هنرهای سنتی و صنایع دستی، نویدبخش فردایی معطر از گل و بوته های اصالت
نصر: صنایعدستی و هنرهای سنتی، نه فقط در نام که در جان، حافظ بیادعای فرهنگ و اصالت کشورهاست و ایران ما سرزمین سراسر رنگ و هنر و تاریخ ما بهقدری حرف نگفتنی دارد از این دریای بیانتها.
هنوز این هنر است که از لابلای سرانگشتان خسته اما پر امیدش، قظره قظره می چکد و بر تن قالی، اسلیمی می شود، بر جان فلز، ختایی گل برجسته می شود و از میان آتش گداخته، جان می گیرد و جام می شود و به یادگار هزاران سال اصالت، نفس می کشد. هنرهای سنتی و صنایع دستی، از دیروز تا همیشه، یادگار تاریخ و هنر و اصالت است، هرچند زیر بار نگاه سرد و سنگین کرونا...
دستانش، همین دستان چروک خورده ی از ریخت افتاده، زندگی اش را می گرداند و حیات هنرش را استمرار می بخشند. او هنرمند است، اما مانند بازیگران شناخته شده نیست؛ مانند خواننده ها ارج و قرب ندارد و سلبریتی محسوب نمی شود. با این وجود اوست که جریان ساز است، اوست که دیروز را به فردا گره می زند؛ با همین انگشتانی که بارها زخم دفتین و چاقو را چشیده اند، رج به رج می بافد تا گلهای قالی بی آب نمانند. با دستانی به خشکی ِ خاک، خاک را جان بخشیده و کوزه و کاسه هایش، جای نان و آب شده اند. مُغار بارها سرانگشتانش را به جای ورق نقره شکافته، اما عزم او خش ندیده و هنوز جلا دارد. او هنرمند است، او صنعتگر است، او "صنایع دستی" را همیشه ساخته و "هنرهای سنتی" را در شکل امروزی جان بخشیده.
بیستم خرداد، یادآور شیر زنان و دلاور مردانی است که جانانه ایستاده است و هرچه از زخم و درد و تنهایی است به جان خریدهاند تا هنر بیپناه نماند و اصالت از میان نرود.
صنایعدستی و هنرهای سنتی، نه فقط در نام که در جان، حافظ بیادعای فرهنگ و اصالت کشورهاست و ایران ما سرزمین سراسر رنگ و هنر و تاریخ ما بهقدری حرف نگفتنی دارد از این دریای بیانتها.
هنرمندان صنایعدستی، زنده نگاهدارندگان هنرهای سنتی همانانی هستند که اگر روزی روزگاری در کوچه و خیابان از کنارمان بگذرند آنها را نمیشناسیم؛ به حرمتشان دست بر سینه نمیگذاریم و با عزت در را برایشان باز نمیکنیم.
با این وجود آنان جریانساز هستند، همین دستهای چروکخورده هستند که دیروز را به فردا گره میزند؛ با همین انگشتانی که بارها زخم دفتین و چاقو را چشیدهاند، رج به رج میبافند تا گلهای قالی بیآب نمانند. با دستانی به خشکی ِخاک، خاک را جان بخشیده و کوزه و کاسههایشان، جای نان و آب شدهاند.
تیزی مُغار بارها سرانگشتانشان را به جای ورق نقره شکافته، اما عزم ایشان حتی اگر زخم دیده باشد از استواری نیفتاده است.
روز جهانی صنایعدستی از آن روزهای ساکت و مظلوم تقویم است که با وجود یدک کشیدن عنوان جهانی، حتی در سطح بومی هم ناشناخته است. امروز روز جهانی صنایعدستی است و برای ما این روز با عنوان صنایعدستی و هنرهای سنتی، رنگ و بویی خودمانیتر دارد.
هنرمندان صنایعدستی، قصههای پرغصهای دارند، از آن قصههای مثنوی هفتاد من... بهویژه در این گوشه از ایران زمین در جایی که نقطه اتصال شرق و غرب بوده و بر روی چشمان هنردوستان، آبروی جاده ابریشم محسوب میشده
روز ِ همه هنرهایی که از دل تاریخ برآمدهاند. بعضیهایشان شناخته شدهتر هستند و چون قالی، در هر خانهای جایگاهی دارند و عزتی، بعضی دیگر چون حکاکی روی نقره، ماندگارکننده خاطره پیوندی هستند که چهره دو عاشق را در قاب خود جای میدهد. برخی همچون سفال، خنکای آب را گوارای وجود میکنند و برخی دیگر، گل و بوته روی رخت و لباس میشوند.
در این میان، کاش این هنر بود که بر صدر مینشست و قدر میدید، تنهایی هنرمندان ما اما نشان میدهد هر چند هنر برتر از گوهر آمد پدید، اما روزگاری هم هست که جادوی ارجمند میشود و هنر را به کنج عزلت میراند؛ هر چند کوتاه هر چند موقتی.
هنرمندان صنایعدستی، قصههای پرغصهای دارند، از آن قصههای مثنوی هفتاد من... بهویژه در این گوشه از ایران زمین در جایی که نقطه اتصال شرق و غرب بوده و بر روی چشمان هنردوستان، آبروی جاده ابریشم محسوب میشده.
آذربایجانشرقی و شهر تبریز را از دیرباز با هنرهای سنتی و صنایعدستیاش میشناختند. کیست که نام تبریز را بشنود و یاد قالی نیافتد؟ تصویر میز منبتکاری شده پیش چشمانش شکل نگیرد؟ یا ورنی رنگارنگی، جواهر تراش خوردهای، روسری پر نقش و نگاری، صراحی شفافی را یاد نکند؟
هنرمندانِ اینجا و همه جا، هنوز دردهای عجیب دارند بابت کار و پیشه، هنوز کوله به دوش کار میکنند و هنوز میان ساخت و فروش به مشکلاتشان فکر میکنند.
در سالهای اخیر صنایعدستی مختلف و متنوع آذربایجانشرقی با کسب دهها عنوان فاخر نشان مرغوبیت بینالمللی نشان داده آنچنان از بازارهای جهانی دور نیست و میشود با تمرکز و سرمایهگذاری در این بخش، بازده آن را در سطحی بسیار گسترده دید.
اشتغال رسمی بیش از ۱۱ هزار نفر در بیش از ۸۰ رشته صنایعدستی در سطح استان آذربایجانشرقی بیانگر اهمیت این حوزه در رفع بیکاری و توسعه جامعه است، اهمیتی که آن را آنچنان که شایسته است، برای تعالی جامعه به کار نبسته ایم.
روز صنایعدستی، فقط روز قدردانی از چند هنرمند پیشکسوت و بوسیدن دست ایشان بهعنوان طلایهداران حفظ فرهنگ دیروز و انتقال بهسوی آینده نیست. این روز زمانی برای دیدن این زخمهاست؛ روزی برای گرفتن دستان چروک خوردهای که راهی جز نقشآفرینی ندارند.
همیشه در همین روز داغ خردادماهی، یادم میآید چهره آن بانوی با تجربههای بسیار را که وقتی گفتم سوی چشمانتان مادرجان؟ گفت دلم هنوز سو دارد مادرجان..
صنایعدستی و هنرهای سنتی شهر و دیارمان با تمام سختی های این روزها و به ویژه شرایط خاص کرونایی، هنوز ایستاده و هر چند افتان و خیزان، به مسیر خود ادامه میدهد؛ مسیری که دورنمای آن، بسته به همت ماست. مایی که شهروند هستیم، مدیر هستیم، خریدار هستیم، شهروند هستیم، همشهری هستیم. مایی که میان دو انتخاب، باید دست دلمان را بگیریم و اصالت را تنها نگذاریم. همراهی با هنرمندان دست در آتش پر نور هنرهای سنتی در روزهایی که نام و نشان از هنر دارند و بارقه های آرامش از پس ابر سهمگین کرونا، به چشم می رسد، نوید بخش فردایی سرشار از گل و بوته های معطر اصالت است. دریغ نکنیم...
فرینوش اکبرزاده
انتهای پیام
خبرگزاری فارس