تخریب خانهی زنی که در میان استخوانهای گوهر مراد، آواز میخواند
نصر: 41 نامهی بیجواب در 13 سال، ثمرهی عشق روانپزشک جوان تبریزی بود که در نویسندگی هم دست کمی از علم پزشکی نداشت و نیمی از شکوفایی ذوق و قریحهاش را مدیون همین عشق نافرجام به طاهره بود.
به گزارش نصر، طاهره کوزه گرانی امروز شاید یکی از میلیونها زن ناشناسی بود که کسی او را نمیشناخت، اما عشق گوهر مراد به او باعث شد تا نامش بر سر زبانها بیفتد، جدا از جذابیت تمامی ماجراهای نافرجام عشقی، قسمت غم انگیز ماجرا تخریب خانهی طاهره کوزه گرانی در محلهی مارالان تبریز است.
پس از مرگ طاهره، نامههای غلامحسین ساعدی(گوهرمراد) به او، اعلامیهی ساعدی و بریدههایی از روزنامههای شامل مطالب و عکس گوهرمراد را در گنجهی خانهی طاهره پیدا کردند، همان نامههایی که طاهره آنها را بیجواب گذاشته بود، گفته میشود اختلاف عقاید و سلایق و اختلاف طبقاتی خانوادهها دلیل این بیاعتنایی ظاهری به عشق گوهرمراد بود، اما طاهره تا پایان عمرش، این سکوت را نشکست و تنها زندگی کردن را ترجیح داد که این ترجیح بیربط به ساعدی نبود، کوزه گرانی عادت داشت، هر شب، برگهایی از ساعدی را ورق بزند.
غلامحسین ساعدی در یکی از این نامهها که شهرت بیشتری دارد، نام طاهره را بیش از 300 بار بر روی کاغذ نوشته و کتابی که تدوینی از نامههایش به طاهره بوده و چندین سال قبل به چاپ رسیده هم مزین به همین صفحه از نامههای ساعدی برای معشوقهاش است، یادآوری بخش کوتاهی از ماجرای عشقی ساعدی و طاهره، بهانهای برای ذکر ارزش خانهی طاهره کوزهگرانی بود تا دیگر خانههای قدیمی که بعضی از آنها دارای ارزش معنوی و معماری هستند، به سرنوشت خانهی طاهره که عشق را در پستوی خانه نهان کرده بود، دچار نشوند،.
این در حالی است که حتی مزار غلامحسین ساعدی در گورستان تاریخی و گردشگری پرلاشز پاریس، حال و روز بهتری از خانه و مزار طاهره دارد، مزار طاهره کوزهگرانی در آرامستان بقائیه محله مارالان تبریز قرار دارد و بر روی سنگ مزارش از او به عنوان زنی یاد شده است که در میان استخوانهای گوهر مراد، آواز میخواند.
مزار طاهره کوزه گرانی
مزار غلامحسین ساعدی
تخریب خانههای قدیمی و تاریخی به خبری معمول هر هفته تبدیل شده که هر بار در یک قسمت از کشورمان اتفاق میافتد و جنجال خبری و بیتفاوتی و وعدههای بعد و بعید و فراموشی، قسمت عمده ماجرا را تشکیل میدهند، اینبار هم تنها خانه قدیمی محله مارالان تبریز را برای قد علم کردن و عرض اندام ساختمانهای بلند، تخریب کردند، شاید به نظر مسئولان امر، این خانه ثبتی نبوده و فاقد ارزش نگهداری است، اما این نکته نباید دور از توجه بماند که کسی در این خانه زندگی کرده که بانی یکی از عشقهای بیتکرار تاریخ بوده، از آن دوست داشتنها که مدتهاست کسی مثالش را ندیده است.
این نوشته، مرثیهای برای طاهره و گوهرمراد است، حادثه اای که عزادارن بیل را بار دیگر، عزادار کرد و ترس و لرز به جان خانه روشنی انداخت.
انتهای پیام/
خبرگزاری ایسنا