به گزارش نصر، پرستاری در بیمارستان سینا، بهویژه در بخشهای تخصصی، معنایی عمیقتر از وظیفهی حرفهای مییابد. پرستاران در این بخشها، نه تنها با جسم بیمار، بلکه با روح و روان او و خانوادهاش درگیرند.

سوختگی کودکان؛ رنج مضاعف و ایثار مادرانه
اعظم محمدی، سرپرستار بخش سوختگی کودکان، که از سال ۱۳۹۷ سرپرستی این بخش دشوار را بر عهده دارد، تأکید میکند که کار در بخش سوختگی، بهویژه برای بیماران کودک، نیازمند «مهارت، صبر و روحیهای مادرانه» است.
او با اشاره به اینکه سوختگی یکی از دردناکترین آسیبهاست، میگوید: «ما خودمان مادر هستیم و وقتی کودکی را در حال رنج میبینیم، بسیار آزرده میشویم. اما چون میدانیم مراقبتهای ما اثرگذار است و حال رو به بهبود کودک را میبینیم، باعث میشود تمام این آزردگیها را تحمل کنیم و در نهایت با ترخیص کودکی که سلامتی خود را به دست آورده تمام خستگی از تنمان بیرون میرود.»
خانم محمدی از دشواریهای روزانهی کار میگوید: انجام فیزیوتراپی یا تعویض پانسمان معمولاً با بیقراری و گریهی بچهها همراه است. فضایی پر از «صدا و اضطراب» که تحمل آن برای پرستار ساده نیست. رگگیری، پانسمان، مراقبتهای روحی از کودک و خانوادهاش، همهی اینها نیاز به دقت و صبر مضاعف دارد به همین دلیل نیروهای بخش ما جزو کارآزمودهترین و صبورترین کادر بیمارستان محسوب میشوند.
وی همچنین به آمار بالای سوانح سوختگی در بازهی اسفند تا شهریور و لزوم هوشیاری والدین اشاره کرد و افزود: «حادثه همیشه ممکن است اتفاق بیفتد. اما مهم است که والدین بدانند در لحظهی وقوع سوختگی چه باید بکنند. من همیشه به همکارانم گفتهام که نباید والدینی که فرزندشان دچار سانحه شده را سرزنش کنیم. آنها در حال تجربهی یکی از سختترین لحظات زندگیشان هستند و رویکرد ما باید حمایتگرانه باشد، نه قضاوتگرانه.»
وی همچنین گفت:« در مواردی نیز که با کودکآزاری مواجه میشوند، موضوع فوراً به مددکاری و اورژانس اجتماعی ارجاع داده میشود.»

بحرانهای اجتماعی، طاقتفرساتر از بحرانهای طبیعی
اعظم قربانی، سرپرستار بخش مسمومیت زنان، بخش زیادی از عمر حرفهای خود را در موقعیتهای بحرانی سپری کرده است؛ از زلزلهی بم و ورزقان گرفته تا مسمومیت گستردهی دانشآموزان و دانش آموزان شینآباد.
او با اشاره به نقش بیبدیل پرستاران در بحرانها، دغدغهی امروز بخش خود را مطرح میکند: «بخش زیادی از مراجعات متأسفانه مربوط به مسمومیتهای ناشی از خودکشی، اوردوز، مصرف الکل و مواد مخدر است. نکتهی نگرانکننده این است که بیشتر این بیماران در ردهی سنی ۱۲ تا ۲۲ سال قرار دارند.»
او ضمن ابراز نگرانی از این وضعیت، با لحنی مادرانه از خانوادهها میخواهد که به فرزندانشان توجه بیشتری داشته باشند و نسبت به وضعیت روحی و روانی آنان بیتفاوت نباشند. قربانی همچنین به فشارهای روانی کار اشاره کرد و گفت: «گاهی بیماری که در شرایط مناسب روحی روانی قرار ندارد، ممکن است پرستار را مورد توهین یا ضربوشتم قرار دهد، یا حتی آسیب و خسارت به بخش وارد کند، با وجود این همه فشار، هنوز شغل ما شامل مزایای سختی کار نمیشود.»
اعظم قربانی با بیان اینکه «جسم و روان پرستاران در معرض آسیب است»، میگوید: «برای حفظ انگیزهی پرستاران، لازم است مسئولان نگاه جدیتری به شرایط کاری و روانی ما داشته باشند.»

داستان زندگی دوباره در آیسییو داخلی
در میانهی روز، صحنهی پر احساسی در بخش آیسییو داخلی رخ داد. خانوادهی اسکندری با سبدی از گل به دیدار پرستارانی آمده بودند که به گفتهی پدر خانواده، جان فرزند ۲۴ سالهشان، سجاد، را نجات دادهاند. سجاد پس از سقوط از طبقه ششم یک ساختمان، در کما و کیس قطع امید شدهی پزشکان بود.
آقای اسکندری، پدر سجاد، با قامتی افراشته از شوق سلامتی فرزند و بیانی سرشار از شکرگزاری گفت: «وقتی سجاد را به اینجا آوردیم، حالش کاملا وخیم بود و هیچ امیدی نداشتیم. بعد از حادثه او را به یکی از بیمارستانهای خصوصی نزدیک منزل بردیم و سه ماه آنجا بستری شد. با وجود هزینههای هنگفتی که کردیم اما هیچ بهبودیای حاصل نشد. در نهایت تصمیم گرفتیم ادامه جریان را به بیمارستان دولتی و تقدیر خداوند بسپاریم که با مراقبتها و زحمات خانم سیاوشنیا و خانم نواللهی، حال پسرم کمکم بهتر شد و حالا میتواند با واکر راه برود. تا عمر دارم منتدار این عزیزان هستم و هر سال برای تبریک روز پرستار به این بخش خواهم آمد. مطمئنم سجاد سال آینده بدون واکر و سلامت و قبراق با دسته گلی برای تشکر و قدردانی میآید»

مهناز سیاوشنیا، سرپرستار بخش آیسییو داخلی،در این باره گفت: «روزی که سجاد به بخش ما آمد، فشار خونش فقط ۳ بود. اما همهی همکاران با جان و دل تلاش کردند و به لطف خدا نتیجه گرفتیم و روسفید شدیم. لحظاتی مثل این، که نتیجهی کار را میبینی، تمام سختیها را شیرین میکند.»

ملیحه فرجی، سوپروایزر آموزشی بیمارستان سینا، نیز که بیش از ده سال سابقه کار بالینی در بخشهای سیسییو، جراحی و آیسییو را در کارنامه دارد، از عشق خود به حرفهاش و اهمیت کار تیمی میگوید: «از همان دوران طرح به ما یاد دادند که کار پرستاری یعنی کار گروهی. این درس همیشه برایم ماندگار شد و همیشه به نیروهای جوان توصیه میکنم روحیهی همکاری و همدلی داشته باشند. وقتی همکارها مثل اعضای یک خانواده رفتار کنند و بیماران را نیز عضوی از این خانواده ببینند، تحمل سختیها، شیفتهای طولانی، بیداریهای شب و دوری از خانه برایشان آسانتر میشود.»
زنگ خطر مهاجرت و کمبود نیروی انسانی
با وجود تمام این ایثارها، مدیران ارشد پرستاری استان، نگاهی مسئولانه و واقعبینانه به چالشهای ساختاری این حرفه دارند.
لیلی ضیالامع، مدیر خدمات پرستاری بیمارستان سینا و مدیر پرستاری نمونه کشور در سال ۱۴۰۲، که همزمان مدیر پرستاری دانشگاه علوم پزشکی تبریز نیز هست، به صراحت از مشکلات سخن گفت: «پرستاری ذاتاً شغل سختی است، اما در سالهای اخیر به دلیل کمبود نیروی انسانی، شرایط سختتر شده است.»
او با ارائه آماری نگرانکننده، گفت: «ضریب پرستار به تخت در استان ما 8/0 است، در حالی که میانگین کشوری 8/1 است.» این کمبود نیرو، پرستاران را مجبور به شیفتهای طولانی و اضافهکاری اجباری میکند، در حالی که دریافتیها با حجم کار همخوانی ندارد.
در کنار خستگی ناشی از کمبود نیرو، یک فرسایش خاموش اقتصادی دامنگیر این قشر زحمتکش است. تأخیرهای ششماهه در پرداخت معوقات و کسورات سنگین مالیاتی، عملاً دستمزد ایثار آنان را در دالان تورم بیارزش میسازد.
لیلی ضیالامع، مدیر پرستاری دانشگاه علوم پزشکی تبریز، با تأکید بر عدم تناسب درآمد و حجم کار گفت: «پرداختها معمولاً با تأخیر پنج تا ششماهه انجام میگیرد. این یعنی معوقات سالهای گذشته با توجه به تورم عملاً نمیتواند گرهی از مشکلات اقتصادی پرستاران باز کند.»
از سوی دیگر، درصد بالایی از حقوق این قشر تحت عنوان مالیات کسر میشود. به گفتهی وی، «۲۰ تا ۲۵ درصد حقوق پرستاران مشمول مالیات میشود»؛ در حالی که پرستاران با جان و روان خود با بیماران درگیرند و این میزان کسورات، بار سنگین مالی را بر دوش آنها میگذارد و انگیزهی نیروهای جوان را برای ماندن در کشور از بین میبرد. این ترکیب نامطلوب از تأخیر در پرداخت و مالیات سنگین، یکی از عوامل اصلی کاهش انگیزه و روی آوردن به مهاجرت است.

۶۷۰ پرستار در یک سال مهاجرت کردند
خانم ضیالامع یکی از جدیترین چالشهای امروز را مهاجرت پرستاران جوان دانست و با نگرانی افزود: «طبق آمار، در سال ۱۴۰۳ بیش از ۶۷۰ پرستار ایرانی به کشورهای حوزه خلیج فارس و اروپا مهاجرت کردهاند. این یک زنگ خطر جدی است.» او تأکید کرد که مهارت و دانش پرستاران ایرانی بهقدری بالا، اثبات شده و زبانزد است که کشورهای توسعهیافته به راحتی آنها را جذب میکنند.
او هشدار داد که اگر روند مهاجرت ادامه پیدا کند و با همین ضریب پایین نیروی انسانی، نظام درمانی با مشکل جدی مواجه خواهد شد: «وقتی ناچار میشویم بخشهایی را تعطیل کنیم، یعنی نظام درمانی در وضعیت هشدار قرار دارد.»
درخواست از مسئولان: بیاعتنایی به پرستاری، بیاعتنایی به سلامت جامعه است
در نهایت، خواسته اصلی کادر پرستاری تبریز، حمایت واقعی و عملی مسئولان است. لیلی ضیالامع نیز با اشاره به فرمایش مقام معظم رهبری که «بیاعتنایی به پرستاری، بیاعتنایی به سلامت جامعه است»، جمعبندی کرد: «مسئولان نباید به شعار بسنده کنند و در عمل نشان دهند که چالشهای شغل پرستاری را درک میکنند. اگر شرایط شغلی و معیشتی متناسبسازی شود، میتوانیم آیندهی روشنتری برای نظام سلامت کشور رقم بزنیم، پیش از آنکه با بحران کمبود و خروج سرمایههای انسانی مواجه شویم.»
تجربهی روز پرستار در بیمارستان سینا یادآور شد که حرفهی پرستاری توجهی فراتر از یک روز در تقویم را میطلبد. توجه و حمایت از مشاغل ویژه، حیاتی و ارزشمندی مانند پرستاری نباید محدود به یک روز یا یک هفته در تقویم سالانه باشد؛ این قشر دلسوز و مسئول، حافظان گرانبهاترین دارایی انسانها یعنی سلامتی ما هستند. مراقبت، صبر و فداکاری آنها، پشتوانهی امنیت و رفاه جامعه است و نیازمند نگاه جدی، عملی و مستمر مسئولان برای تضمین شرایط مناسب کاری، انگیزه و تداوم خدمتشان است.
گزارش از سئویل محدث
انتهای پیام/