یادداشت/
ما همه یک قاسم هستیم
نصر: ما بی ادب نیستیم آقا. سلام در آیین ماست. با اینکه به ما اهانت میکنی اما با سلام آغاز می کنم. سلام بر آنهایی که به ایرانی بد نمی گویند. ما همه حس وطن پرستی داریم. ما نمیترسیم از این همه تهمت بر این سرزمین و بر این ملت. ما همان هستیم که بودیم. مردمانی ساده و مهربان. مردمانی پر از شور و شعور.
مردم ایران، مردمانی پر از افتخار و غرور هستند. ما از کشتن بیزاریم. اما از کشته شدن نمی هراسیم. . . ما را نترسان. هر چه ما را بکشی بیدارتر میشویم. ما دلمان صلح میخواهد و رفاه و آرامش. ما جنگ طلب نیستیم. اما خوب میدانیم چگونه از سرزمینمان دفاع کنیم.
سردار قاسم به ما یاد داده که چگونه در شلمچه و فکه و دارخوین و سوسنگرد به دفاع از وطن و آیینمان درآییم. ما همان هستیم که هشت سال بر ما تاختی و پاک ترین جوانانمان را کشتی تا اسلحه هایت را بفروشی و صدام جنایتکارت را بر سرمان خراب کنی اما در نهایت باختی. چرا در آن سال ها دلت برای این ملت نسوخت؟ چرا آن زمان که بمب های اتمی تان هیروشیما را با خاک یکی می کرد به فکر حقوق بشر نبودی؟ چرا در آن سال ها که ویتنام را و ویت کنگ ها را نابود میکردی به فکر مهربانی بر ملت ها نبودی؟ چرا تو بمب اتم داشته باشی و زورگیری کنی و گنده لات محله ما بشوی ولی ما سکوت کنیم و از کوچه هایمان و از آیین و ناموسمان دفاع نکنیم؟ تو چرا فکر می کنی چون زور داری پس بر ما غالب می شوی؟
ما بی زور نیستیم. ما زنده هستیم آقا. زنده هایی از سرزمین اهورامزدا. سرزمین کردهای شجاع. سرزمین ترک های باغیرت و بلوچ های سختی کشیده و عرب های قهرمان و لرهای دلیر و قشقایی های دلاور و گیلک های قدرتمند. ما ایران هستیم آقا. ما همه یک ملتیم و یک آیین را می پرستیم. ما فرزندان پاک زرتشت و تخت جمشید و کوروش و داریوش هستیم. ما پیروان پیامبر پاک مهربانی ها هستیم. ما مطیع ولایت امیر و علی هستیم. شما که هستی که فرهنگ ایران را هدف بگیری؟ چرا آن زمان که برای کمک به استالین و جنایت های او از خاک وطنم گذشتی و هزاران هموطنم را کشتی به فکر فرهنگ و آرامش در منطقه ما نبودی؟ چرا آن زمان که شیر نفت سرزمین مرا باز کردی و با ویلیام دارسی و اسپرینگ رایس و وینستون چرچیل و روزولت و دیگر رفقای خوبت راه استقلال و آزادی بر این وطن را بستی و مصدق ما را به دادگاه کشاندی به فکر مردم ایران نبودی؟ برو آقا. کلاهت را بردار و برو. هیچگاه ایرانی را تهدید به مرگ نکن.
ما فرزندان اسطوره ای به نام رستم هستیم. ما در خون سیاوش و سهراب بزرگ شده ایم. پسران ما چنان آریوبرزن و بهرام چوبین و سورنا و بابک و ابومسلم و یعقوب لیث و امیرکبیر و تختی و باکری و همت و سردار قاسم، جانشان را میدهند اما خاکشان را با خونشان سیراب می کنند تا تو را از این خاک بیرون کنند .
دختران ما را دست کم نگیر. آنها هر یک تهمینه های دلاوری هستند که چنان گردآفرید بر تو خواهند تاخت. ما را چه پنداشته ای؟ که در این هیاهوی دلار و تحریم و نفت و بوق و کرنا و یا شاید اعتراض هایی به برخی مشکلات می ایستیم و تو را تماشا می کنیم که بیایی و منابع فرهنگی ما را بزنی؟ بدان که سرزمین ریشه دار ایران همواره بر قاموس فرهنگ و تمدن قدیم خویش بر صدر نشسته است و آن زمان که تو با هجوم کریستف کلمب و دریانوردان خونخوارش بر آن سرزمین حاکم شدی ما در این سرزمین حافظ داشتیم. سعدی داشتیم. فردوسی و ابن سینا داشتیم. فرهنگ داشتیم. آیین داشتیم و همه این ها را هنوز هم داریم زیرا ایران زمین بی گمان یکی از کهن فرهنگ های پردرخشش گیتی است. آیا نمیدانی که وقتی بر خاک سرزمینت خون مردان و زنان بیگناه را به خاطر رنگ پوستشان بر زمین میریختی ما، در این سرزمین دانشگاه جندی شاپور داشتیم؟ آیا نمیدانی همین دانشگاه هنوز هم در همان خوزستانی است که سربازان تو بر خاکش آرزوی قادسیه شدن را به گور بردند؟ آیا می خواهی تصاویری از سنگرهای فاو و مهران و بستان و حاج عمران و ... را برایت بفرستم تا بدانی که بچه های پاک این دیار چگونه از خاکشان دفاع کردند؟ ما همه آماده ایم و من اولین نفر نیستم که نامم را بر راه وطنم میگذارم و آخرین نفر هم نخواهم بود. صبر کن تا ببینی. بکش ما را. ما متحدتر میشویم. فکر نکن که قاسم ما را کشتی و تمام شد. ما همه یک قاسم هستیم. ما همه سلیمانی هستیم.
جواد خیابانی
انتهای پیام/
نصر