استهلاک سرمایههای فیزیکی علت کاهش ۵۰ درصدی توان تولیدی
نصر: روزنامه ایران در گفت وگو با یک اقتصاددان نوشت: «استهلاک سرمایههای فیزیکی زیرساختی و روساختی در یک دوره ۱۰ ساله میتواند توان تولیدی یک اقتصاد را تا ۵۰ درصد کاهش دهد.»
به گزارش نصر، روزنامه ایران پنجشنبه ۲۲ مهر با سهراب دل انگیزان دانشیار گروه اقتصاد دانشگاه رازی گفت وگویی را درباره انواع سرمایه و وضعیت کشور در هر یک از حوزهها انجام داده است در ادامه می خوانیم: یعنی توان تولید اقتصادی وابسته به ترکیب انواع سرمایه در یک کشور است. هر چند که تمام کشورها بهطور یکسان از انواع سرمایه بهرهمند نیستند و منشأ اصلی محرومیت یا برخورداری در مناطق مختلف وابسته به میزان تولید اقتصادی آن مناطق است که این موضوع نیز خود تابعی از موجودی سرمایه آنهاست. در واقع طی فرایند رشد و توسعه اقتصادی، هریک از انواع سرمایه به تنهایی نمیتواند نقش کاملاً مؤثری داشته باشد؛ در این میان اهمیت سرمایههای فیزیکی در رشد اقتصادی و میزان توان تولیدی یک اقتصاد از اهمیت بیشتری برخوردار است که در این مصاحبه به چرایی این موضوع میپردازیم. در ادامه
منظور از سرمایهگذاری چه میتواند باشد؟ اصلاً سرمایهگذاری دارای چه ابعادی است و چه حوزههایی را دربرمیگیرد؟
سرمایهگذاری به معنی صرف نظر از مصرف کالاها و خدمات قابل مصرف امروز و تخصیص آنها به تشکیل سرمایه مولد یا هر نوع اقدام تخصیص منابع بهمنظور ایجاد قابلیت تولید کالاها و خدمات در آینده است. سرمایهگذاری یکی از اصیلترین اقدامات نوع انسانی برای ایجاد قابلیت تولید بیشتر کالاها و خدمات بوده و هست.
برای شناخت دقیقتر از مفهوم سرمایهگذاری میتوانیم بگوییم که منظور از سرمایهگذاری، سرمایههای فیزیکی است که از جنس و نوع ماشینآلات و تجهیزات هستند.
سرمایههای تکنولوژیکی که پروتکلهای تولیدی یا ابزارها و ادوات و ابزارهای پیشرفته تولیدی را شامل میشود.
سرمایههای انسانی از جنس نیروی فیزیکی کاری انسان، مهارتهای نیروی کار، تخصص و تجربه، سلامت جسمی، ریسکپذیری و نشاط و شادابی و خلاقیت منابع انسانی جامعه است.
سرمایههای طبیعی گونه دیگری است که شامل تمامی امکانات طبیعی است که میتوان از آنها بهصورت بالفعل در تولید کالاها خدمات استفاده مستقیم و غیرمستقیم برد.
سرمایههای نهادی شامل چهارچوبهای ارتباطی، فعالیت، معاملات، تقسیم کار و... که در یک جامعه بهصورت رسمی و غیر رسمی یا قانونی یا عرفی شکل گرفته و امکانپذیری برنامههای تولیدی و مصرفی را برای جامعه بهوجود میآورند.
سرمایه اجتماعی شامل اعتماد و اعتبار و حقوق مالکیت رسمی و شناخته شده و تحت حمایت و پوشش نهاد حاکمیت و جامعه مدنی است و البته نوع دیگر سرمایه هم است که به سرمایههای زیر ساختی معروف است که شامل سرمایههایی از جنس انواع راههای دسترسی زمینی، هوایی، دریایی، ریلی، پهنای باند و ابزارهای گسترش و بهرهبرداری از فناوریهای ارتباطی و اینترنتی، زیر ساختهای تأمین آب، برق، گاز و انواع دیگر انرژیهای مورد نیاز تولید و مصرف و... که به آنها سرمایههای زیر ساختی سخت گفته میشود. البته سرمایههای زیر ساختی نرم هم وجود دارد که امکان تولید و مصرف را ایجاد میکند. مانند فرهنگ کار، حقوق مالکیت، حکمرانی خوب، قانون گرایی و قانون مداری همه جانبه مردم و حاکمیت، رسانههای آزاد و شفاف، نهادهای حوزه تأمین حقوق مالکیت ارزان، سریع، عادل و پاکدست.
کدام یک از انواع سرمایههایی که برشمردید، رشد اقتصادی کشور را متأثر میکند؟
بهنظر من توجه اصلی برنامه ریزان در تنظیم برنامههای رشد اقتصادی یک کشور یا انتقال مسیر رشد بلند مدت برای یک کشور یا منطقه، بهصورت اکید متوجه سرمایهگذاری فیزیکی است. هرکشوری که بهدنبال تقویت ظرفیتهای رشد خود است، ضرورت دارد این حوزه را تحت برنامهریزی دقیق و سیاستگذاری منظم قرار دهد. نکته قابل توجه دیگر اینکه هرگاه کشوری از این مهم، بههر علتی چشم پوشی کند یا توان پرداختن به این موضوع را نداشته باشد، نه تنها در دورههای کوتاه مدت دچار استهلاک سرمایه شده و توان تولید خود را از دست می دهد، بلکه در دورههای میان مدت مسیر رشد خود را تنزل داده و مسیرهای رشد بلند مدت را در سطح پایین تری در کشور استقرار خواهد داد.
نداشتن سرمایهگذاری جایگزینی در یک دوره ۱۰ ساله مستمر میتواند توان تولیدی یک اقتصاد را بهصورت حقیقی تا ۵۰ درصد کاهش دهد. در رابطه با سرمایهگذاری جایگزین هم باید بگویم برای استهلاک سرمایههای فیزیکی زیر ساختی و روساختی جامعه از اصطلاح ساده سرمایهگذاری جایگزینی استفاده میشود.
چرا توان تولیدی کشورها تا به این میزان وابسته به سرمایههای فیزیکی و زیرساختی شده است؟
دلیل چرایی موضوع این است که استهلاک سرمایههای فیزیکی و مخصوصاً سرمایههای زیر ساختی مانند نیروگاه های برق، سدها و خطوط انتقال آب، ایستگاههای تولید و پمپاژ گاز، بزرگراهها، باندهای فرودگاهی، اسکلههای تخلیه و بارگیری دریایی و ریلها و ایستگاههای راهآهن، عامل مهم و اساسی در کاهش توان استفاده از سرمایههای دیگر خواهد شد.
طبق قانون وقتی یک قسمت از عوامل تولید دچار نقصان شود، در بازارهای دیگر و برای سایر منابع تولید کاهش در تقاضا بهوجود آمده و همین باعث میشود که رفته رفته با نبود تقاضای مؤثر برای این عوامل، توان تولید و عرضه آنها کاهش یابد. اینجاست که در ظاهر همه این نهادههای تولید در سطح ظرفیت اسمی و روی کاغذ امکان بهرهبرداری دارند ولی در عمل نمیتوان زنجیره تأمین سالمی را برای سامان دهی تولید به جریان انداخت و در سطح ظرفیت تشکیل داد. با این توضیح میتوان انتظار داشت که استهلاک زیاد سرمایههای زیر ساختی و نپرداختن به جایگزینی این نوع از استهلاکها بههرعلتی، میتواند ناتعادلیهای بزرگی را در سایر بخشها و بازارهای اقتصادی رقم بزند.
با توجه به اعمال تحریمها علیه ایران بارها شنیده شده که جامعه دانشگاهی در بحث دسترسی به تکنولوژی متحمل بیشترین خسارت شده است. نظر شما درباره تغییر سرمایههای تکنولوژیک کشور در این سالها چیست؟
سرمایهگذاری در حوزههای تکنولوژی و فناوری، میتواند شامل آن بخش از تولیدات علمی نیز باشد که در مدت کوتاهی و با صرف زمان و هزینه کمی، میتوانند با سرعت در مسیر تولید کالاها و خدمات قابل عرضه به جامعه مورد استفاده قرار گیرند. قطعاً توجه به تولید علم در دانشگاهها به منظور تولید دانش و علوم بنیادی و توسعهای، بسیار ارزشمند است ولی نمیتوان آن را در زمره سرمایهگذاری در تولید تکنولوژی و فناوری قرار داد، هرچند زمینههایی برای توسعه تکنولوژی در آینده به شمار میرود، ولی این نوع از سرمایههای علمی را به شکلی که در ایران مرسوم است، میتوان در زمره سرمایههای نمادین یک کشور دستهبندی کرد.
کشوری که بالاترین ظرفیت منطقهای را در تولید سرمایههای نمادین علمی دارد ولی در تولید تکنولوژی توان رقابتی و قابل قبولی ندارد و در طول زمان با وجود تولیدات علمی مناسب و در سطح بینالمللی، بهصورت مستمر ظرفیتهای تولیدی و تکنولوژیکی خود را از دست میدهد، لازم است تا بخش قابل توجهی از این ظرفیت تولید محصولات علمی را به سمت و سوی تولید فناوری و تکنولوژیهای مورد نیاز تولید کالاها و خدمات هدایت کند. این موضوع اگر چه نیاز به بازنگری ساختاری در برنامه اداره دانشگاههای کشور محسوب خواهد شد، ولی یک الزام اساسی است. دلیل اساسی آن هم به همین سادگی است که تولید مقالات علمی سطح بالا و بینالمللی میتواند بهصورت نمادین چهرهای از کشور را به نمایش بگذارد که دارای توانایی بالایی است.
وقتی کشور در تأمین تکنولوژیهای مورد نیاز خود به هر علتی مانند تحریمهای بینالمللی با مشکل مواجه باشد ولی دانشمندان آن همچنان بهدنبال تولید مقالات بینالمللی باشند، میتوانیم نوعی نخوت و جدایی جامعه دانشگاهی از نیازهای روز را مشاهده کنیم که در حال گسترش و افزایش است و از سوی دیگر میتوانیم در چهارچوب بینالمللی ببینیم که ظرفیتهای کار برای همین دانشمندان رفته رفته در کشور کاهش یافته و بهعلت نبود توان تولید و تأمین مالی مناسب تحقیقات گران دانشگاهی، همین گروه دانشمندان مقاله نویس هم قابلیتهای تولیدات علمی خود را از دست دهند.
هشدار سوم اینکه جامعه غرق شده در مشکلات از دست رفتن توان تولید و بیکار ماندن سایر نهادههای تولید و مخصوصاً بیکاری در منابع انسانی که نتیجه محتوم این فرایند است، مشاهده می کنند که جامعه دانشمندان دانشگاهی نسبت به مشکلات کشور بیتوجه و بیاحساس عمل میکنند و همواره در راستای حفظ نخوت علمی خود و تولید محصولاتی نه در راستای نیازهای جامعه حرکت میکنند.
این موضوع باعث بیمیلی جامعه مردمی و حتی جامعه روشنفکری از این گروه از نخبگان و این فرایندهایی است که در راستای نیازهای کشور نیست. لذا سرمایهگذاری در راستای تولیدات علمی و تکنولوژیکی به معنی هدایت همه منابع مناسب این حوزه در راستای تولید به روزآوری و ایجاد قابلیت به کارگیری منابع تکنولوژیک موجود و پرکننده حلقههای مفقود یا بحرانی در زنجیرههای تولید تعبیر و تفسیر خواهد شد.
سرمایهگذاری در منابع طبیعی با مسأله توسعه پایدار و پایداری محیط زیست گره خورده و تمام کشورها ملزم شدهاند برنامههای توسعه اقتصادی خود را در این راستا هدایت کنند. با توجه به چالشهای زیستمحیطی که کشور ما با آنها درگیر است، وضعیت این نوع از سرمایه را برای ایران چگونه ارزیابی میکنید؟
سرمایهگذاری در منابع طبیعی مبتنی بر ترمیم و بهبود منابع طبیعی از خسارتهایی است که در گذشته یا حال در طبیعت و منابع قابل استحصال یا شرایط سالم زیست جوامع در آن از دست رفته است یا تنظیم و اصلاح مقررات، قوانین و فرایندهایی در اجرا دانست که در نتیجه آنها ضمانت سلامت محیط زیست در کنار بهرهبرداری از آن شکل بگیرد و جاری شود.
هر نوع حرکت در این راستا را در مسیر سرمایهگذاری در منابع طبیعی تعبیر خواهیم کرد. همچنین برخی از منابع طبیعی مورد بهرهبرداری در مناطق پر تراکم از کارخانه ها یا جمعیت، متأسفانه بشدت زیان دیدهاند. هوای بشدت ناپاک، ذخایر از دست رفته آب شیرین مورد استفاده تولید و مصرف جوامع انسانی در بخشهای متفاوت صنعت، کشاورزی و خدمات یا از دست رفتن حجم بزرگی از تنوع زیستی موجود در دریاها، حیات وحش یا زیست بومهای طبیعی و زیستی، رانش زمین و شکلگیری فروچالهها که بشدت زندگی در زیستگاههای پر جمعیت و شهرهای بزرگ را تهدید میکنند، همگی در نتیجه عدم توجه به استهلاک سرمایههای طبیعی بهوجود آمده و در صورتی که تداوم داشته باشد، میتواند زیانهایی غیر قابل جبران به زندگی و رفاه و اعتبار کشور وارد کند.
توجه به تنظیم مقررات بشدت طرفدار محیط زیست و اعمال مقررات بشدت محدودکننده در حوزههایی مانند مصرف و بهرهبرداری از آب شیرین یا جلوگیری از فعالیتهای آلوده کننده هوا، آب و زمین و محیط، از اساسیترین عناصری هستند که باید در قالب قوانین مصوب و بشدت مورد تأکید در اجرا جاری شوند.
این نوع از مقرراتگذاری و نهادسازی و ترویج شاخههای داوطلبانه در این حوزهها، میتواند سرمایهگذاری در منابع طبیعی و توسعه پایدار محیطی و طبیعی محسوب شود. قطعاً توجه به این حوزه از اساسیترین وظایف برنامههای از بالا به پایین قوای مقننه و مجریه است و از اساسیترین وظایف قوه قضائیه این است که در اعمال شدید و بدون اغماض قوانین این حوزه و شدت برخورد با زیر پا گذارندگان مقررات محیط زیستی، چشم پوشی نداشته باشد.
در آخر به سرمایههای مالی بپردازیم. آیا سرمایهگذاری در این حوزه به معنای خلق پول است؟
ظاهراً و به یک تعبیر تولید پول پرقدرت و در اختیار قرار دادن آن برای تأمین نیازهای دولت یک سرمایهگذاری تشخیص داده شده است که طی سالهای متمادی این سیاست مورد توجه و استفاده قرار گرفته است ولی باید گفت سرمایهگذاری در سرمایههای مالی به معنی خلق پول نیست. خلق پول و بهدنبال آن خلق نقدینگی دارای یک قاعده ساده ولی بسیار مهم است.
نرخ رشد پول خلق شده باید دقیقاً برابر نرخ رشد اقتصاد یک کشور باشد، در غیر این صورت مازاد رشد پولی از رشد اقتصادی، عاملی برای شکلگیری تورم خواهد بود. توجه شود که تورم مسیر همه برنامههای تولید محور را به انحراف خواهد برد که در نتیجه به جای تولید، فساد اداری، عدم شفافیت، رانت و دلالی توسعه خواهد یافت. بنابراین منابع پولی خلق شده مازاد بر رشد اقتصادی نه تنها عاملی برای توسعه تولید نخواهد شد بلکه عاملی برای کند شدن فرایند و حذف تولید کنندگان در فرایندهای جذب اعتبار میشود.
راهکار چیست؟
میتوان گفت سرمایهگذاری در تولید سرمایههای مالی تنظیم مقررات و اصلاح امور بانکی و شفافیت مالی در دولت، بانک مرکزی و بانکهای تجاری بهگونهای است که در ابتدا دولت در فرایند بودجهنویسی و تصویب بودجه در تولید و خلق پول محدود و قانونمند شود. همچنین بانک مرکزی با ابزارهای مناسب استقلال، تجهیز و مقررات ابزاری مناسب را بازیابی کند.
در نهایت هم محدوده فعالیت بانکهای تجاری خصوصی و غیرخصوصی بهگونهای با مقررات درست و دقیق محدود شود که هیچگونه بهرهبرداری مستقیم و غیرمستقیمی با هیچ عنوانی از حوزههای خلق پول ممکن نشود. لذا سرمایهگذاری در سرمایههای مالی نیز از جنبه نهادی، مقررات زدایی در کنار مقررات زایی و البته توجه به حوزههای هدایت اعتبار به سمت و سوی تولید میتواند تعبیر شود.
انتهای پیام/
خبرگزاری ایرنا