گزارش نصر از اوضاع بازار خرید شب چله/
گرانی و خاموشی چراغ شب چله/ مردم چه می گویند؟
1402/09/30 - 15:33 - کد خبر: 105118
نسخه چاپی
نصر: شب چله، میراث دیرپای مردم ایران همواره بیش از هر چیز، نمادی به گرمی آتش در برابر سرمای ستبر زمستان بوده است، اما به نظر میرسد، امسال آتش خرید و فروش بازار شب چله، زیر برفی سنگین از نارضایتی و گرانی ها دفن شده باشد.
به گزارش نصر، بازار کره نی خانه تبریزی ها که هر ساله شاهد صف های طولانی خرید هندوانه بود، امسال شاهد چهره های محتاط و محاسبه گری از مردم بود که به آرامی و نگاهی حسرت بار از کنار هندوانه ها در حال گذر بودند. بازار تاریخی گجیل که از دیرباز، چند روز مانده به آخرین شب پاییز تبدیل به بازار هندوانه فروشان می شد، امسال و در فاصله ۲۴ ساعت به شب چله تنها چند مغازه که تعدادشان از انگشتان دست بالاتر نمی رود، اقدام به هندوانه فروشی کرده اند.
چله گجه سی، خاطره لره قوشولور
بازار تربیت در شب چله، شباهت چندانی به یک جشن سنتی و تاریخی ندارد، ویترین بیشتر مغازه ها، پشت نوشته های تخفیف ویژه شب یلدا استتار کرده اند. پیاده راه تربیت مملو از مردمی است که قدم می زنند و بیشتر شبیه به رهگذر هستند تا مشتری اجناس! مقابل بوتیک ها گاها چند نفری به نظاره ویترین ایستاده اند ولی کسی داخل مغازه ها نیست، گویی بازار تربیت یک روز عادی را سپری می کند.
به سراغ یکی از اصناف پیاده راه تربیت می رویم، داخل مغازه یک مشتری حضور دارد، که بعد پوشیدن کفش های نو، چند قدمی داخل مغازه راه می رود، مقابل آینه قدی ایستاده، نگاهی به کفش هایش می کند و بعد از کلی چانه زنی و تخفیف گرفتن، هزینه را پرداخت و با چهره ای شاد از مغازه خارج می شود. محرم بابازاده 10 سالی است که کیف و کفش می فروشد، وی می گوید:«قیمت عمده کفش نسبت به پارسال بالاتر رفته، ولی برای اینکه بتوانیم فروش کنیم باز هم از سودمان زده ایم تا امسال قیمت فروشمان نسبت به پارسال تغییری نداشته باشد، با این حساب بازهم مردم خرید نمی کنند و دلیلش می تواند کاهش قدرت خرید باشد، امسال همه در بازار تربیت تماشاگر هستند، هم مردم و هم فروشندگان».
بابازاده در ادامه به پوتین های داخل مغازه اشاره می کند و می گوید: «فروش پوتین تا شب چله است، الآن حاضرم به قیمت فاکتور خرید هم پوتین ها را بفروشم، چرا که بعد از چله دیگر شاید کسی سراغ پوتین نیاید و تنها دو ماه از زمستان سخت تبریز مانده است».
امان از قیمت های نجومی!
وارد بازار کره نی خانه می شویم، هندوانه های سبز کم رنگ یشترین حجم میوه های بازار را تشکیل می دهند. برخی مغازه ها هندوانه طرح دار «طراحی هندسی و شکل گل روی پوسته» هم دارند که نرخ آنها نیز قابل توجه است، یکصد و پنجاه هزار تومان پول طرح بعلاوه کیلویی سی هزار تومان وزن هندوانه، یکی را به انتخاب قیمت کردم که فروشنده گفت حدوداً سیصد هزار تومان می شود!
فروش هندوانه به یک پنجم کاهش یافته است
یکی از مغازه داران که نصف مغازه را هندوانه بار زده یک نفر مشتری هندوانه دارد. حسن اسدزاده ۲۲ سال است که در بازار «کره نی خانه» میوه فروش است، وی می گوید: «نسبت به پارسال و یک روز مانده به شب چله فروش هندوانه ام یک پنجم کاهش داشته است و معتقدم قدرت خرید مردم خیلی کمتر شده، چرا که پارسال من هندوانه را 10الی 15 هزار تومان می فروختم ولی امسال زیر سی هزار تومان برایم صرفه ندارد.
وی ادامه می دهد، از صبح هر کسی هندوانه را قیمت می کند، راهش را می گیرد و می رود. باقلا هم قضیه اش همین است، امسال کیلویی هفتاد هزار تومان و بیش از دو برابر پارسال است، البته فروش باقالا نسبتا بد نیست، ولی امان از انار ۵٠ هزار تومانی که همان طور دست نخورده در مغازه همکارانم مانده است.
در ادامه مسیر، سری به بازار سنتی گجیل می زنیم، هنوز ساعت شش عصر است، ولی خبری از انبوه مشتریان همیشگی نیست، شمار مغازه های هندوانه فروش بر خلاف سالهای قبل، به زحمت به تعداد انگشتان دست می رسد.
با یعقوب مرادپور هم صحبت می شویم، وی که راه پدرش را در میفو هو تره بار فروشی ادامه می دهد می گوید: «شصت سالی می شود که این مغازه دایر است و ما شب چله و تابستان ها فقط هندوانه می فروشیم، با اینکه امسال قیمت هندوانه دو برابر پارسال است، ولی فروش ما آنچنان کمتر نشده است»، وی ادامه می دهد، زمانی که قیمت میوه بالا می رود و وانتی ها و دست فروشان هم به اجبار قیمت را بالا می برند، طبیعتاً مشتری دیگر از وانتی خرید نمی کند و همان قیمت را در مغازه می پردازد، البته داستان گجیل فرق دارد چون همه مردم بازار گجیل را مرکزیت هندوانه می دانند و برای همین، آمار فروش ما هم آنچنان تفاوتی با سال قبل ندارد، البته بماند که تعداد هندوانه فروشان گجیل امسال بسیار کمتر از پارسال شده است.
مردم تخمه را هم یکصد گرمی می خرند
در ادامه به سراغ آجیل فروش سربازار گجیل می رویم، مغازه محمود غزنوی حدود چهل سالی می شود که از لبو فروشی به آجیلی تبدیل شده است. وی می گوید: «سال های قبل در شب های چله مغازه پر از مشتری بود و برای خرید صف می بستند، حتی اقلام ما با گونی های بزرگ و روی خاور جلوی مغازه خالی می شد، ولی چند سالی می شود که رفته رفته بارمان کمتر شده است تا جایی که دیگر با وانت و نیسان برایمان بار می آورند، قیمت ها نسبت به پارسال دوبل شده و دیگر کسی سراغی از پسته نمی گیرد. وی ادامه می دهد سال های گذشته مردم تخمه را کیلویی و به اندازه نیازشان از ما می خریدند، ولی مدتی است این خوراکی پرطرفدار را یکصد گرمی و نسبت به بودجه جیبشان می خرند.
قیمت یک هندوانه برابر با هزینه یک روز زندگی مان است
ساعت هشت شب است و قصد خروج از بازار گجیل را داشتم که یک زن مو سفید نظرم را به خود جلب می کند، دو پلاستیک کوچک در دستانش دارد و مغازه ها را نگاه می کند، به آرامی کنارش قدم زنان سلام کردم و گفتم، مادر دنبال میوه خاصی می گردید؟ او که از قیمت های نجومی گلایه دارد، می گوید: پسرم نیم کیلو باقلا خریدم و یک کیلو انار، نمی دانم چرا یک هندوانه بالای یکصد هزار تومان قیمت دارد، فردا هم عروس و نوه خانه ما هستند، می توان به میهمان گفت که قیمت اجناس چند برابر می شود، ولی حقوق بازنشستگان لاک پشت وار حرکت می کند؟ نمی دانم این حساب کتاب زندگی مردم را چه کسانی چرتکه می اندازند! قیمت ها آنقدر بالا رفته که یکی را می خری دیگری می ماند! و او آنقدر فکرش درگیر و ناامید از خرید کامل شب چله است که گلایه وار ناله می کند، از من دور می شود.
گزارش از آرش شهبازی
انتهای پیام/
نصر