرم؟» ترجمه: ( فرزندان من، بگویید ببینم قانون در این مورد چه می­گوید؟ من که در این مورد چیزی نمی­دانم). ما هم به اتفاق گفتیم آقای دکتر، قانون همین کاری را که انجام می­دهیم می­گوید! یعنی اجازه نمی­دهیم پنالتی زده شود!
بعد از اینکه اجازه ندادیم پنالتی زده شود. دکتر خاقانی، پیش آقای مبشر رفت و ماجرا را به ایشان توضیح داد. مبشر داور را صدا زد و گفت سوت پایان را بزن تا بازی تمام شود،کار را خراب کرده­اید! بازی با نتیجه دو بر یک به سود تیم ملی پایان یافت و بازهم این داستان( تبریزده پنالتی اولماز) در همه شهرهای ایران بر سر زبانها افتاد و دوباره این جریان را تحریف و تکرارکردند: «در تبریز به بازیکنان تیم ملی اجازه زدن پنالتی را نداده­اند!»

روایت ششم:
زنده یاد استاد صباغ نقل می­کنند: دو ماه بعد از واقعه روایت پنجم، مسابقات فوتبال قهرمانی کشور با حضور 27 تیم در تهران آغاز گردید، در این مسابقات، شهرهای ایران به سه دسته تقسیم شده بود، سرگروه این دسته­ها، تیمهای تبریز، تهران و اصفهان بود. در این مسابقات، تیم تبریز را بازیکنان قدرتمند و تکنیکی تشکیل می­داد.
مسئولین برگزار کننده می­دانستند شانس قهرمانی تیم تبریز نسبت به سایر تیمها بیشتر است، لذا در اولین بازی با تیم مشهد، از روی شیطنت همان سعید صدری(داور جنجالی بازی تیم ملی با تیم تبریز) را قاضی میدان قرار دادند تا از همان اصل «تبریزده پنالتی قدغاندی» استفاده نموده و تیم تبریز را حذف کنند.
داور در اولین فرصت به گمان همان اصلی که تبریزیها اجازه زدن پنالتی را نخواهند داد، یک پنالتی بی­جا به سود تیم مشهد اعلام می‌کند تا بازیکنان تبریزی به این عمل اعتراض کرده تا بازی نیمه تمام تعطیل شود و نتیجه سه بر صفر به نفع تیم مشهد اعلام گردد. بچه­های تیم تبریز، از توطئه و شیطنت مسئولین برگزار کننده مطلع شده و زمانیکه داور سوت خطای پنالتی را می‌زند، همان زنده یاد «حبیب دایی اوغلی» توپ را برداشته و می‌بوسد، و در نقطه پنالتی قرار می‌دهد تا مهاجم تیم مقابل(مشهد) ضربه پنالتی را بزند!!!
داور و مسئولین برگزار کننده از این حرکت عجیب مرحوم دایی اوغلی مات ومبهوت مانده بودند. ضربه پنالتی درون دروازه جای می­­گیرد و تیم مشهد یک بر صفر جلو می­افتد. بعد از این گل، تیم تبریز شش گل به تیم مشهد می­زند و نتیجه شش بر یک خاتمه می­یابد.
 در پایان بازی، مرحوم دایی اوغلی به همراه بیوک صباغ پیش سعید صدری(داور بازی) رفته و می­گویند: آقای صدری «شاه یوخودان دورمامیش بیز آلتی دانا گولوموزی وورموشدوخ هیچ ایش گوره بیلمزدیز» یعنی آقای صدری تا شاه از خواب بیدار بشه ما شش تا از گلهای خودمونو زده بودیم، شما نمی­توانستید کاری بکنید! و با این کنایه  گفته بودن؛  «شش تا گل زده­ایم حتی شاه هم نمی­توانست نتیجه را عوض کند چه رسد به شماها».
در این مسابقات، تیم قدرتمند تبریز، حریفان را با نتایج عجیبی چون شش بر صفر و  نه بر صفر و به قول استاد صباغ: « آقای نیکنام، الله شاهیدیدی، تیملرین بیریسینه حتی اون بیر دانا گل وورموشدوخ! » یعنی آقای نیکنام،خدا شاهده، حتی به یکی از تیمها، یازده گل زده بودیم. بعد از این بازیها، ضرب المثل« شاه یوخودان دورمامیش بیز آلتی دانا گل وورمشدوخ» یعنی شاه تا از خواب بیدار بشه ما شش تا گل زده­بودیم، ورد زبان بازیکنان و دوست داران فوتبال و بخصوص مردم خوش ذوق تبریز گردید.»


ایستاده از راست: حسام گلزاری- دکتر صفریان - اسماعیل هاشمی- ائلدار صادق زاده- جمشید نیک مهر- بیوک صباغ - جبار اوچی (مربی)
نشسته از راست: بهمن بهلولی- علی برادری- علی محمد خانلو(دروازه­بان)- حسین خداپرست- حبیب دایی اوغلی
 از این تاریخ به بعد باز هم به دفعات، در اثر ناداوریها، حق تیمهای شهرستانی از جمله تیمهای تبریزی پایمال گردیده که از جمله  معروفترین آنها می­توان به بازی فینال جام حذفی(سال1371) بین تیم تراکتور و بهمن تهران که قاضی میدان با ناداوری گل سالم تراکتور را مردود اعلام نمود. بعد از این بازی، نمایندگان مردم استان آذربایجان شرقی در مجلس­شورای اسلامی­ و حتی­استاندار وقت جناب آقای مهندس عبدالعلی­زاده به این ناعدالتی اعتراض نمودند و بازهم نتیجه نداد و در ناباوری تیم تراکتور نایب قهرمان جام حذفی ایران گردید.
همچنین از ناعدالتیهای دیگر در فوتبال تبریز، می توان به بازیهای زیر اشاره کرد:
در بازی بین تیم ابومسلم خراسان و تراکتورسازی، در چهار چوب رقابتهای لیگ برتر (جام خلیج فارس) که در فروردین ماه سال 1389در مشهد برگزار می­شد، چهار روز قبل از این بازی از سوی کمیته داوران آقای محمود رفيعي بعنوان داور مسابقه تراکتور و ابومسلم معرفی شده بود. متاسفانه در یک حرکت مشکوک، شب قبل از بازی، داور مسابقه را تغییر دادند وآقای سعید بخشی زاده را جایگزین رفیعی کردند و هر چه مسئولین باشگاه به این عمل کمیته داوران اعتراض نمودند کسی ترتیب اثر نداد!
در دقیقه 64 بازی بین ابومسلم و تراکتور، سعید بخشی زاده داور میدان، با اشتباه فاحش، به نفع ابومسلم خراسان یک ضربه پنالتی اعلام نمود. مسئولین باشگاه تراکتور به این قضاوت بخشی زاده اعتراض کرده و باز هم به این شکایت کسی توجهی نمی­کند، تا اینکه سرمربی وقت آقای فرازکمالوند و مدیر باشگاه آقای ناصر شفق، در اثر اعتراضات و اسرار تماشاگران تراکتور، تیم را در شهر مشهد به بیرون از زمین کشیدند و بازی نیمه تمام ماند. هرچند نتیجه بازی سه بر صفر به نفع تیم ابومسلم اعلام شد، ولی باز هم مسئولین و تماشاگران تیم تراکتور اجازه ندادند حق این تیم با ناداوری پایمال شود. در این بازی، تماشاگران تیم تراکتور به تصمیم داور اعتراض عجیب و غریبی کردند!
لازم به توضیح است، همین آقای سعید بخشی زاده در چند بازی قبل از این مسابقه، در ديدار بین تیمهای تراكتورسازی و سپاهان، با قضاوت ضعیف و پر اشتباه، موجب تغییر نتیجه به نفع تیم سپاهان شده بود. بطوریکه پس از اعتراض مسئولین باشگاه تراكتورسازي، اين داور از سوي كميته داوران به مدت چهار جلسه از قضاوت محروم شد.
البته به دليل اتفاقات بازی سپاهان و تراکتور، مسئولین باشگاه، بازیکنان و بخصوص تماشاگران انتظار نداشتند بخشي‌زاده تا پايان فصل براي بازیهای تراكتورسازي قضاوت كنند. ولی وقتی شب قبل بازی ابومسلم و تراکتور، بخشی­زاده جایگزین محمود رفيعي گردید اين تغيير و تحول و ذهنيت منفي بازيكنان و تماشاگران نسبت به بخشي‌زاده، باعث شد چنين اتفاقاتي رخ بدهد و بازیکنان زمین بازی را ترک کنند.
در ضمن، در بازی بین تیمهای صبای قم و تراکتورسازی که در ورزشگاه یادگار امام  تبریز برگزار می­شد، داور مسابقه بعد از نشان دادن نقطه پنالتی به نفع تیم میزبان(تراکتور)، وقتی بازیکنان تیم صبای قم  به تصمیم داور بشدت اعتراض کردند. داور از تصمیم خود منصرف شد و بجای زدن پنالتی، ادامه بازی را سوت زد. در این بازی، تماشاگران متعصّب در قبال این ناداوری دست به اعتراض شدیدی زدند و از ادامه بازی ممانعت کردند که خود داستانی دارد.... !
همچنین، از واضحترین حق­کشی که به هیچ وجه از یاد و خاطره تماشاگران تیم تراکتور پاک نخواهد­شد، می­توان به بازی استقلال و تراکتور در سال1390 در ورزشگاه یادگار امام(ره) تبریز اشاره نمود که در زمان سرمربیگری آقای امیر قلعه نوعی در تیم تراکتورسازی اتفاق افتاد. متاسفانه داور(آقای محسن ترکی) با ناعدالتی موجب فراهم شدن شکست تراکتور در قبال تیم استقلال­گردید!
با تاسفی دیگر، بازهم در مسابقه­ حساسی که یک طرف آن تیم تبریزی بود، در اثر ادامه سریال ناداوری، اتفاقی رخ داد که ماجرایی تاسف بار به شرح زیر میباشد:
در پایان فصل چهاردهم لیگ برتر جام خلیج فارس، در مورخ 25/2/94 روز جمعه، سه تیم سپاهان، نفت تهران و تراکتورسازی برای کسب قهرمانی با هم رقابت می­کردند. در این رقابتها اگر تیمهای تراکتور یا نفت تهران برنده می­شد، جام قهرمانی به یکی از این دو تیم پیروز می­رسید. متاسفانه در جریان بازی که تا دقیقه 62 تیم تراکتور 3 بر یک از نفت جلو بود. داور میدان (آقای علیرضا فغانی) با کارت قرمز آندرانیک تیموریان(بازیکن تراکتور) را اخراج نمود! و چند لحظه بعد پنالتی مسلم تراکتور را نادیده گرفت. بعد از اخراج تیموریان، نفت با زدن دو گل، نتیجه را مساوی کرد و سپاهان نیز با پیروزی بر سایپا، قهرمان لیگ شد. بعد از این ماجرای تلخ داوری، در پایان بازی، نادرترین صحنه زمانی اتفاق افتاد که خبرکِذب تساوی تیم سپاهان و سایپا به جایگاه مربیان و ذخیره­های تیم تراکتورسازی اطلاع داده شد! با توجه به این نتیجه کذب، تیم تراکتور قهرمان لیگ چهاردهم می­شد. بعد از اعلام این خبر، بازیکنان و کادر فنی و همچنین تعدادی از تماشاگران پرشور تیم تراکتورسازی در استادیوم یادگار امام(ره) به خیال اینکه تراکتور قهرمان شده، جهت اجرای جشن قهرمانی به داخل زمین ریختند. با تاسف فراوان، بعد از چند دقیقه  اطلاع داده­ شد، سپاهان دو بر صفر سایپا را برده و سپاهان قهرمان شده ­است!
همچنین در بازی جام حذفی بین تیم تراکتور و تیم استقلال که در 22 دی ماه 1401، انجام شد، داور بازی آقای کوپال ناظمی داور مسئله دار با تیمهای تبریز، با گرفتن دو پنالتی مشکوک، از شکست تیم استقلال جلوگیر می‌کند. متاسفانه این اتفاقات تلخ، به هیچوجه از یاد مردم این دیار، پاک نخواهد شد.جالب است یادآوری شد؛ کارشناسان، اهالی رسانه و همچنین تعدادی از صاحب نظران قبل از بازی تراکتور- استقلال در مورد عملکرد و شیطنت اقای کوپال ناظمی هشدار داده بودند، متاسفانه اینجا ایران است و در یک طرف بازی تیم دولتی استقلال و طرف دیگر تیم مردمی تراکتور، لذا کاری نمی شه کرد. چون بازیکنان لوتی صفتی چون غلامرضا نجف پو، میر فتاح عظیم زاده و حبیب دایی  اوغلی را در ترکیب نداریم.

به قلم ایوب نیکنام لاله
انتهای پیام/
تبریزده پنالتی قدغاندی! نصر

ثبت نظر

نمایش 0 نظر

پژوهشیار