گزارش اختصاصی نصر/
روز خرید یک کتاب؛ فرصتی برای سفر به دنجترین کافهکتابهای تبریز
1404/06/17 - 14:05 - کد خبر: 144806
نسخه چاپی
نصر: امروز، روز جهانی «خرید یک کتاب» است. چه بهانهای بهتر از این برای حمایت از کتابخوانی در کافه ها؟ تصور کن وارد یک کافهکتاب میشوی، قهوهات را سفارش میدهی، یک رمان از قفسه برمیداری، پشت یکی از میزهای چوبی مینشینی و شروع میکنی به ورقزدن. این تجربه فقط خرید کتاب نیست؛ لحظهای است برای زندگی کردن، مکث کردن و دوباره پیوند خوردن با واژهها.
به گزارش نصر، صبح یک روز در اواسط شهریورماه، هوای لطیف اواخر تابستان تبریز، تصور بوی قهوه در خانه های قدیمی و تقویمی که یادآوری میکند امروز «روز خرید یک کتاب» است. همین بهانه کافی است تا مسیرمان را به سمت دنجترین فضاهای فرهنگی شهرمان کج کنیم؛ کافهکتاب..
«کافهکتاب»، همان جایی است که در هیاهوی روزگارمان، مرز میان دنیای واژهها و بوی خوش اسپرسو را محو میکند. اینجا، صندلیهایی برای کتابخواندن کنار میزهایی برای گفتوگو چیده شده است؛ ترکیبی که از دل دغدغههای فرهنگی برخی تبریزی های خوش ذوق متولد می شود.
ریشههای یک ایده؛ تاریخچه کافهکتاب در تبریز
«جلال شمعسوزان»، موسس کافهکتاب «شمع سوزان»، درباره شکلگیری این ایده میگوید: وقتی در سال ۱۳۹۴ مشغول آمادهسازی افتتاح کافهکتاب در تبریز بودم، حتی تصورش را هم نمیکردم که بیش از صد سال قبل، گروهی از مجاهدان مشروطه تحت عنوان عامیون ایران، قصد داشتهاند کافهکتابی در مغازههای مجدیه تبریز (کوی حرمخانه پشت استانداری فعلی) راهاندازی کنند. هدفی که به دلایلی ناموفق مانده بود تا سال ۹۴، به نیت ایجاد پشتوانهای برای مجله «هویت» دوباره از خیال به واقعیت درآید.
علاقه شمعسوزان به کتاب از اوایل دهه ۷۰ شکل گرفت: زمانی که به مطالعه کتاب علاقمند شده بودم و از هر فرصتی برای خرید یا امانت کتاب استفاده میکردم. مغازه لوازمالتحریر آقای فرهاد و رقائیان در کوی فیروز تنها جایی بود که برای امانت کتاب سراغ داشتم. گروه هفت، دوستان علاقهمند به داستان، محل جلساتشان خانه یکی از اعضا در خیابان آخونی بود.
وی درباره خاطرات گروه هفت و انتشار مجله «نقطه سرسطر» توضیح میدهد: این مجله با زیراکس و پول جمعشده توسط اعضا منتشر میشد و هنوز هم از بسیاری نشریات ادبی فاخرتر است. ما بیشتر دنبال کتابهایی بودیم که دست دوم بودند و پای دیوار ارک بساط میشدند.
شمعسوزان همچنین به تجربه حضور در کتابفروشیها و کافههای فرهنگی تهران اشاره می کند که الهامبخش شکلگیری کافهکتاب شمعسوزان بوده است: کتابفروشی شمس و کتابفروشی مرحوم مجید آقا ایروانی مکانهایی بودند که میتوانستی ساعتها وقت صرف کتابها کنی. کافه شوکا در خیابان گاندی تهران نیز الهامبخش ما شد؛ جایی که نویسندگان و هنرمندان جوان آثارشان را عرضه، نقد و رونمایی میکردند.
جالب اینجاست که ایده کافهکتاب در تبریز بیش از یک قرن قدمت دارد. شمعسوزان اسناد سال ۱۲۹۸ شمسی را مرور میکند: سه روز مانده به عید، روزنامه یومیّه تبریز خبر از افتتاح یک کافهکتاب میدهد که به نوعی باغ کتاب هم بوده، اما ۱۲ روز بعد اعلام میشود که پروژه عملی نشده است. صد سال بعد، در تیرماه ۱۳۹۶، این ایده دوباره در تبریز جامه عمل پوشید.

عکس کافه شمع سوزان
«کافهکتاب شمعسوزان» در آبرسان، کوی مهرگان سوم و در منزل مرحوم دکتر احد رازی، با پشتیبانی خانم رفیعیان فعالیت می کند. برنامههای متنوع فرهنگی آن شامل رونمایی کتابهای تازهانتشار، کلاسهای فن بیان و نویسندگی و...، جلسات نقد و تحلیل و فروش کتابهای جدید شهر است که در فضای دلبر این خانه اتفاق می افتند. شمع سوزان فضایی فراهم کرده که نه تنها خرید کتاب بلکه تجربه حضور در محیطی صمیمی، فرهنگی و تاریخی را به بازدیدکننده هدیه میدهد.
چرا کافهکتابها محبوب شدند؟
در روزگاری که بسیاری از کتابفروشیها از کاهش استقبال گلایه میکنند، کافهکتابها موفق شدند کتاب را دوباره وارد زندگی روزمره کنند. چون اینجا خرید کتاب تنها یک تراکنش اقتصادی نیست؛ یک تجربه است. نشستن کنار قفسههای کتاب، انتخاب یک رمان، سفارش یک فنجان قهوه و شروع سفری آرام در دل صفحات… این همان چیزی است که روح خسته شهر را تسکین میدهد.
«کافه کتاب هنگام» در نبش چهارراه باغشمال، یکی دیگر از این فضاهایی است که می توان در تبریز، دل به آنها سپرد و خود را به خرید یک کتاب مهمان کرد. در این کافه کتاب که خانه ای قدیمی است، حیاطی را میبینی که دلبرانه های گذشته ها را تداعی می کند.
در این کافه نیز، جلسات تحلیل کتاب و شعر به راه است و لذت این فضاهای فرهنگی را برای علاقه مندان دو چندان می سازد.
این خانه تاریخی «اقای رستگار»، یکی از بزرگان تبریز که قبلا بیمارستان بوده، بعد از انقلاب فضای کافه را تجربه می کند.
«کافه کتاب هنگام» با فروش بیش از بیست هزار جلد کتاب در قفسه های مجزا در فضای کافه که در دسترس عموم قرار دارند، یک اتفاق فرهنگی را رقم می زند.

کافهکتابهای تبریز؛ فقط یک پاتوق یا بخشی از هویت فرهنگی؟
امروز، وقتی وارد یکی از کافهکتابهای شناختهشده شهر مثل «شمع سوزان»، «هنگام»، «کتابشهر»، «برصفحه»، «ال لایف» یا «کافه کاف» میشوی، با ترکیبی از هنر و ادبیات مواجه هستی. دیوارهایی پر از نقاشی، میزهایی که رویشان اشعار قدیمی، عکس یا صنایع دستی به چشم می خورد و گوشهای که محفلی برای شعرخوانی یا نقد کتاب است. این فضاها که هر روز با خلاقیت نسل های جوان رو به افزایش است، به مرور به بخشی از زندگی فرهنگی شهر تبدیل شدهاند.
امروز روز خرید یک کتاب است؛ چرا نه از یک کافهکتاب؟
امروز، روز جهانی «خرید یک کتاب» است. چه بهانهای بهتر از این برای حمایت از کتابخوانی؟ تصور کن وارد یک کافهکتاب میشوی، قهوهات را سفارش میدهی، یک رمان از قفسه برمیداری، پشت یکی از میزهای چوبی مینشینی و شروع میکنی به ورقزدن.
این تجربه فقط خرید کتاب نیست؛ لحظهای است برای زندگی کردن، مکث کردن و دوباره پیوند خوردن با واژهها. پس اگر امروز به تقویم نگاه کردی و دیدی که نوشتهاند «روز خرید یک کتاب»، دستکم یک کتاب بخر؛ چه بهتر که در گوشهای از یک کافهکتاب دنج در تبریز، با یک فنجان قهوه شروعش کنی
انتهای پیام/
فائزه بنی نصرت