نصر: سردار افشار درباره ماجرای پذیرفتن بسیج به عنوان یک NGO توسط یک مرجع رسمی جهانی در سال 75 خاطرنشان میکند: مرجعی که NGOها را ثبت نام میکرد، ابتدا میگفت کجای بسیج مردمنهاد است؟
به گزارش نصر به نقل از فارس، «من اشتباه مصدق را که به ارتش شاه تکیه کرد مرتکب نخواهم شد و بسیج مردمی را تشکیل خواهم داد» این پاسخ امام خمینی(ره) در نجف است وقتی از ایشان درباره نحوه تشکیل حکومت اسلامی و حفظ و حراست از آن سوال میشود که از آن بعنوان اولین بیان و قدم درباره تشکیل بسیج مستضعفین یاد میشود.
امروز (5 آذر) چهلمین سالگرد فرمان حضرت امام خمینی(ره) مبنی بر تشکیل بسیج مستضعفین است، شجره طیبهای که به جرأت میتوان ادعا کرد در 40 سال اخیر صحنهای وجود ندارد که بسیج در آن حضور نداشته باشد. چه در حوزه دفاع از سرزمین که نقطه اوج آن جنگ تحمیلی است و چه پس از آن در مقابله با فتنههای سهمگین علیه ملت و نظام و چه عرصه سازندگی و عمران کشور همواره بسیج بازیگر کلیدی بوده است.
به مناسبت چهلمین سالگرد تاسیس بسیج مستضعفین به سراغ سردار سرتیپ پاسدار علیرضا افشار اولین فرمانده نیروی مقاومت بسیج رفتهایم که در سال ۱۳۶۸ توسط مقام معظم رهبری به فرماندهی این نیرو منصوب شد.
متن پیش رو حاصل گفتگو با سردار علیرضا افشار است که هماکنون ریاست گروه بسیج و فرهنگ دفاعی مرکز تحقیقات راهبردی دفاعی را بر عهده دارد.
** فاصله گرفتن از هویت اصلی علت کمرنگ شدن نقش نهادهای مردمی است
اگر بخواهیم ریشههای تشکیل بسیج را جستجو کنیم و ضرورت آن را بسنجیم، چه مسائلی را میتوان بعنوان اولویت تشکیل این ساز و کار برشمرد؟
بسم الله الرحمن الرحیم. پیدایش بسیج به دلیل نگاه راهبردی بود که حضرت امام به ساختار و معماری نظام اسلامی از قبل داشتند و از همان ایامی که در حوزه عملیه نجف جلساتی را برگزار میکردند، ظاهرا حداقل دوبار به بسیج اشاره کردهاند و در حقیقت چنین چیزی را در ذهن داشتهاند که برای اداره جامعه اسلامی و حکومت نیاز به بسیج و حضور گسترده مردم داریم.
در خصوص ساز و کار مشارکت و حضور مردم در عرصههای مختلف، متاسفانه ما بهغیر از حوزه دفاع و امنیت، نتوانستیم مشارکت مردم را خوب نهادینه کنیم. بعنوان مثال ما جهاد سازندگی را داشتیم که منحل و با وزارت کشاورزی ادغام شد. در بخشهای دیگر هم که مشارکت مردم نهادینه شده بود، مسیرهای متفاوتی را طی کردند. مثلا کمیته انقلاب اسلامی منحل شد، نهضت سوادآموزی دولتی شد و خیلی از تشکلهای مردمی که باید متکی به هویت مردمی خود می بودند، جذب سیستم دولتی شدند و از آن هویت فاصله گرفتند و به همین دلیل نقش آفرینی آنها هم کم شد.
** جهاد سازندگی نباید منحل میشد
برای حل مشکلات فعلی هم ما راهی نداریم جز اینکه حضور مردم را در عرصه های مختلف به صورت گسترده نهادینه کنیم. امروز جا دارد که جهاد سازندگی احیا شود، شاید اگر جهاد سازندگی منحل نمیشد، به نظر من ما در عرصههای اقتصادی، عمرانی و اجرایی کشور، قلههایی چون قله های دفاع و امنیت داشتیم که امروز کشور ما در این حوزه وضعیت بسیار خوبی را دارد. نیروهای جهادی، فرهنگ جهادی، روحیه جهادی و مدیریت جهادی که در آن سازمان بود، به نظر من جایش امروز در اقتصاد ما خالی است. البته بسیج در این بخش زحمت میکشد و مقداری بار جهاد را به دوش گرفته است، اما هیچ وقت جای جهاد سازندگی پر نمیشود.
امام با این دید به بسیج و سپاه و جهاد نگاه میکرد که در راستای کمک به دستگاههای حاکمیت بود و در حقیقت مکمل دستگاه های دیگر بود. به همین دلیل حضرت امام(ره) در ۵ آذر ۱۳۵۸ اشارهای داشتند مبنی بر اینکه مملکتی که ۲۰ میلیون جوان دارد باید ۲۰ میلیون تفنگدار نیز داشته باشد. باید دقت کنیم که این سخن امام قبل از جنگ تحمیلی است.
** بنیصدر اصرار داشت بسیج، دولتی باشد
روند تشکیل بسیج چگونه بود؟
در آن ابتدا بنیصدر بسیار اصرار داشت تا این حرکت و فرمایش حضرت امام را در قالب تشکیلات دولتی داشته باشد، اصولا دولتها به دنبال این هستند که همه چیز زیر دست خودشان باشد. جهاد سازندگی نیز در ابتدای کار چنین شرایطی داشت و این درگیری را با بنی صدر داشت، اما مقاومتش 3 سال بیشتر طول نکشید و در نهایت جهاد سازندگی به وزارت جهاد سازندگی تبدیل شد و این در اثر فشاری بود که تکنوکراتها و لیبرالها که فهم مشارکت مردمی و اعتماد به نهادهای مردمی را نداشتند وارد میکردند که اشتباه بزرگی بود.
مثلا نهضت سوادآموزی هم اینگونه بود که حضرت امام فرمودند هرکس سواد دارد به بی سوادان خواندن و نوشتن یاد بدهد، این حرکت ابتدا در مساجد انجام میشد و حرکت بسیار خوب و موفقی بود، به تدریج واحدی از آموزش و پرورش شد که بی خاصیت شد و پس از مدتی خود دچار گرفتاریهایی مثل استخدام آموزشیاران نهضت سواد آموزی شد و یک حرکت مردمی و داوطلبانه برای کمک به دولت تبدیل به یک مشکل نظام شد که هنوز هم ادامه دارد.
با فشار و پیشنهاد بنی صدر که بسیج زیر نظر دولت قرار بگیرد، حجت الاسلام مجد در مقطع اولیه بسیج مسئولیت پیدا کرد و یک ساختمانی در میدان فلسطین که در پیش از انقلاب برای سازمان دفاع غیرنظامیان بود را به بسیج تخصیص دادند و بسیج در آنجا مستقر شد. سازمان دفاع غیرنظامی نزدیک ترین تشکل قبل از انقلاب به بسیج بود چراکه وظیفه آموزش غیرنظامیان برای دفاع را بر عهده داشت و تقریبا سازمان در حال انحلالی هم بود.
این دولتی بودن بسیج تا چه زمانی ادامه داشت و چه زمانی به سپاه ملحق شد؟
مدتی پس از تشکیل سپاه به فرمان حضرت امام مشخص شد که بین سپاه و بسیج تداخلات کاری زیاد است، مثلا هر دو هویت مردمی داشتند و هر دو میخواستند در ابعاد امنیتی کار کنند؛ لذا بسیج به سپاه منتقل شد. در اینجا آقای مجد کنار گذاشته شد و حجت الاسلام احمد سالک مسئولیت بسیج را بر عهده گرفت. من در سال ۱۳۶۱ و زمانی که جهاد سازندگی به وزارت خانه تبدیل شد، دیگر آنجا نماندم و به سپاه منتقل شدم. وقتی به سپاه آمدم، آقای سالک مسئولیت بسیج را واگذار کرده بود و من به دلیل علاقهای که به بسیج داشتم، به آقای محسن رضایی گفتم که مسئولیت بسیج را به من واگذار کنند، اما ایشان قبول نکردند و گفتند جانشینی رئیس ستاد مرکزی سپاه را عهده بگیرید که پس از آن هم رئیس ستاد مرکزی سپاه شدم.
در آن زمان به پیشنهاد سپاه، حجت الاسلام رحمانی مسئولیت واحد بسیج را بر عهده گرفت که در طول جنگ هم ایشان مسئول واحد بسیج بود. در این دوران یعنی قبل از تشکیل نیروی مقاومت، بسیج واحدی از واحدهای ستادی سپاه بود و به دنبال آن ما در استانها، شهرستانها تا روستاها ردههای سپاه را داشتیم که واحد بسیج هم بخشی از آن بود.
** بسیج اقشار در دفاع مقدس پایهگذاری شد
در دوران جنگ عملکرد بسیج در حوزههای مختلف را بعنوان کسی که ناظر این فعالیت بوده چگونه ارزیابی میکنید؟
بسیج در دوران جنگ بسیج بسیار رشد کرد و در بحث جذب، اعزام، آموزش های مقدماتی و تکمیلی بسیج رونق پیدا کرد. اردوگاه های قدس در سراسر کشور با دستور شورای عالی پشتیبانی جنگ تاسیس شد و در هر شهری یک زمینی برای تاسیس اردوگاه های قدس تخصیص پیدا کرد و آن اردوگاه محل آموزش بسیجیان بود.
بسیج اقشار نیز در همان دوران جنگ پایه گذاری شد مانند بسیج دانش آموزی، دانشجویی، اصناف، کارگری و بسیج خواهران که بیشتر برای امدادگری در مراکز امدادی و یا خدمات پشتیبانی در پشت جبهه در مراکزی که به حضور خواهران نیاز بود استفاده می شد. همچنین تعداد پایگاههای مقاومت بسیج در مساجد، مدارس، دانشگاههای سراسر کشور به تدریج توسعه پیدا کرد.
** استفاده از بسیجیان در عرصههای تخصصی جنگ
اعزامهای بسیج در دوران دفاع مقدس صرفا در حوزه نیروی رزمی پیاده بود؟
نیروهای متخصص نیز اعزام می شدند مثلا در حوزه پزشکی بخش عمدهای از مراکز درمانی در خطوط مقدم با پزشکان داوطلب که از طریق بسیج اعزام شده بودند اداره می شد. دانشجویان در سراسر کشور هم فراخوان شدند و سعی میکردیم از آنها در رده های تخصصیتر مانند تطبیق آتش توپخانه استفاده کنیم.
در کنار آن برخی اعزامها را در زمان جنگ به صورت اعزام انبوه صورت می گرفت که بازدارندگی خوبی داشت و ارعاب در دل دشمنان ایجاد میکرد؛ مانند اعزام لشکریان فجر در سراسر کشور که قبل از عزیمت به جبههها در شهرها با ساز و برگ رژه رفتند یا سپاهیان محمد رسول الله(ص) در استادیون آزادی که ۱۰۰ هزار رزمنده در آنجا جمع شدند و ابهت بسیار خوبی داشت. دشمن فکر میکرد با فشار و بمباران شهرها مردم از جنگ خسته میشوند و از جنگ استقبال نمیکند، اما با این نمایشهای عظیم هم فضای کشور فضای ایثار و شهادت می شد و هم در دشمن ایجاد نگرانی میکرد.
** عنوان «نیروی مقاومت بسیج» را رهبر انقلاب انتخاب کردند
چه شد که بسیج تبدیل به نیروی مقاومت شد؟
ریشه این موضوع در چند سال قبل از آتشبس بعد یعنی شهریورماه ۱۳۶۴ و فرمان حضرت امام برای تشکیل نیروهای سهگانه سپاه بود. در آن زمان نیروی زمینی به دلیل آنکه لشکرهایش از قبل وجود داشت به سرعت تشکیل شد و نیروهای هوایی و دریایی سپاه هم به تدریج ستادهایشان را تشکیل دادند.
پس پایان جنگ تحمیلی و ارتحال امام(ره) و آغاز رهبری حضرت آیتالله خامنهای، ایشان در اولین دیدار در مجموعهای خارج از بیت رهبری به سپاه تشریف آوردند و صبحگاهی برگزار شد و پس از آن هم در همان دفتر فرماندهی جلسهای با حضور فرماندهان برگزار شد که ساختار سپاه در آن جلسه مورد بحث قرار گرفت. ما اول از ایشان سوال کردیم که آیا شما اعتقادی به نیروهای سهگانه دارید که باقی بمانند یا نه؟ ایشان گفتند که اینها [نیروهای سهگانه] باید حتما باشند و تقویت شوند.
پس از آن بسیج را پرسیدیم که ایشان خودشان عنوان «نیروی مقاومت بسیج» را برای تشکیلات بسیج مطرح کردند که از مرکز تا استانها و شهرستانها این ساختار ادامه داشته باشد و در کنار آن نیروی قدس نیز برای فعالیتهای برون مرزی تشکیل شد. در اینجا نیروی مقاومت بسیج باید تشکیل میشد و ستادی برای ساماندهی و تحت پوشش قرار دادن سراسر کشور تشکیل میداد، سردار محسن رضایی در آنجا پیشنهاد دادند که من این کار را بر عهده بگیرم و در آنجا با تصویب مقام معظم رهبری بعنوان فرمانده نیروی مقاومت بسیج در خدمت عزیزان بودیم.
** ماجرای پذیرفتن بسیج بهعنوان یک NGO در مراجع جهانی
به نظر شما تبدیل بسیج به نیروی مقاومت و پس از آن به سازمان بسیج، تاثیری در مردمی بودن بسیج نداشت؟
این سوال را من با یک مثال پاسخ میدهم.در سال ۷۴ یا ۷۵ قرار بود تمام سازمانهای مردم نهاد (NGO) جهان در چین جمع شوند. ما مدعی شدیم که بسیج NGO و تشکلی مردمی است. آن مرجعی که NGO ها را ثبت نام می کرد، می گفتند شما حکومتی هستید، فرماندهی دارید، سلسله مراتب دارید؛ کجای شما مردم نهاد است؟
ما به آنها گفتیم یک تشکل مردمی چه ویژگی و شاخصهایی دارد که ما نداریم؟ نیروهای ما همه داوطلب هستند و جذب هیچکدام اجباری نیست و پول هم نمی گیرند، حتی ما در پایگاه های بسیج مان افرادی هستند که از جیب خودشان هم هزینه میکنند. در مرحله بعدی گفتیم ما در حوزههای خدماتی برای خدماتمان هیچ پولی نمی گیریم و انتفاعی نیستیم و فعالیت سیاسی هم ممنوع است. پس تمام شاخصهای شما را داریم که آنها هم قبول کردند و نمایندگان ما به چین رفتند که در آنجا هم چون منافقین حضور داشتند نمایندگان ما در آنجا تا توانستند ماهیت آنها را افشا کردند.
پس یک مرجع رسمی جهانی بسیج را بعنوان یک NGO پذیرفت. این تشکل واقعا مردمی است چون ما در جذب مردم نه زوری به کار می بریم و نه پولی برای حضور افراد پرداخت می کنیم. نمیتوان مردم بدون سازماندهی و آموزش نقش دفاعی داشته باشند، حتما باید سازماندهی داشت و این سازماندهی ستاد لازم دارد و سپاه هم ستاد بسیج است.
** بیشترین نقش گردانهای عاشورا و الزهرا مقابله با اغتشاشات بود
در تشکیل نیروی مقاومت و تقویت ساختار آن چه مسائلی را مد نظر داشتید؟
تلاش کردیم تا واقعا نیرویی قوی تشکیل شد که در ابعاد مختلف برای جلب مشارکت مردم و حضورشان در صحنه کارایی لازم را داشته باشد. البته جنگ تمام شده بود، اما آمادگی دفاعی ضرورت داشت. مخصوصا برای توطئههایی که در داخل اتفاق میافتاد. لذا در فرآیند تقویت تشکیلاتی، موضوع گردانهای عاشورا و الزهرا را داشتیم تا مردم را برای حوادث داخلی سازماندهی کنیم. البته برای این گردانها پیشبینی دفاع موزاییکی شد چراکه جنگ آینده متفاوت از آنچه در دفاع مقدس داشتیم بود. ممکن بود نیروهای دشمن در نقاط مختلف داخلی کشور پیاده شوند، این گردانها آموزشهایی را دیدند برای دفاع محلی مخصوصا در مرزها رزمایش هایی را برای دفاع از تهاجم ها برگزار کردند.
اما بیشترین نقشی که برای گردانهای عاشورا و الزهرا در نظر گرفته شد، مقابله با اغتشاشات بود. در سال ۷۳ اتفاقاتی در برخی استانهای کشور به دلیل تحریکات رخ داد. مانند مشهد، شیراز، اسلامشهر و ... که خطر جدی برای کشور بود و این به ما دیکته می کرد بحث گردانهای عاشورا و الزهرا را جدی بگیریم. تشکیل این گردانها تاثیر بازدارندگیاش بیشتر از استفاده آن بود چراکه بعد از آن مرتبا در سطح شهرها رزمایش داشتیم و اراذل و اوباش جرأت نمیکردند به واسطه این حضور و آمادگی کاری را انجام دهند.
به نظر من گردان های بیت المقدس و کوثری که هم اکنون در بسیج در حال توسعه است، تقریبا همان نقش گردان های عاشورا و الزهرا و را تعقیب می کند که انشالله با قوت توسعه پیدا خواهند کرد.
انتقال فرهنگ دفاعی به کشورهای دیگری و بسیج جهان اسلام بسیار موضوع مهمی است که امروز تشکیلاتی مانند حشد شعبی در عراق، حزب الله در لبنان، نیروهای بسیج مردمی در سوریه و ... همگی الگوهای وام گرفته از بسیج هستند. که ساختار و سازمانی برای مردم به وجود آمده تا از کشورشان در برابر توطئه ها دفاع کنند که ایده و مدل موفقی هم بوده است.
** تعاملات نیروی مقاومت بسیج و حزب الله لبنان
تعاملی هم در قالب نیروی مقاومت بسیج با این سازمانها داشتید؟
در اوایل تشکیل نیروی مقاومت بسیج به خاطر دارم که تیمی از حزب الله لبنان به بسیج آمدند و ما آنها را برای توسعه و تشکیل حزب الله لبنان آموزش دادیم که آنها هم بسیار استقبال و توجه کردند. در همان مقطع گفته بودیم که بسیجیان در کنار حوزه دفاعی و امنیتی، در خصوص کمک به مناطق محروم، توجه به مشکلات معیشتی و اقدامات فرهنگی و اجتماعی فعال باشند که الحمدالله حزب الله لبنان در این موضوع خیلی موفق بودند و توانستند در لایههای عمیق اجتماعی اثرگذار باشد و محبوب مردم لبنان شود.
** لیبرالها حاضر به مناظره با بسیجیان نبودند!
در حوزههای دیگر مانند فعالیتهای فرهنگی، اجتماعی و سیاسی چه فعالیتهایی را پایه گذاری کردید؟
راهیان نور و جشنواره رهآورد سرزمین نور، برگزاری با عظمت کنگرههای شهدا از دیگر اقداماتی بود که در دوران نیروی مقاومت بسیج انجام شد. به طور کلی خط حفظ روحیه شهادت و فرهنگ بسیجی و فرهنگ دفاعی را مد نظر داشتیم. الان هم تاثیر راهیان نور و یادواره شهدا به ما کمک کرده تا روحیه ایثار و شهادت حفظ شود.
در حوزه سیاسی، بسیج ممنوعیت کلی برای ورود به جناح بندیها داشت، از سویی مقام معظم رهبری مطالبه جدی داشتند که بصیرت سیاسی در میان بسیجیان و مردم تقویت شود. شرایط سیاسی آن زمان هم شرایط خاصی بود و جریان لیبرال در محیطهای دانشگاهی، جامعه و در اکثر رسانههای جمعی مانند مطبوعات فشار میآوردند تا ارزشهای انقلاب را زیر سوال ببرند که پشیمان شدن از انقلاب و تسخیر لانه جاسوسی در آن زمان باب شده بود و در محافل مختلف مطرح می شد.
در آن زمان با کمک حضرت آیت الله مصباح و موسسه امام خمینی طرح ولایت دانشجویی را برای تسلط بر ارزش ها و آرمان های انقلاب برگزار کردیم و همین حرکت ورق را در دانشگاه ها برگرداند. قبلا طرف مقابل بر مناظره اصرار میکرد و بچه های ما پای مناظره نمیرفتند، در حالی که پس از اجرای این طرح کاملا برعکس شد و طرف ما اصرار به مناظره داشتند و جناح لیبرال حاضر نمیشد. البته طرح های دیگری نیز مانند هادیان سیاسی برای شناخت دشمن و شناخت مباحث سیاسی بدون ورود به جناح بندیها اجرا شد که کارهای بصیرتی خوبی بود.
** بسیجیان را ضابط قضایی کردیم
در آن مقطع بسیج ورود بسیار خوبی هم به موضوع احیای امر به معروف و نهی از منکر و مبارزه با فساد اخلاقی داشت، چالشی در این حوزه نداشتید؟
در حوزه امنیتی ما مشکلات مباحث اخلاقی و امنیت اجتماعی را در جامعه داشتیم. در اینجا فریضتین امر به معروف و نهی از منکر مطرح و مرتباً مورد تاکید مقام مظعم رهبری بود. ما سعی کردیم بسیجیان را ضابط قضایی قوه قضائیه کنیم تا اجازه تذکر نسبت به تخلفات را داشته باشند. قانونی در مجلس گذرانده شد که طبق آن بسیجیانی که آموزش میدیدند و کارت دریافت میکردند ضابط قضایی می شدند.
قبل از این کار وقتی بسیجیان با مجرمین و متخلفین برخورد می کردند و حتی تذکر معمولی می دادند، در دادگاهها حکم علیه بسیجیان صادر میشد و ما مواردی را داشتیم که ۵، ۶ مورد منتهی به صدور حکم علیه بسیجیان شد.
اینها باعث شد که ما این قانون را تدوین کنیم که بسیجی ضابط دستگاه قضا است و اگر جرم و تخلفی میبیند و بعنوان ضابط تذکر دهد مشکلی نداشته باشد. بعد از آن مراکز اجرایی امر به معروف و نهی از منکر و دفتر حمایت قضایی از بسیجیان در همه دادسراهای کشور راه اندازی کرد تا اگر بسیجیان کارشان با قوه قضاییه افتاد، این دفاتر از او در دادسراها حمایت کنند.
** ریشه کنی فلج اطفال؛ نمونه موفق عملکرد بسیج
در حوزه محرومیت زدایی و آبادانی کشور عملکرد بسیج چگونه بود؟
در آن زمان مقام معظم رهبری ما را تشویق می کردند که در زمینه مشارکت در برنامه های عمران و آبادی مناطق محروم و سازندگی تلاش کنیم. اولین طرحی را که در این حوزه داشتیم، طرح واکسیناسیون فلج اطفال برای ریشه کنی فلج اطفال بود که بسیجیان در کل کشور این برنامه را با موفقیت اجرا کردند و برای خود ما هم آزمایش خوبی بود که توانستیم در چنین برنامهای ظرف یک نصف روز کل منازل کشور را سرکشی کنیم و به کودکان زیر 5 سال قطره خوراکی بدهیم، حتی به بسیجیان گفتیم وقتی به خانهای مراجعه میکنید که کودک زیر پنج سال ندارد، اطلاعات آن خانوار را بگیرید که پس از جمع آوری آن را در اختیار مرکز آمار قرار دادیم که آمار جمعیتی کشور از آن استخراج شد و بسیار هم استقبال کردند.
نمونه دیگر آموزش بهداشت خانواده بود که وزارت بهداشت ۱۰ عدد نوار ویدئویی را در اختیار پایگاههای ما قرار می دادند و ما هم خانوادههای محل را به پایگاه دعوت می کردیم و به این ترتیب آموزش ها داده می شد.
** دولت سازندگی از محبوبیت بسیج میترسید
موضوع واکسن فلج اطفال همیشه یکی از نقاط برجسته فعالیت بسیج در کشورمان محسوب میشود، چرا دیگر از این نمونههای ملی تکرار نشد؟
بعد از این کار رهبری تاکید فرمودند که این کارها را توسعه دهید، جلساتی را با آقای هاشمی رفسنجانی و دولت ایشان برای توسعه طرحها برگزار کردیم، اما متاسفانه بعد از آن دستگاههای اجرایی تا حدودی از محبوبیتی که برای بسیج ایجاد شده بود، ترسیدند و پروژه هایی را که با خودشان قبلا به توافق رسیده بودیم، حمایت و اجرایی نشد.
مثلا پروژهای را تحت عنوان کمربند سبز ایران داشتیم که در کل نقاط مرزی زمین هایی که حاصل خیز بودند و به دلیل شرایط نا امنی از آنها استفاده نمی شود، بسیج به آنجا بیاید و به صورت تعاونی آن مناطق را زیر کشت ببرد که متاسفانه اجرا نشد و نیمه کاره رها شد.
در حوزه خصوصی سازی دستگاه های دولتی بعنوان مثال یک نمونه موفقی را امتحان کردیم که جا دارد امروز هم مورد توجه قرار گیرد. ما گفتیم این کارخانهای که قرار است فروخته شود، بسیج واسطه میشود و آن را از شما می خرد و سهامش را بین مردم توزیع می کند و در حقیقت به یک شرکت سهامی مردمی تبدیل می شود.
** بهترین مدل خصوصیسازی توسط بسیج اجرا شد
نمونهای هم داشتید؟
یکی دو مورد را با بنیاد تعاون بسیج انجام دادیم که موفق هم بود. مثلا کشت و صنعت جوین را خریداری کردیم که سهامش بین بسیجیان و مردم استان خراسان تقسیم شد و الان هم یکی از موفق ترین کشت و صنعتهای کشور است و دو برابر توسعه پیدا کرده که سهامش هم کاملا در اختیار مردم است.
مشکل فعلی ما این است که اکثر کارخانههای دولتی زیان ده هستند، آن کسی که میخواهد این کارخانه را بخرد، حاضر نیست سرمایه خود را در مجموعهای زیان ده قرار دهد. در اینجا دولت مجبور است به قیمت کمتر بفروشد که در اینجا هم فساد رخ میدهد و خریدار هم معمولا زمین و ماشین آلات آن کارخانه را میفروشد. اما اگر در قالب سهامی به عموم مردم واگذار شود، حتی با قیمت پایین باز نگرانی از جهت عدالت اقتصادی در جامعه ایجاد نمی شود. این مدل انتقال سهام به مردم به نظر من بهترین روش خصوصی سازی و اجرای اصل 44 است.
** لیبرالها و تکنوکراتها جایگاهی برای مردم قائل نیستند
مدل مردمی بسیج که با مثالهای مطرح شده عملکرد مثبتی داشته، طبیعتا معارضانی نیز در داخل داشت، رویارویی این دو تفکر طی سالهای گذشته در کشور هم همیشه مورد توجه بوده، چرا جریان مقابل اعتقادی به مدل های مردمی ندارد؟
بسیج یک نمونه موفق از مشارکت مردمی در اهدافی بوده که بخصوص در حوزه دفاع و امنیت دنبال می شد و نهادینه هم شده است. اعتقادم این است که کشور را با مردم به راحتی میتوان اداره کرد به شرطی که تخصص مشارکت مردمی را داشته باشیم. جریان های لیبرال و تکنوکرات ادعای مردم را دارند، اما در عمل جایگاهی برای مردم در نظام اداری خود قائل نیستند و فقط شعار مردم را برای انتخابات و موقعیت سیاسی خود سر می دهند.
آن مکتبی که توانست مردم را در همه عرصهها سازماندهی کند، نظام جهادی و انقلابی بود که حضرت امام پایهگذاری کرد که مبتنی بر مردم بود و اگر به خوبی اجرایی شود، دولت کوچک میشود در حدی که فقط بحث های کلان کشور را مدیریت کند، اما ما میبینیم که دولت در هر دورهای فقط توسعه پیدا کرده و جای مردم را تنگ کرده است.
** دستگاههای اجرایی با بسیج حس رقابت دارند
با این حال سوال جدی این است چرا دولتها از ظرفیت بسیج آنگونه که باید استفاده نمیکنند و این در مورد همه دولتها صدق میکند و زمانی سراغ بسیج آمدهاند که کارشان بد گیر کرده است!
البته من برای حرف شما یک استثنا قائل هستم و آن شهید رجایی است!
شهید رجایی خیلی به مشارکت های مردمی و سازندگی سپاه و بسیج و جهاد علاقه داشت. آن موقع من جهاد بودم، ایشان خودشان آمد دفتر جهاد، ما خجالت کشیدیم و هرچه اصرار کردیم ما خدمت ایشان برویم، گفتند نه من میآیم و آمدند دفتر جهاد در میدان انقلاب و گفتند من می خواهم این جهاد شما را در آموزش و پرورش راه اندازی کنم و به من کمک کنید.
ایشان نهادهای انقلاب را جمع می کرد و می گفت شما دولت انقلاب من هستید و آن دولت دیگر، دولت رسمی من است. شهید رجایی وزرای خود را در دولت به نهادهای انقلابی می آورد و به مشورت می گذاشت؛ البته ایشان استثناء بود. اما بعد از ایشان بله، بهره برداری کامل از بسیج نشد. دلیلش این است که دستگاه های اجرایی با بسیج احساس رقابت میکنند و به جای احساس رفاقت و همکاری و مشارکت از این می ترسند که بسیج در کار آنها دخالت کند و یک حرکت مزاحم برایآنها تلقی می شود.
متاسفانه نگاه های تکنوکراتی و لیبرالی که وارد می شود دیگر وضع بدتری می شود چراکه آنها حالت خیلی بیگانهای با نهادهای انقلابی و مشارکتهای مردمی دارند، البته این ۱۰۰ درصد نیست و در حال حاضر هم در بسیاری از دستگاههای اجرایی هم علاقهمندیهایی برای همکاری بسیج وجود دارد، اما آنچه باید انجام بشود که تاثیر فراگیر ملی داشته باشد، وجود ندارد و به همین علت هنوز انبوهی از مسائل را در برابر خود داریم.
** بسیج کماکان مردمیترین نهاد کشور است
با اعتقاد شما با توجه به اینکه هم فرمانده بسیج بودهاید و هم در حال حاضر مسئولیت مطالعاتی در حوزه بسیج دارید، آیا بسیج مردمی مانده است؟
قوت و ضعف بسیج در سازماندهی و اثربخشی آن در جامعه است که ما چقدر توانستیم نیروهای مردمی را در حوزه تخصصی بیاوریم و از آنها استفاده کنیم. این موضوع ممکن است افت و خیز داشته باشد، اما فرآیند آن درست و سالم است و بسیج کماکان مردمیترین نهاد کشور است.
** گردانهای عاشورا و الزهرا نباید کنار گذشته میشد/ بسیجیان باید ضابط قضایی میماندند
ممنون از وقتی که در اختیار ما قرار دادید، در پایان اگر سخن باقی مانده بفرمایید
اشکالی در اکثر دولتها وجود دارد این است که وقتی دولت جدیدی بر مسند می نشیند، برنامه های گذشته را کاملا کنار می گذارند و از صفر برنامه ریزی میکنند که این صحیح نیست. این در خصوص سپاه و بسیج نباید اتفاق بیافتد و به نظر من تبدیل شدن نیروی مقاومت به سازمان بسیج یک لطمهای بود که به بسیج وارد شد و نباید برنامههای گذشته مثل گردانهای عاشورا و الزهرا یا ضابط قضایی بودن بسیجیان کنار گذاشته شود و اگر هم ایراداتی داشت باید ایرادات آن برطرف میشد.
الحمدالله امروز بسیج از اقتدار بسیار خوبی برخوردار است و عزیزان فرمانده نیز برای آن بسیار زحمت کشیده اند، اما اگر برنامه های گذشته با قوت ادامه پیدا می کرد، این اقتدار مضاعف بود. بعنوان مثال ما در گردانهای عاشورا و الزهرا درجات مانند رزمجو و دریادل و ... به بسیجیان میدادیم که مطالعاتی پشت آن بود چراکه در بخش نظامی بسیج ما باید سعی میکردیم تا جایی که ممکن است آن را به ادبیات و فرهنگ نظامی نزدیک کنیم. چرا باید اینها جمع بشوند؟
انتهای پیام/