زنوزی، "سه گانه" نابودی فوتبال تبریز را تکمیل کرد؛
"ناپدری" بدعهد!
1403/02/28 - 21:52 - کد خبر: 113303
نسخه چاپی
نصر: درشرایطی که فضای فوتبالی تبریز از شامگاه دیروز با شوک زنوزی در اعلام واگذاری تراکتور و متعاقبا، موافقت مجمع سهامداران این باشگاه با این واگذاری روبروست؛ با این حال، شرایط و نحوه مالکیت قطعی یا مشروط مالک هلدینگ دریک بر این باشگاه از ابتدای لیگ هجدهم، همچنان مبهم و سر به مهر است!
فارغ از این که طی 6 فصل مالکیت زنوزی بر تراکتور، وی و مدافعان متعصبش، معتقد بوده و هستند که او، از جیب خود برای این تیم هزینه کرده و همین مساله را نیز همچون چماقی بر فرق هواداران کوبیده اند؛ با این حال چه کسی است که نداند، بخش عمده ای از ثروت و دارایی های فعلی همین سرمایه گذار پرادعا، طی 25 سال گذشته، در سایه دریافت تسهیلات متعدد و کلان چند هزار میلیاردی تولید، از بانک های کشور و بیت المال همین مردم به دست آمده و هزینه های صرف شده برای تراکتور در این سال ها، نمی تواند منتی بر سر مردم و هواداران فوتبال تبریز و آذربایجان تلقی شود که با هر اعتراضی، دست به فرافکنی بزند!
امروز و در بزنگاه انصراف زنوزی از ادامه مالکیت بر تراکتور، بهترین و مناسب ترین فرصت و زمان برای بررسی و شفاف سازی پیرامون شرایط و نحوه واگذاری تراکتور به ایشان توسط هیات فوتبال استان، مشخص شدن مالکیت حقوقی و معنوی واقعی تراکتور، میزان انتفاع و سودآوری مالی هلدینگ دریک از محل معافیت های مالیاتی احتمالی تیمداری، شفاف سازی دقیق مناسبات مالی و تجاری این هلدینگ حول محور باشگاه تراکتور و چگونگی و روند هزینه و درآمدهای واقعی زنوزی از این سرمایه گذاری است، سرمایه گذاری که بی تردید، بیش از هر کسی، حتی برند تراکتور، به نفع زنوزی تمام شده است!
در این میان، سکوت بحث برانگیز هیات فوتبال آذربایجان شرقی به عنوان مرجع اصلی واگذاری باشگاه تراکتور به زنوزی در 6 سال قبل نیز از عجایب مناسبات فوتبالی تبریز است، هیاتی که طی 30 سال گذشته و در مقاطع مشابه نظیر واگذاری های چندین باره باشگاه ریشه دار ماشین سازی، فروش، انتقال و تغییر نام گسترش فولاد به ارومیه و در نهایت، همین تراکتور، ثابت کرده است که فروشنده قهاری است، بی آنکه مسوولیت تبعات اجتماعی، فرهنگی و ورزشی این واگذاری ها را که منتهی به مرگ تیم های مذکور گردید، گردن بگیرد.
اما زنوزی را فارغ از هزینه هایی که برای فوتبال تبریز کرده و درست یا غلط به عنوان "آتا فوتبال" آذربایجان شهره شده، باید عامل اصلی نابودی باشگاه ها و تیم های ماشین سازی و گسترش فولاد دانست، فردی که حالا و با واگذاری بدموقع تراکتور، به دنبال تکمیل پروژه "سه گانه" نابودی فوتبال تبریز است.
از دیگر سو، منت گذاری و ناز کردن های زنوزی در میدان تیمداری فوتبال، با علم بر این که کسی جز او نمی تواند مالکیت و اداره تراکتور را در اختیار بگیرد، نگران کننده ترین بخش داستان بحران مالکیتی اوست، سناریویی که فی النفسه درحال به چالش کشاندن مدیران ارشد استان بوده و عملا، به سمت ایجاد یک بحران بزرگ اجتماعی برای تبریز و آذربایجان است!
بررسی و تحلیل تجربه مدیریتی تقریبا 6 ساله زنوزی در تراکتور، فارغ از این که وی واقعا "مالک" این تیم است یا نه، نشان داده است که وی، بر پایه روحیات و سلایق شخصیتی و رفتاری پرورش یافته اش در حوزه تولید و صنعت و در کنار آن حوزه تجارت و بیزینس، مدیریت و رفتاری کاملا مشابه را در جغرافیای مدیریتی "تراکتور" به عنوان میراث و ثروت معنوی هواداران و به بیان دیگر، "امانت ورزشی" تبریز و آذربایجان جاری و ساری کرده و بر اساس همین شیوه مدیریتی و رویه های رفتاری نیز، با مدیران، مربیان، کارمندان و دیگر عناصر دخیل در اداره باشگاه عمل کرده است.
به بیان ساده تر، نوع نگاه و طرز رفتارهای مدیریتی زنوزی در مدیریت تراکتور، حتی مواجهه با هواداران، همواره، نگاهی "ارباب رعیتی" بوده و در سایه همین رفتارها، عمر مدیران، مربیان، کارمندان، اعضای هیات مدیره و تقریبا کسانی که تجربه همکاری با او در بدنه تراکتور را داشته اند، به بیش از 2 تا 6 ماه نرسیده است.
تبدیل شدن تراکتور به باشگاهی بی ثبات که به غیر یک عده افراد "بله قربان گو" و "بادمجان دور قاب چین"، هیچ مربی، مدیر یا کارشناس کاربلد و کارنامه داری، دیگر حاضر به همکاری با او نیست، آفت و آسیبی بود که مدیریت و مالکیت 6 ساله زنوزی بر پیکره این باشگاه 55 ساله وارد کرده، تا "آتا زنوزی"، حالا دیگر تا سطح یک "ناپدری" بدعهد تنزل یابد!
احد نقششور
انتهای پیام/
نصر