یادداشت/
آذربایجان و انتخابات ریاست جمهوری؛ فرصت ها و انتظارات
1403/04/03 - 15:43 - کد خبر: 115296
نسخه چاپی
نصر: انتخابات ریاست جمهوری در ایران بیش از دیگر انتخابات اهمیت داشته است. این انتخابات همواره شاهد تکوین و افول گفتمانها، شکل گیری ائتلافها- انشعابها و ظهور و سقوط جنبشهای اجتماعی بوده است. به لحاظ سیاسی و امنیتی نیز، انتخابات ریاست جمهوری واجد ظرفیتها و تأثیرات ایجابی و پیامدهای سلبی دوگانه ای میباشد و دو تجربه ۱۳۷۶ و ۱۳۸۸ نیز گویای چنین واقعیتی است.
اهمیت حیاتی این نوع از انتخابات در جمهوری اسلامی بدین دلیل بوده که؛ علاوه بر پویاییها و فرایندهای قبل و بعد رقابتهای انتخاباتی، رویکرد کاندیداهای پیروز و گفتمان و راهبردهای دولتها و جریانهای منتخب در دو سطح داخلی و بین المللی، تأثیر تعیین کننده ای بر فضای سیاسی- اجتماعی، افول یا پویایی فعالیتهای فرهنگی و نهادهای مدنی و البته شاخصهای اقتصاد ملی داشته است.
از این حیث، تحولات، مسائل و روندهای مناطق کشور به ویژه مناطق پیرامونی و مرزی مانند آذربایجان نیز تحت تأثیر مختصات و ویژگیهای یاد شده انتخابات ریاست جمهوری قرار داشته است؛ به این معنی که در دوره حاکمیت هر یک از جناحها و جریانهای سیاسی و فکری (اصولگرایان، اصلاح طلبان و یا اعتدالی ها)، هم فضای سیاسی-اجتماعی و هم شاخصهای اقتصای این منطقه نیز با قبض و بسط های عمیقی مواجه بوده است. به طور مشخص در دوره اصلاحات، گشایش قابل توجهی در فضای سیاسی آذربایجان و و دیگر مناطق پیرامونی و نیز امکان فعالیتهای مدنی، مطبوعاتی به وجود آمد و در دوره اعتدالیها، این فضا نسبی و تعدیل شد و در دوره اصولگرایان، متأثر از رویکردها و سیاستهای انقباضی داخلی و خارجی، با افول روندها و شاخصهای اقتصادی - اجتماعی و نیز امنیتی شدن فضای سیاسی مواجه بوده است.
در این چارچوب، میزان مشارکت، نوع انتخاب و گرایشهای سیاسی مردم آذربایجان تأثیر معینی بر سرنوشت خود داشته است. امّا انتخابات ریاست جمهوری زود هنگام خرداد ۱۴۰۳، علاوه بر مختصات یاد شده دارای اهمیت مضاعف و ویژگی منحصر به فردی دیگری نیز میباشد و این ویژگی و اهمیت مرتبط به حضور یک کاندیدای اصلاح طلب آذربایجانی در برابر ۵ کاندیدای اصولگرا میباشد و البته این ویژگی فرصتها و انتظارات معینی را برای کشور و به ویژه مردم آذربایجان و دیگر مناطق محروم پدید آورده که به اختصار در سه نکته اشاره میگردد؛
۱. امکان کنشگری در هسته سیاست و رقابت؛ در انتخابات ریاست جمهوری ۱۴، امکان بازیگری فعال و مبتنی بر منافع، انتظارات و ادراکات سیاسی درونی را میتوان مهمترین فرصت برای نیروهای اجتماعی و مردم آذربایجان تصور نمود. در چندین انتخابات ریاست جمهوری گذشته، هر چند نیروهای سیاسی و فکری و نیز عموم مردم آذربایجان، متأثر از گفتمان جریانهای سیاسی مرکز و در چارچوب رقابتهای جناحی، رفتارها و راهبردهای انتخاباتی معینی مانند «مشارکت فعال و حداکثری»، «مشارکت انفعالی و حداقلی» و یا عدم مشارکت را در پیش گرفته اند، ولی به نظر میرسد در چهاردهمین انتخابات ریاست جمهوری، راهبرد و رفتار اکثریت نخبگان و نیروهای اجتماعی آذربایجانی به طور چشمگیری تغییر یافته و به طور قابل تاملی در ستاد مرکزی انتخاباتی یک کاندیدای اصلاح طلب حضور داشته و علاوه بر این، به طور معین در کنار ستاد مرکزی دکتر پزشکیان، ستاد مرکزی مردمی را نیز برای سراسر ایران سازماندهی نمودند.
همچنین برخی جریانهای فکری و اجتماعی مانند حامیان اصلاح طلبان و هویت گرایان که در انتخابات گذشته مجلس و ریاست جمهوری، راهبرد مشارکت حداقلی و یا عدم مشارکت را در پیش گرفته بودند، در تبریز، ارومیه و دیگر شهرستانهای آذربایجان، ستادهای خاص خود را برای حمایت از پزشکیان و ترغیب مردم منطقه و ایران جهت مشارکت راهاندازی کردهاند.
۲. فرصتی تاریخی در گذار از حاشیه به متن؛ آذربایجان و تبریز در دوره ایلخانیان و صفویه، پایتخت و در دوره قاجار ولیعهدنشین بود و جایگاه سیاسی ممتازی داشت و در احیای جنبش مشروطیت نیز نقش بارزی ایفا نمود، نخبگان آذربایجانی در حزب دمکرات با کمک مؤثر به تدوین متمم قانون اساسی، زمینه اصلاح قانون اساسی مشروطه را فراهم نمودند که در چارچوب آن، انجمن های ایالتی و ولایتی برای توزیع اختیارات اداری و مدیریتی در سراسر کشور فعال شد و انجمن تبریز به مهمترین انجمن ایالتی ایران تبدیل گردید. اما پس از انقلاب اسلامی به خصوص در سه دهه اخیر، اشخاص و نخبگان مرتبط و منتسب به جریانها و جناحهای کشور و شعب و دفاتر منطقه ای احزاب تهران، نقش اساسی در پیشبرد روند تحولات مشارکت و رقابت در آذربایجان را بر عهده گرفتند و به نوعی نقش و کنشگری ثانوی پیدا نمودند.
بر این مبنا، چهاردهمین دوره رقابتهای انتخاباتی با حضور دکتر پزشکیان به زمینه و فرصتی تبدیل شده تا نوعی انگیزه و احساس مسئولیت در میان بخش بزرگی از نخبگان، نیروهای مدنی و نیز مردم عادی برای بازگشت به سیاست شکل گیرد. بدین ترتیب، این انتخابات را میتوان زمینه ای برای بازگشت تبریز و آذربایجان از حاشیه سیاست به متن قدرت نیز تصور نمود. در واقع پس از ۳۵ سال که نهاد ریاست جمهوری در اختیار مردانی از استانهای مرکزی و شرق کشور؛ کرمان، یزد، سمنان و مشهد بوده، اکنون فرصتی است قدرت اجرایی و مدیریت نظام سیاستگذاری ملی به غرب کشور و آذربایجان منتقل گردد.
منطقه ای که به لحاظ درک و شناخت مناسبات قدرت و روندهای مدیریت اقتصادی و تکنولوژیک در سطح ملی و جهانی در موقعیت ممتازی قرار دارد. انتخاب جناب صمد حسن زاده کارآفرین خوشنام تبریزی به عنوان رئیس اتاق بازرگانی و صنعت کشور و نیز انتخاب جناب شهرام دبیری رئیس شورای شهر تبریز، و دبیرکل حزب رفاه و سلامت و سرمایهگذار بخش درمان به عنوان رئیس شورای عالی استانهای کشور، بیانگر ظرفیتهای عمیق در اجماعسازی نخبگان و نهادهای منطقه ای آذربایجان در سطح ملی میباشد.
۳. فرصتی برای بازگشت به الگوی توسعه متوازن و پایدار؛ در ۱۰۰ سال گذشته، الگوی توسعه ملی کشور، الگویی نامتوازن و نامتعادل بوده است. از مهمترین دلایل پدیداری چنین روندی، خروج سیاستمداران و روشنفکران مناطق مرزی مانند آذربایجان از عرصه سیاست، قدرت و نظام سیاستگذاری و برنامه ریزی بوده است. در این چارچوب تمرکز قدرت سیاسی، اجرایی و نیز تمرکز منابع در مناطق مرکزی موجب شکلگیری روندی در کشور شد که متأسفانه امروز با واقعیت «نظام مرکز- پیرامون» شناخته میشود. اولویتهای سرمایه گذاری و تجمیع منابع در مرکز زمینهای برای تعمیق و افزایش شکاف زیرساختهای توسعه ای و شاخصهای رفاهی بین مناطق مرکزی و مرزی و نیز پدیداری وضعیت عدم تعادل توزیع جمعیت در کشور به دلیل مهاجرت مستمر و گسترده از مناطق پیرامونی بوده است.
امروز سیستان و بلوچستان، ایلام و کرمانشاه، کردستان و آذربایجان غربی و اردبیل، لرستان، کهکیلویه و بویراحمد و بخشی از خراسان، کرمان و ترکمن صحرا و مناطق حاشیه کلان شهرها با محرومیتهای عمیقی مواجه هستند و طبعاً تداوم الگوی توسعه گذشته، نظام بودجه ریزی و نظام سیاستگذاری متمرکز فعلی موجب افزایش روزافزون شکاف توسعه بین مناطق مرکزی و پیرامونی خواهد شد. از این منظر با توجه به دیدگاههای اعتقادی و نیز مدیریتی دکتر پزشکیان در تأکید بر عدالت منطقه ای و گروههای اجتماعی، انتخابات پیش رو، فرصتی برای بازگشت به توسعه متوازن و توسعه پایدار در کشور میباشد. تجربه ای که در دوره اصلاحات و در برنامههای سوم و چهارم توسعه، گفتمان تمرکززدایی و رویکرد توزیع اختیارات و عدالت منطقهای موجب حرکت به سمت توسعه متوازن گردید.
دکتر میرقاسم بنی هاشمی، عضو هیات علمی پژوهشگاه مطالعات راهبردی
انتهای پیام/
نصر