گزارش اختصاصی نصر؛
از «بهروب» تا «خرجی»؛ انقلاب دیجیتال در بازیافت شهری تبریز
1404/08/12 - 10:09 - کد خبر: 149283
نسخه چاپی
نصر: هنوز تصویر بطریهای شیشهای شیر و نوشابه که بعد از خالی شدن به بقالی تحویل میدادیم از حافظهی جمعیمان پاک نشده است؛ کاسه و بشقابهای چینی که رنگ لاکپشتشان حکم برچسب مالکیت داشت تا در امانتدادنهای موقع مهمانیو نذری، فرآیند احراز هویت با مشکل مواجه نشود؛ و ظروف ملامینی که خاصیت نشکن بودنشان آنها را به پای ثابت سفر و پیکنیک خانوادهها بدل کرده بود.
به گزارش نصر؛ آن زمان کسی از سبک زندگی پسماند صفر (Zero Waste Lifestyle) خبر نداشت، اما زندگی انسانها به گونهای بود که کمترین بار و سنگینی را به کرهی زمین تحمیل میکرد. سودای رفاه اما کاری کرد که ظروف و کیسههای پلاستیکی و یکبارمصرف تنها در عرض چند دهه انسان را به محاصرهی خود درآورند و آرامش را از محیطزیست سلب کنند.
زباله، پرتکرارترین تصویری است که در شهر و دشت و جنگل و دریا به چشم میخورد؛ جان حیوانات را به خطر میاندازد و تهدیدی جدی برای سلامت انسان محسوب میشود.
اما چه بایدکرد؟
مدیریت پسماند موضوعی است که نخستین بار در دههیهفتاد میلادی در آمریکا و اروپا مطرح شد و تا امروز مسیرپرپیچوخمی را طی کرده است. «هرم پسماند» (Waste Hierarchy) را میتوان ماحصل نظریههای توسعهی پایدار و تفکر چرخهی عمر محصول در میان دانشمندان و اقتصاددانانمحیطزیست دانست؛ مفهومی که اهمیت پیشگیری از تولیدزباله، بازاستفاده و بازیافت را در مقایسه با دفن یا سوزاندن آن تبیین میکند و در حفاظت از محیطزیست جایگاهی ویژهدارد.
از سر اتفاق، در ایران نیز دههی هفتاد را میتوان نقطهی آغاز رسمی مدیریت پسماند دانست. طبیعتاً در طول این سالها آزمون و خطاها و طرحهای موفق و شکستخوردهی بسیاری در این حوزه انجام شده است؛ اما باید دید این اقدامات تا چه اندازه مؤثر بودهاند.
حبیبه هراتی، مدیرعامل سابق سازمان مدیریت پسماند شهرداری تبریز، در گفتوگو با نصر با اشاره به آماریتکاندهنده بر اهمیت مدیریت و فرهنگسازی در حوزههایمختلف تأکید میکند: «طبق آمار، یکسوم غذای تولیدشده در جهان دور ریخته میشود و متأسفانه احتمال میرود این رقم در کشور ما بالاتر باشد. بخشی از این دورریزها مربوط به امحایمواد غذایی تاریخگذشته است که هزینههای مضاعفی به کشور تحمیل میکند. علاوه بر هزینههایی که برای تهیهی این مواد صرف شده، هزینهی امحا نیز باید پرداخت شود. این در حالی است که با مدیریتی صحیح میتوان از بروز چنیناتفاقاتی جلوگیری کرد. بخش بعدی مربوط به دورریزهایخانگی و رستورانی است؛ با وجود تغییرات مثبت، هنوز به فرهنگسازیهای بیشتری در زمینهی اصلاح الگوی مصرف نیاز داریم.»
هراتی در توضیح اقدامات سازمان مدیریت پسماند در حوزهی کاهش حجم زبالههای تولیدی شهر تبریز و تفکیک از مبدأ گفت: «در حال حاضر زبالهی تولیدی شهر تبریز روزانه حدود ۱۰۵۰ تن است که در ایام خاص، بهویژه روزهای منتهی به عید نوروز، این رقم تا ۱۵۰۰ تن افزایش مییابد. انتظار داریم شهروندان در این موقعیتها، که علاوه بر افزایش حجم زباله شاهد ترافیک سنگین و دشواری تردد هستیم، همکاریبیشتری با ما داشته باشند. در نوروز امسال با معرفیسامانهی ۱۳۷ به شهروندان و درخواست از آنها مبنی بر استفاده از این سامانه برای دور ریختن زبالههای بزرگ و پرحجم، توانستیم تا حدی چارهسازی کنیم. یکی از گامهای مهم و جدید دیگر، فعالیت اپلیکیشنهای هوشمند «خرَجی» و «بهروب» است که پسماند خشک و خشکالهی شهروندان را از درِ منازل دریافت کرده و هزینهی آن را به حساب کاربری افراد واریز میکنند.»
او دربارهی مزایای استفاده از این اپلیکیشنها افزود: «باحمایت شهروندان از این طرح، میتوان شاهد ساماندهیوضعیت زباله و زبالهگردی بود و چهرهی شهر را بهبود بخشید. بر همین اساس، فراخوانی نیز منتشر کردیم تا زبالهگردان با ملحق شدن به ناوگان این طرح، تحت شرایط مناسب و بهداشتی در چرخهی تفکیک و بازیافت قرار بگیرند و از حقوقی مانند بیمه بهرهمند شوند. یکی از نکات مثبت استفاده از این طرح این است که کاربران میتوانند مبالغ دریافتی حاصل از تحویل زباله را برای حمایت از شیرخوارگاه احسان و انجمن خیریهی تسکین صرف کنند.»
گفتنی است سازمان مدیریت پسماند تلاش کرده است با ارائهیابزارها و مشوقهای جدید، شهروندان را به همکاری ترغیبکند. یکی از این اقدامات، توزیع جعبههای مخصوص پسماند ویژهی خانگی میان کاربران اپلیکیشنهای «بهروب» و «خرَجی» است. این جعبهها برای جمعآوری زبالههای خطرناک مانند دارو، تیغ، سرنگ، باتری و لنست طراحی شدهاند تا از ورود آنها به زبالههای تر و کارخانهی تولید کود کمپوست جلوگیری شود.
به گفتهی هراتی، برای تشویق شهروندان به استفاده از این جعبهها، کدهایی روی آنها درج شده تا در قرعهکشیهای دورهای شرکت داده شوند.
افشین پورنعمت، مسئول آموزش سازمان مدیریت پسماند شهرداری تبریز، در گفتوگو با نصر از فعالیتهای روزانه و چالشهای اجرایی در حوزهی آموزش تفکیک از مبدأ سخن گفت:«در حال حاضر، آموزشهای ما در مدارس، ادارات، فرهنگسراها و همایشها در جریان است و هدف اصلیمان ترویج رفتارهایدرست در زمینهی تفکیک زباله است. با این حال، در ابتدایمسیر هستیم و راههای نرفتهی بسیاری پیش رو داریم. ما فعلاً در مرحلهی رفتارسازی قرار داریم و مرحلهی فرهنگسازیدر گام بعدی است.»
پورنعمت در بخش دیگری از سخنانش به اهمیت فضای رقابتیاشاره کرد و افزود: «اگر تعداد شرکتهای فعال در حوزهیجمعآوری پسماند خشک افزایش پیدا کند و فقط محدود به اپلیکیشنهای بهروب و خرجی نباشیم، فضای رقابتی شکل میگیرد و این خود باعث افزایش کیفیت خدمات، سرعت عمل و جلب مشارکت شهروندان خواهد شد. ما در زمینهیبازیافت کارهای زیادی انجام دادهایم، اما متأسفانه در بخش تبلیغات و اطلاعرسانی ضعیف عمل شده است. در فضایمجازی بارها دیدهایم که در کشورهای دیگر مردم با انداختن بطری پلاستیکی در دستگاه، بلیت مترو یا فنجانی قهوه میگیرند، اما واقعیت این است که ما هم در داخل کشوراقدامات مشابهی داشتهایم، فقط آنقدر که باید دیده نشدهاند. اینطور نیست که کشورهای خارجی ایدهآل باشند و ما خیلیاز آنها عقب مانده باشیم.»
در کشورهای اروپایی از جمله آلمان و سوئد، سامانهای به نام «بازگشت سپرده بطری» (Deposit Return System) سالهاست اجرا میشود. در این طرح، هنگام خرید نوشیدنیمبلغی اندک بهعنوان سپرده از مشتری گرفته میشود و با بازگرداندن بطری خالی به دستگاههای بازیافت خودکار، همان مبلغ بهصورت نقدی یا اعتباری به او برمیگردد. همان روالی که زمانی در مورد خرید نوشابه جاری بود. هدف این روش، تشویقمردم به بازگرداندن زبالههای قابل بازیافت و افزایش مشارکت عمومی در کاهش پسماند است. در ایران نیز استارتاپها و اپلیکیشنهایی مانند بهروب، در قالب نسخهای بومی از همینایده فعالیت میکنند و شهروندان میتوانند در ازای تحویلپسماند خشک، وجه نقد یا اعتبار دیجیتال دریافت کنند.
شرکت «بهروب» که یکی از دو پلتفرم فعال تبریز در حوزهیخرید پسماند قابل بازیافت است، فعالیت خود را از سال ۱۳۹۹ در مشهد آغاز کرده و از سال ۱۴۰۲ وارد تبریز شده است. این مجموعه اکنون در بیش از ۹۰ شهر کشور فعال است. مهدی قمری، مدیرعامل استارتاپ بهروب، تبریز را یکیاز پنج شهر برتر کشور در اجرای طرحهای این شرکت معرفی کرد و گفت: «برای موفقیت این طرح، همهچیز بایدساماندهیشده باشد تا بتوان از زیرساختها استفادهی مؤثر کرد. فرهنگ تفکیک از مبدأ نیازمند شکلگیری یک رقابت فرهنگی و همکاری همزمان تمام دستاندرکاران، از جمله شهرداریها، ادارات، مدارس و مدیران آپارتمانهاست.»
از سوی دیگر، سجاد جعفرزاده، نمایندهی شرکت بهروب در تبریز، با تأکید بر برنامههای توسعهای این مجموعه گفت:«قصد داریم با مجموعهای از اقدامات ارزشمند برای الگوسازیدر سطح ملی تلاش کنیم. با این اقدامات میتوان تبریز را به نمادی از مدیریت نوین پسماند و شهری سبز در ایران تبدیلکرد و همزمان نقش مؤثری در ارتقای سرمایهی اجتماعی،افزایش مشارکت مردمی و ایفای مسئولیت اجتماعی صنایعبزرگ ایفا نمود.»
اپلیکیشن بهروب علاوه بر خرید پسماند خشک از شهروندان، خشکاله نیز از آنان دریافت میکند. این شرکت از مردم میخواهد پسماندهای تر مانند پوست میوه، تفالهی چای یاسبزیجات را جدا کرده، خشک کنند و بهعنوان خشکاله به اپلیکیشن بفروشند. هدف از این اقدام، جلوگیری از فسادمواد آلی در زبالههای ترکیبی و کاهش حجم زبالههایقابلتجزیه است.
علاوه بر امکان مشارکت در کارهای خیرخواهانه که پیشترمطرح شد، اپلیکیشنها مجموعهای از گزینههای کاربردی را برای استفاده از اعتبار کاربران فراهم کردهاند تا انگیزهیمشارکت افزایش یابد: شهروندان میتوانند با پولی که از فروش پسماند جمع میکنند، شارژ تلفن همراه بخرند، قبوض را پرداخت کنند، اعتبار خود را به فروشگاههای آنلاین مانند دیجیکالا و اپلیکیشن «آپ» منتقل کنند، یا حتی بستههای کوچک طلای۱۰ سوت بخرند. این تنوع در نحوهی پرداخت، اپها را از یکخدمتِ صرفِ جمعآوری زباله فراتر برده و نقشِ انگیزشی و وجوهِ اقتصادیِ ملموسی را برای شهروندان ایجاد کرده است.
با این حال، به نظر میرسد هنوز مسیر طولانی تا جا افتادن این طرحها میان مردم باقی مانده است. اطلاعرسانی محدود و دشواری تفکیک و نگهداری در خانههای آپارتمانی از موانع جدی محسوب میشوند. در واقع، حلقهی گمشده در زنجیرهیمدیریت پسماند تبریز، همدلی و سهولت در تجربهی شهروندیاست.
تا زمانی که همکاری با این طرحها برای شهروندان آسان، امن و از نظر فرهنگی خوشایند نباشد، نمیتوان انتظار مشارکت گسترده داشت. برای مثال، شهروند باید قانع شود که اختصاص دادن بخشی از فضای خانهی خود به زبالههای خشک، حرکتیمؤثر و ارزشمند است. از سوی دیگر وزنکشی زبالهها به هنگام تحویل، هرچند منطقی است، اما ممکن است برای برخی از افراد، بهویژه آنهایی که تفکیک را به نیت مسئولیتزیستمحیطی انجام میدهند نه انگیزهی مالی، ناخوشایندباشد.
بنابراین به نظر میرسد برای موفقیت طرحهای تفکیک از مبدأ، تنها آموزش و فناوری کافی نیست؛ بلکه باید طراحی اجتماعیو روانشناسی رفتار شهروندی نیز مورد توجه قرار گیرد. طرحها باید «کاربرپسند» و منعطف باشند تا شهروند در زندگیروزمرهی خود احساس زحمت یا ناهماهنگی نکند.
در پایان میتوان گفت نقش رسانهها، مدارس و سازمانهایمردمنهاد در تقویت این فرهنگ بسیار حیاتی است. اگر فرهنگ تفکیک به سطحی از «رقابت فرهنگی» برسد ـ به اینمعنا که افراد احساس کنند این رفتار نشانهی رشد اجتماعی و آگاهی است ـ آنگاه مسیر فرهنگسازی بهصورت خودکار پیشخواهد رفت.
از دههی هفتاد میلادی که مفهومی تحت عنوان «مدیریتپسماند» وارد ادبیات زیستمحیطی اندیشمندان شد تا به امروز، گامهای مؤثری در سطح جهان برداشته شده است که ایران و تبریز نیز از این قاعده مستثنی نیستند. اما موفقیت این مسیر به عامل دیگری وابسته است: مشارکت واقعی مردم.
آموزشهای محیطزیستی، رقابت بین شرکتها، مشوقهایمالی و ابزارهای دیجیتال هرکدام میتوانند بخشی از راهحل باشند، اما تا زمانی که شهروند احساس نکند این همکاریبخشی طبیعی از زندگی روزمرهاش است، اجرای طرحها به کندی پیش خواهد رفت.
شاید بتوان گفت آیندهی مدیریت پسماند در ایران، نه فقط در گرو فناوری، بلکه در گرو «اعتماد اجتماعی» و «احساس تعلق به محیطزیست» است؛ احساسی که اگر تقویت شود، میتواندشهرهایی چون تبریز را از مصرفکنندهی سیاستهایمحیطزیستی به الگوی ملی تبدیل کند.
گزارش از سئویل محدث
انتهای پیام/
نصر