یادداشت/
تبر تیز بر جان تبریز
نصر: " تبریز" این کهن دیار جهانشهر که در قامت آثار و بناهای خود همواره تاریخ اسلام و تمدن شرق را به دوش می کشید.
سالهاست فریاد ضجه آور آثار و بناهای تاریخی اش که در جدال یکصد ساله با اجحاف مسئولین ذیربط و بی ربط جان می ساییدند گوش فرزندان دلبسته اش را تا عمق دل می خراشید فرزندانی که با این آثار زندگی کرده ند و با تک تک آثار خاطره دارند. زندگیشان با این بناها معنی پیدا می کند و آثار را می فهمند و حکایت ها دارند. لیکن توسط مغرضان پهلوی و یا مسئولان اغلب غیربومی فاقد تعصب یا بی اطلاع از قدر و عظمت شان بی سرو صدا، تک تکشان را از صحنه مدنیت تبریز محو نمودند " مقبره العرفا، مرقد منسوب به شمس تبریزی، ارک، کاخ های سلطنتی جنوب میدان ساعت، شازدا باغی، مجموعه شام غازان، شمس العماره، دبیرستان طالقانی، مجموعه ربع رشیدی، سالن شیر و خورشید، کتابخانه ملی، میدان تاریخی صاحب العمر و ...." که هر سال و هر دهه تعداد این بناها اندک و اندک گردیده و دیگر به تعداد انگشت شماری رسیده است که آن هم در ردای جدید دیوارهای به هم فشرده بتنی تبریز طوری گم شده اند که انگار این شهر اصلا دارای هویت تاریخی نبوده است.
این چند بنای تاریخی نیز در هیاهوی خیابانهای تنگ یکصد ساله و سازه های بتنی طوری حتی توسط فرزندانش نیز فراموش شده و دیگر آخرین ناله های حزینشان به گوش آنها نیز نمی رسد آنهم در حالی است که در همین کشور خانه های کاهگلی با کوچه های قدیمی یزد بدرستی نگهداری و به محل جذب توریست و درآمد و سبقه تاریخی تبدیل می شود.
در طی بازدید اخیری که از مقبره الشعرا داشتم ناله بغض آلود حزن انگیز وی را شنیدم زمزمه می کرد " از طلا گشتن پشیمان گشته ایم * مرحمت فرموده ما را مس کنید " بناء دهه ها قبل به یادبود روایتی 420 و به روایتی دیگر 600 شاعر مدفون بنام مقبره اشعرا ایجاد شده بود بدون اینکه نشانی از مقبره ای، هیکلی و یا سنگ بنائی از این همه شاعر بجای گذاشته باشند. در سال 83 ترمیم بنا بصورت جزئی شروع و در سال 1387 تحت عنوان بازسازی تخریب اساسی آن آغاز شد. که متاسفانه هنوز بعد گذر سالها نه تنها تمام نشده بلکه بنا را بصورت کامل از شرایط استفاده خارج کرده است.
حفاظت و نگهداری علمی و عرفی مرسوم هر بنای تاریخی دردنیا چند نکته اصولی را می طلبد: 1- حفظ بعد معنائی و محتوائی اثر 2- حفظ عظمت و ابهت و چشم انداز بناء چنانچه در شهرهائی مانند اصفهان به خاطر میدان شاه عباس( نقش جهان) و بناهای مربوط، کیلومترها اجازه ساخت سازه ای که عظمت آنها را تحت شعاع قرار بدهد حتی به قیمت تخریب موارد استثنائی مورد تخلف نمیدهند 3- حفظ ظاهر از لحاظ ابعاد و شکل و چشم نوازی. که درمورد همه آثار آذربایجان خصوصا تبریزخواسته و ناخواسته کاملا برعکس عمل میشود بصورتی که حقیر موردی بعنوان حفظ و نگهداری اصولی به ذهنم نمی آید. خصوصا در مورد مقبره الشعرا اجحاف در حد تخریب پیش رفته است.
در بعد معنائی و محتوائی ، در زمان پهلوی تقریبا اغلب مقبره های مربوط به شعرای حتی مشهور این محوطه تخریب و از بین رفته بود بصورتی که از بچه گی وقتی با شوق دیدار 400 یا 600 شاعر به محوطه میرفتیم هر بار از مسئول بناء جویای مرقد شعرا بودیم با جوابهای بی ربط سرگیجه میگرفتیم و به امید اشتباه خویش در بازدید بعدی دوباره میپرسیدیم. در سالهای اخیرهم به خاطر گسترش مسجد سید حمزه برخی بناهای قابل نگهداری نیز تخریب و به مسجد اضافه شد و نهایتا با اقدامات اخیر قبور و آثار نهفته در دل خاک نیز بصورت کامل نابود شد.
تخریب شده شهید ثقه الاسلام در همین چند سال اخیر در خاکبرداری از دهها متر پایین تر عین تیری در دلمان بود. آنهم در زمانی که دیگر استانها برای یک فوتبالیست زیارتگاه درست میکنند و در شیراز برای تعدادی ناشناس شهرشان محوطه ای توریستی بنام چهل تن ایجاد میکنند.
درچند دهه اخیر با درخواست بازدید میهمانان داخلی و خارجی، اداری و شخصی سوالهای آنها از کجائی قبور شعرا سیلی محکمی دال بر بی غیرتی ما و بیکفایتی غاصبان مسئولیت طوری به صورتم میخورد که زبانم در جواب لال میشود.
در بعد حفظ عظمت و ابهت و چشم انداز نیز غاصبان مسئولیت کوتاهی نکردند به بهانه افزایش محوطه و اتصال مقبره الشعرا و موزه قاجار خیابان کشی کردند و سپس با تراکم فروشی ساختمانهائی که از خود بنا بزرگتر و بلندتر است سودجوئی نمودند که بناء کنار آنها گم شد و با توجه به خیابان کشی دیگر شهروندان ساکن کنار خیابان نیز به انحاء مختلف اقدام به بلند مرتبه سازی در محوطه خواهند کرد چنانچه همین الان نیز چند مورد در حال ساخت میباشند
و اما در مورد حفظ ظاهر از لحاظ ابعاد و شکل و چشم نوازی نیز کوتاه نیامدند عین رضا پهلوی که انگار در 1313 جائی درشهر تبریز برای ایجاد باغ گلستان غیر از مقبره العرفا نبود نخبگان غاصب مسئولیت نیز الحق کوتاه نیامدند از شدت دلسوزی در استفاده حداکثری از متر به متر تبریز شروع به تخریب و پاک کردن تمامی آثار نهفته در محوطه مقبره الشعرا با خاکبرداری و ایجاد مراکز تجاری فرهنگی بنام مراکز فرهنگی آنهم دیوار به دیوار بنای مقبره الشعرا کردند، سوزناکتر آنکه برای بهره وری داهیانه حداکثری نه تنها روی سطح بلکه زیر زمین و فضای بالای زمین را نیز مورد استفاده قرار دادند و با بالابردن ارتفاع بناهای تجاری فرهنگی مجبور شدند نه تنها پله های اصلی بناء که جزو اصالت خود بناء و باعث عظمت و چشم نوازی آن بود را از بین ببرند بلکه تا چند متر ساخت سازها را بالاتر از کف قبلی صورت دهند تا ارتفاع بناء اصلی در میان بی تدبیری و بی تخصصی و . . . آقایان کوتاه شود
اینک با این مرقومه در جواب ناله های مقبره الشعرا عرض میکنم دیگر از تو گذشت بعید میدانم شما را مس کنند با ذکر سرگذشت تو امیدوارم به زعم بزرگواران، شاهد اتمام طلا گشتن بدلی ات و بازسازی کذائی باشیم البته با حضور امام جمعه فرهیخته و آشنا به تبریز واستاندار و شهردار جهادی امید واثق دارم انشاء الله دیگر شاهد تکرار چنین سرنوشتی برای اندک بقایای مانده از تبار تو نباشیم.
فرزند تبریز و خادم توسعه آذربایجان – جواد نیکبخت
انتهای پیام/
نصر