فرهاد باغشمال
طنز | در باب تغییر سخنگو
نصر: سخنگو بودن شغلی جدیدالحداث است به نظرم. شاید قدمتش به ده - پانزده سال هم نرسد! جهل نمیکنم اگر هم سخنگویی از روز ازل مُد بود که لااقل طمطراق امروزی را نداشت و چه بسا دستگاهها خود را مکلّف به پاسخگویی نمیدانستند، با این استدلال که رعیّت را چه به زیاد دانستن و این حرفها!
اصلا همسن و سالهای من ملتفتند که سخنگویی در ایام کودکی ما، یک جور فحش محسوب میشد و هر کسی چُغُلی ما را پیش ننه و بابا میکرد بِهِش میگفتیم: سخنگو! سخنگو! خاک بر سر سخنگو!
باری...ما در عمر چندین و چند ساله پر از خیر و برکتمان(!) سخنگو زیاد دیدهایم که سخنان مهمتر از سخنان کرونایی جناب سخنگوی سابق بهداشت گفتهاند، اما بهرحال ملت کرونازده مقارن با تولد کرونا با ایشان خو گرفته بودند. باهم صد و اندی روز نشو و نما داشتیم، دور از جان شما کلی اصطلاح علمی را باهم بلغور کردیم؛ از پشگل چهارپا گرفته تا دود اسپند و روغن بنفشه و بیخاصیتی دستکش و چاخان بودن آمپول ویتامینسی و غیر و ذلک را باهم تجربه کرده بودیم. اصلا این آقای سخنگو جزیی از هر خانواده ایرانی شده بود و پزشکها هم که محرم هستند و درب و همسایه و اهل و عیال زیاد معذب نبودند از حضور وقت و بیوقت این دلانگیز! خداییش لِم کار هم دستش بود که مثلا مرگ و میر را بگونهای بگوید که دلمان هُرّی نریزد. در آن وزارتخانه با آن همه دبدبه و کبکه و ادعا، یک رفتارشناس اجتماعی نبود که این موارد را به بالادستیها بگوید که چرا با جان و روان ملتِ نگران چنین بازی میکنید؟
وانگهی عوامالناس واقفند که معمولا روابط عمومیها سخنگوی بهتری هستند. حالا در این هاگیر واگیر که سخنگو را تغییر میدهید، چند نکته لقلقه بشریت شده است؛ اول اینکه قصّه کرونا هنوز ادامه خواهد داشت که حضرات بهداشتی تازه به تجهیز و آبدیت واحد اطلاعرسانی پرداختهاند و در ثانی سخنگوی سابق در چگونه سخن گفتن و یا چگونه سخن نگفتن با مدیران ارشد خود به نظر واحدی نرسیده است، الله اعلم!
*پن: البته در آن روزهای بحرانی که جناب ایشان متلک "شوخی چینیها با کرونا" را مطرح کرد و متعاقبش حرف و حدیثها پیش آمد، نگارنده پیشانی ایشان را در سخنگوی چندان بلند نیافت و طالعش بر نحوست عیان بود. تا پَسگویی! دیگر بدرود.
انتهای پیام/
نصر