یادداشت/

کرونا و آینده

1399/06/25 - 07:52 - کد خبر: 26985 نسخه چاپی

نصر: معمولا زیاد از خودم سوال می‌کنم؛ اما این روزها سوالات زیادی بیش از پیش در ذهنم جولان می‌دهند. سوالاتی که امروز از خودم پرسیدم آغازگر نگارش این متن شد ...

تاثیرگذارترین اتفاق این روزهای زندگیم چیست؟ سال بعد و همین امروز، همین ساعت، همین دقیقه و همین ثانیه در چه نقطه ای از مسیر زندگی خواهم بود؟
یکی از عادات همیشگی ام این هست که در انتهای هر سال برای خودم ایمیلی را ارسال می  کنم و سیستم را به گونه ای تنظیم می‌کنم که این ایمیل در انتهای سال بعدی به دستم برسد. محتوای این ایمیل، پیش بینی من از موقعیت خودم در سال آینده است و تمام تلاشم بر این است که در طول سال به گونه ای پیش بروم که اهداف تعریف شده ام را محقق کرده و پس از دریافت ایمیل سالانه، عملکردم را آنالیز کنم.
این ها را نوشتم برای اینکه بگویم؛ سپری کردن روزهای کرونایی پایانی سال 98 و نوشتن ایمیل آخر سال با هزار امید و آرزو برای سال بعدی که هیچ پیش بینی از آن نداشتم؛ برایم به یکی از بغرنج ترین کارها تبدیل شد.
آماده شدم برای نوشتن... مکان نمای خسته چشمک زن صفحه تایپ کامپیوتر همچنان منتظرم بود و من غرق در برنامه و هدف و رویا، چشم در چشم آینده ای جدید و غیرقابل پیش بینی برای سال بعد خودم نقشه می کشیدم.
شاید این آینده نگری را از یک تحصیل‌کرده مدیریت استراتژیک در خانواده به ارث برده ام. پدر... پدری که بدون اغراق و از دید من یک مدیر بحران به تمام معناست و مرد امتحان پس داده روزهای سخت ... و من برای خودم تجویز کرده ام که این روزها بیشتر به اندیشه های مدیریتی او متوسل شوم.
به جرات می‌گویم کرونا با وجود همه تلخی هایش از همه ما انسان‌هایی متفاوت خواهد ساخت. انسان‌هایی که در دنیای قانون های متغیر (Uncertain) زندگی می‌کنند و به طبع آن ناگزیرند برای هر قانون، ایده جدیدی ارائه کنند. در یک کلام انسانهایی در جست و جوی معنا! انسان‌هایی که این روزها در پی امیدند ... امید مشترک!
روزهای ابتدای درگیری با کرونا با ذهنی آشفته و انبوهی از معادلات به هم ریخته برای همه ما سپری شد اما امروز همین معادلات به هم ریخته n مجهولی، معادلات جدیدی را در اذهان بشر ایجاد کرده اند. بشری که این روزها تمرین می کند تا به جای تمرکز بر دایره نگرانی ذهنش، بر دایره کنترل متمرکز شود. بشری که می آموزد تا ظرفیت های درونی خود را ارتقا بخشد. بشری که با به هم خوردن قانون های ساخته ذهن خود رو به روست ... با عدم قطعیت!!! بشری که تلاش می کند با آرامش به استقبال قطعیت ها رفته و هیجان را جایگزین اضطراب این روزهای غیر قابل پیش‌بینی کند. بشری که اعتقاد دارد اتفاقات آینده به کل در دست او نیست، اما می‌تواند بخشی از آینده را بسازد و قطعا نمی‌تواند آینده را با یافته های خود از گذشته پیش‌بینی کند. بشری که این روزها شاهد سرعت برق‌آسای توسعه هوش مصنوعی (Artificial Intelligence) و روند هوشمندسازی زندگی است. بشری که دنیا طبق خواسته های او پیش نمی‌رود... پس ... پس... بااااید "تغییر" کند.  
می‌دانید دارم راجع به چه صحبت می کنم؟؟؟
بله... دنیای رنگارنگ VUCA!!!
آقای روری سیمپسون (Rory Simpson) از مدیران ارشد تلفونیکا (شرکت عظیم مخابراتی اسپانیایی) می گوید: ما در دنیای ووکا زندگی می کنیم. ووکا از ابتدای چهار واژه تشکیل شده است: واژه اول که Volatility است را می توانیم به «تغییرات خیلی زیاد» معنا کنیم. واژه دوم یا uncertainty را می توانیم «عدم قطعیت» معنی کنیم. واژه سوم یا complexity را می توانیم «پیچیدگی» مضمون بدهیم و چهارمین واژه ambiguity را می توانیم با عنوان «ابهام» در نظر بگیریم.
ووکا به زبان ساده می گوید: دنیای ما پر از تغییرات، ابهام، عدم قطعیت ها و پیچیدگی هاست و ما به طور مداوم در حال حل مسئله ایم. اگر در سالیان قدیم یک شرکت تصمیم به تولید یک نوع گوشی می گرفت، مطمئن بود که دستکم چند سال می تواند فروش آن را تضمین کند؛ اما دنیای کنونی پر از تغییرات و ابهامات و عدم قطعیت ها و پیچیدگی هاست. ممکن است موبایل یا وسیله ای که تولید کرده اید، در روز رونمایی اش مدل جدیدتری از آن به بازار آمده باشد! و این یعنی باید به خودمان یادآوری کنیم که یکی از فرصت های پیش روی ما در ایام کرونا فرصت "رشد" است؛ رشد یعنی توانایی رو به رویی با مسائل و مشکلات، ریسک عاقلانه و ارائه بهترین راه حل. طبیعی هست که رشد بیشتر مساوی است با مسائل پیچیده تر و سوق دادن ما به سمت انسانی ارزش‌آفرین و تاثیرگذار در شرایط کنونی ... انسانی که در دنیای عدم قطعیت ها با دنیایی از چالش‌ها رو به روست و باید بهترین تصمیم را اتخاذ کند.
دارم فکر می‌کنم که کرونا چه حساب شده این "لزوم تغییر" را به ما یادآوری کرده و می‌کند.
وندی سوزوکی (Wandy Suzuki) استاد عصب شناسی (Neuroscience) دانشگاه نیویورک، معتقد هست که مغز ما در شرایط عدم قطعیت، عملکرد خود را به درستی انجام نمی‌دهد؛ در واقع پهنای باند مغز ما دارای ظرفیت مشخصی هست و Overthinking در شرایط حال حاضر، توان تصمیم‌سازی درست را از ما می‌گیرد؛ پس باید با تعدیل شرایط و اصلاح سبک زندگی از خودمان "مراقبت" کنیم. ورزش منظم، تغذیه سالم و روابط مثبت و انرژی‌بخش با اعضای خانواده و دوستان مورد تاکید قرار گرفته است. به‌عبارتی باید خودمان را احیا کنیم.

راهکار بعدی "قطب‌نما" است!  
فراموش نکنیم که "ارزش" های ما قطب نمای ما در عدم قطعیت اند. این روزها ارزش ها سرتیتر اخبار مثبت هستند. از دید من این ارزش، تبلور مسئولیت اجتماعی تک تک ما در جامعه است. این روزها فعالین کسب و کار های مختلفی را می‌بینیم که در حال ارائه رایگان بخشی از خدمات خود به جامعه هستند. جوانانی که در قالب NGO ها سنگ تمام گذاشته اند. پزشکان و پرستارانی که در خط مقدم مقابله با این ویروس منحوس بی هیچ چشم‌داشتی شبانه روز تلاش جهادگرانه می‌کنند و نخبگان کشور که این روز ها فقط یک سوال از خود می‌پرسند: من برای عبور از این بحران و ادای دین به کشورم چه وظیفه اجتماعی بر دوش دارم؟  
زندگی کردن با ارزش ها یعنی همین!
راهکار بعدی ریشه در "بیان" ما دارد ...
تبدیل ترس به اهرمی برای موفقیت با تغییر شیوه بیان یک راهکار کارا و موثر است. بیایید به جای گفتن "وای! چی میشه اگه؟..." بگوییم "چه کار خواهم کرد اگه...". مقایسه آنچه هست با آنچه که می‌توانست باشد، بهترین راه برای به چالش کشیدن ذهن و خلق ایده های نو است.
راهکار بعدی که بدون شک یک راهکار جهانی است، "حل مسئله" است. باید بپذیریم که دنیای امروز دنیای "واقع گرایی"، "عمل‌گرایی" و "سرعت عمل" است. دنیایی که حل مسئله بدون واقع گرایی و عمل هوشمندانه و به‌موقع (Agile) در آن غیر ممکن است! و باید مسائل کوچک امروز را قبل از تبدیل شدن به مسائل بزرگ و بزرگتر فردا حل کرد.
به نظر می‌رسد که در دنیای عدم قطعیت، نباید به دنبال قطعیت باشیم؛ بلکه باید یک استراتژی سه‌گانه را دنبال کنیم و "بدترین"، "بهترین" و "محتمل ترین" حالات را در نظر گرفته و از آن‌چه که در دایره اختیارات ما نیست صرف‌نظر کنیم، به اصطلاح Let it go! و ضمن دانستن ندانستن در میان انبوهی از اخبار، آسوده بوده و با آغوش باز و هیجان تجربه موقعیت‌های جدید یکی پس از دیگری، منتظر تغییرات جدید باشیم؛ به عبارتی حرفه ای بودن را به معنای واقعی در وجودمان نهادینه کنیم.
به یاد جمله زیبایی از تونی رابینز افتادم که می‌گوید: زمستان فصل من است و این جمله به راستی مصداق واقعی شرایط کنونی ماست. میتوان گفت، پروژه هایی که در شرایط بحران به راه می افتند، آب دیده تر شده و در رکودهای بعدی ریشه هایی قوی خواهند داشت و به اصطلاح جان سالم به در می‌برند.
راهکار پایانی؛ "پیشواز یا آغوش" است. هر روز از خودمان سوال کنیم، امروز چه تغییری کنم که با شرایط امروز سازگارتر باشم؟ و به پیشواز تغییرات بروید.
امروز جمله معروف قابل تاملی را در علم عصب‌شناسی خواندم:
Neurons that fire together, Wire together…
نورون‌هایی که با هم آتش می‌گیرند، به یکدیگر ملحق شده و کل سیستم را درگیر می‌کنند! بنابراین نباید اجازه دهیم ایام کرونایی، تا ابد ما را به انسان‌های آشفته، ملامت‌گر و نگران تبدیل کند. نورون های مغز ما امروز بیش از هر زمان دیگری آماده آتش گرفتن با افکارمان و ایجاد انفجار هایی بزرگ است!!! مراقب باشیم.
فراموش نکنید، God has plan for you!،  خداوند برای شما برنامه دارد.
این متن را با چالش ارسال ایمیل برای خودم، آغاز کردم ... اما پس از کلی کلنجار بالاخره گزینه ارسال را انتخاب کردم. من ایمیلم را بدرقه کردم تا در هیاهوی این دنیای پر از عدم قطعیت، به شرط حیات، در ابتدای سال 1400 به دستم برسد و امیدوارم وقتی این ایمیل را می‌خوانم انتظاراتم از خودم را در دنیای ووکا تا حد زیادی برآورده کرده باشم. امیدوارم ...
اما در انتها می‌گویم: مطمئن باشید که خداوند هرگز ما را فراموش نمی‌کند. اینکه چگونه با سختی ها و رنج های زندگی کنار بیاییم و به آن‌‌ها واکنش نشان دهیم، نهایتا محصول یک "تصمیم شخصی" است. می‌توانیم تصمیم بگیریم به سختی‌ها و مصائب اجتناب‌ناپذیر زندگی از منظر معنا و حکمت نگاه کنیم تا در پس هر ضربه روحی و لطمه جسمی، تنومند تر، مقاوم تر و آگاه‌تر بیرون بیاییم؛ یا اینکه تصمیم بگیریم در بهترین حالت یک "قربانی منفعل" با حیاتی پر از غم و اندوه باشیم.
فراموش نکنیم ... زندگی میدان جنگ است!!! به قول برایان تریسی سود کردن بدون ریسک، تجربه کردن بدون خطر و پاداش گرفتن بدون تلاش کردن مثل این است که بدون متولد شدن، انتظار زندگی کردن داشته باشید ...
باید گفت: جهان! منتظر انسان‌هایی با نگرش متفاوت باش ...

سیده خمسا اسبقیان

انتهای پیام/
کرونا و آینده نصر


نظرها بسته شده اند

نمایش 1 نظر

  محمد اسدیان   4 سالها پیش  

جملات قابل تامل و آینده نگر.موفق باشید
پژوهشیار