یادداشت/

شهریار؛ تسخیرگر ملک دل‌ها/ بهترین شعر از نظر استاد، پشت هر غزلی زندگی است

1401/06/26 - 20:52 - کد خبر: 75167
استاد شهريار

نصر: استاد شهریار در تعریف شعر و شعر شاهکار مردم می‌گوید: حقیقت شعر، حرفی است که از دل بر بیاید و در دل بنشیند من در این دوره انقلاب، از این شعر، شاهکارتر ندیدم که، این جمعیت یک‌دفعه فریاد می‌زنند: خدایا، خدایا، تا انقلاب مهدی از نهضت خمینی محافظت بفرما.

 استاد محمدحسین شهریار از جمله مشاهیر و مفاخر ارزشمند فرهنگ ادب ایران اسلامی است که در جایگاه برترین‌های شعر و ادب گهربار ایران جای دارد، بی‌تردید وی در قرن اخیر آئینه تمام‌نمای فرهنگ و هویت اصیل ایرانی است. استاد شهریار که برخاسته از خاک پاک آذربایجان است از منظرهای گوناگون نماد و سمبل هویت اصیل ایرانی مردم این خطه است. آذربایجان که همواره مدافع هویت و اصالت ایرانی و ایرانیان بوده است بزرگان و فرزانگان آن پرچمدار این جبهه دفاع بوده‌اند. استاد شهریار در شعر و ادب معاصر آذربایجان از جمله این فرزانگان است که با شعر و ادب به مصاف نبرد با بیگانگان و بیگانه‌گرایان آمد.
مهم‌ترین ویژگی و امتیاز شهریار نسبت به سایر شعرای بزرگ در این است که اشعارش مورد توجه خاص و عام بود. از کودکان روستایی که حیدر بابا را زمزمه می‌کنند تا فرهیختگان که در دقایق و لطایف اشعار وی به تفحص می‌پردازند، مسحور زیبایی و لطافت کلام شهریار هستند. ‏
 
*مهارت و تسلط شهریار بر ادب و فرهنگ دو زبان ترکی و فارسی، به اتفاق نظر غالب
سخن‌سنجان امتیازی منحصر به اوست. با این حال زمانی که در سال ۱۳۸۱ سالروز وفاتش را به نام روز ملی شعر و ادب ایران نامگذاری کردند اکثر روزنامه‌ها و نشریات، با درج مقالاتی سعی در تخریب شخصیت‌ جهانی شهریار داشتند و معتقد بودند که مناسبت روز ملی شعر و ادب ایران باید از میان شاعران فارسی زبان دیگری همچون فردوسی، حافظ، سعدی و... انتخاب شود. ‏این گروه از ادبا و صاحبنظران(!) در توجیه ادعاهایشان، اشعار شهریار را از لحاظ سبک شعری و محتوای شعری غیرقابل مقایسه با اشعار این شاعران پارسی‌گوی می‌دانستند ولی غافل از این بودند که مهم‌ترین عامل ماندگاری شعر شهریار جامعیت و تنوع شعر او است. شعر شهریار مخصوصاً غزلیاتش به خاطر تنوع موضوع و طرح مسائلی که در گذشته معمولاً در قالب‌های دیگر شعر فارسی از جمله قصیده و قطعه و مثنوی مورد توجه واقع می‌شد.
در‌خور بررسی و تحلیل است. شهریار نه تنها در شیوه کلاسیک و موسوم ادب فارسی حق سخنوری را ادا کرده، بلکه در اسلوب شعر فارسی نیز اعجازی اعجاب انگیز نشان داده است. جهان‌بینی فلسفی، نگرش اجتماعی، جلوه‌های عاطفی، ذوقی و هنری اسلوب متین و استوار شاعری درعین حال لطافت و ظرافت‌ خاص او در آثاری چون:‌ هذیان دل، ای وای مادرم، نقاش، پیام انشتین و... منتقدان شعر فارسی را دچار حیرت و سرگشتگی کرده است و به یقین بعضی از این آثار در صورت شرح و بسط، تبدیل به گنجینه‌ای جاودانه می‌شود. ‏جامعیت و تنوع در شعر شهریار و نیز انسانیت شهریار، وی را به شاعری مردمی و محبوب تبدیل کرد و نامگذاری سالروز وفاتش به روز ملی شعر و ادب شاید کوچک‌ترین کار در حق این شاعر متعهد و مردی است.
شهریار شاعری عاشق بود که شعر او جلوه‌ای از پاکی وجود و تبلور حقیقی احساس بود. با آن دلی که غزال چابک دشت‌های غزل بود، می‌خرامید و چشم زیبا دوست «شاعری» را به خود وا می‌داشت. آنجا که در دامـن دل‌انگیز «حیدر بابا» طنین می‌افکند، دل هر عاشق وارسته‌ای به آن سو می‌شتافت. او در سیر پر دامنه خویش، در سلوک عاشقی تا بدان جا پیش رفت که سزاوار دریافت خرقه از دستان مرشد طریقت گشت؛ اما فروتنی و خاکساری‌اش او را به عالم شاعری فرا خواند. روح پر تلاطم و پر تکاپوی نغز پرور او را می‌ستاییم.
استاد سید محمدحسین بهجت تبریزی، شاعر پرآوازه معاصر ایران است که در شعر خود به «شهریار» تخلص می‌کرده و با چیرگی تمام به زبان‌های «فارسی» و «ترکی» شعر می‌سروده است. نفوذ معنوی کلام شیرین این شاعر از یک سو در همه جای سرزمین پهناور ایران بر سراچه دل کوچک و بزرگ، زن و مرد، پیر و جوان نشسته و هر ایرانی غزلی، قطعه‌ای و یا لااقل بیتی از «شهریار» بر لوح خاطر خویش سپرده است و از سوی دیگر آوازه شهرت این عاشق دلسوخته از فراسوی مرزهای ایران به سرزمین‌های دیگر و به ویژه کشورهای ترک زبان رسیده و سخنان دلنشینش روشنی‌بخش دل شیفتگان گشته و هر ترک زبانی که منظومه «حیدربابای» او را شنیده منقلب گشته و بر روح لطیف و دل با صفا و هنری همتای او آفرین گفته است.
استاد محمدحسین شهریار را به سبب غنا و استحکام شعری، تنوع آفرینش‌های هنری و از همه مهم‌تر جاذبه، نفاذ و رواج کلام می‌توان یکی از بزرگ‌ترین شاعران قرن حاضر ایران دانست. در قلمروی نقد ادبی ایران از دیرباز سخن ‌سنجان نکته‌پرداز همه از یک دل و یک زبان، لب به تحسین شهریار گشوده‌اند. ملک الشعرای بهار با عنایت به اشعار شهریار درباره شخصیت او می‌گوید: «شهریار نه تنها افتخار ایران است بلکه افتخار مشرق زمین به شمار می‌رود.»
 
شهریار با منظومه ماندگار حیدربابا که با شاه بیت «حیدربابا ایلدیریملار شاخاندا سئل لر سولار شاقیلدیب آخاندا» آغاز می‌شود؛ شهرت جهانی پیدا کرد، به طوری که در حال حاضر این اثر مهم ادبی ترکی آذربایجانی به بیش از ۹۰ زبان در جهان ترجمه شده است.
حیدربابا ایلدیریملار شاخاندا
سئللر، سوللر شاققیلدیب آخاندا
قیزلار اونا صف باغلاییب باخاندا
سلام اولسون شوکتیزه ائلیزه
منیم ده بیر آدیم کلسین دیلیزه

* سکانسی که شهریار را جهانی کرد!
به هر حال، شهریار اولین دفتر شعر خود را در سال ۱۳۱۰ شمسی با مقدمه ملک‌الشعرای بهار، سعید نفیسی و پژمان بختیاری منتشر کرد و بدینسان این شاعر معروف و معاصر پرآوازه کشورمان، منظومه «حیدر بابایه سلام» را در سال‌های ۱۳۲۹ تا ۱۳۳۲ سرود، تا اینکه امروزه از این اثر به عنوان یکی از شاهکارهای ادبی جهان یاد می‌شود.
آنچه در این مورد مهم به ‌نظر می‌رسد اینکه؛ این منظومه ماندگار شهریار، تقریباً در تمام کشورهای ترک زبان از ترکیه تا قفقاز منتشر و در اختیار علاقمندان شعر و ادبیات جهان قرار گرفته، و در برخی از کشورهای ترک زبان این منظومه‌اش چندین بار چاپ شده است.
از سوی دیگر، بنا به خبری اثر منظوم و زیبای حیدر بابا، «در اکثر دانشگاه‌های جهان از جمله دانشگاه کلمبیا در ایالات متحده امریکا مورد بحث رساله دکترا قرار گرفته و برخی از موسیقیدانان همانند هاژدک آهنگساز معروف ارمنستان آهنگ جالبی برای آن ساخته است».

* تماشای زندگی از چشم شهریار
البته این نکته را نیز نباید از نظر دور داشت و آن اینکه، این اثر در ۱۲۵ بند، با ۶۲۵ مصراع نوشته شده است، از این حیث می‌گویند، «حیدربابایه سلام» سند زنده تاریخ یک روستا است که شهریار در آن با قلبی پاک و نیتی صادق، با ساده‌ترین شکل و در عین حال ادبی‌ترین حالت از خویشان و آشنایان و مردم زادگاه خود و حتى چشمه‌ها و زمین‌ها و صخره‌هاى اطراف خشکناب نام می‌برد و هر یک را در شعر خود جاودانگى مى‌بخشد.
حیدربابا، کهلیک لروْن اوچاندا
کوْل دیبینَّن دوْشان قالخوب، قاچاندا
باخچالارون چیچکلنوْب، آچاندا
بیزدن ده بیر موْمکوْن اوْلسا یاد ائله
آچیلمیان اوْرکلرى شاد ائله
به سخن دیگر، شهریار در این اثر از دوران کودکی خود در خشکناب، که در پای کوهی به نام «حیدربابا» قرار دارد، یاد می‌کند. او کوه کوچک حیدربابا را مورد خطاب قرار داده و توصیف گیرائی از طبیعت و مردمان آن سامان به دست می‌دهد و گاه احساس خود از اوضاع گذشته و حال را با زبان ساده و بی‌تکلف و نزدیک به زبان عامه مردم بیان می‌کند.
ناگفته نماند، به نقلی می‌گویند؟ شهریار نخستین شعر خود را در چهار سالگی به زبان مادری‌اش سروده که گفته: (رویه باجی - باشیمین تاجی- اتی آت ایته - منه وئر کته).

* دفتر خاطرات شعر شهریار
در واقع، شعر شهریار، زبان دل است. یعنی اکثریت آثارش بازتابی از حیات و به ویژه بیان خاطرات تلخ و شیرین شاعر است که با آن زندگی کرده است. این نکته را نیز نباید از خاطر دور داشت، که حیدربابا آیینه تمام نمای زندگی است، که برای بیان احساسات به شکل ساده و روان سروده شده است.
نکته دیگر در این مورد اینکه، شهریار سرودن حیدربابا را به حکایتی مدیون مادرش «کوکب خانم» است. در هر حال به عقیده کارشناسان حوزه ادب و هنر،«این اثر یکی از بهترین و ماندگارترین اشعار جهان است که خاطرات دوران کودکی شاعر را در روستا با همان صفای روستایی باز می‌گوید به گونه‌ای که به تصدیق صاحبنظران، هیچ شاعری در هیچ زبان و زمانی، خاطرات عهد خردسالی خود را بدین روشنی و زیبایی و شیوایی به سلک نظم نکشیده است».
این کارشناسان بر این باور هستند، درسته که شهریار در این شعر خطابش به کوهی به نام حیدرباباست، ولی نگاه، درود و سلامش متوجه انسان و انسانیت است که به زبان صمیمی، ساده، رسا و گیرای روستاهای آذربایجان سروده شده است.
نا گفته نماند، در منظومه بلند استاد شهریار همه تصویر از زندگی در روستا از جمله «تصاویر روشن و گویا از کانون گرم خانواده، زندگی بی‌پیرایه، روحیه میهمان نوازی، همدردی، مراسم و آیین‌های عروسی، عزا، چاووشی خوانی زائرین کربلا، فاصله طبقاتی، زبان حال ستمدیدگان، فریادهای انسان‌های رنجدیده و تصاویری زیبا از کوه‌ها، دشت‌ها، رودها و زیبایی‌های روستا»، به بهترین شکل در منظومه حیدربابا به نمایش گذاشته می‌شود.
بایرام یئلى چارداخلارى ییخاندا
نوْروز گوْلى، قارچیچکى، چیخاندا
آغ بولوتلار کؤینکلرین سیخاندا
بیزدن ده بیر یاد ائلییه ن ساغ اوْلسون
دردلریمیز قوْى دیّکلسین، داغ اوْلسون
***
حیدربابا، گوْن دالووى داغلاسین!
اوْزوْن گوْلسوْن، بولاخلارون آغلاسین!
اوشاخلارون بیر دسته گوْل باغلاسین!
یئل گلنده، وئر گتیرسین بویانا
بلکه منیم یاتمیش بختیم اوْیانا
 
* راز عظمت شهریار چیست؟
بنابراین، راز عظمت شهریار چیست؟ برای یافتن جواب این پرسش کافی است، شهریار را در اشعار دیگر شاعران و از وصف نزدیکان وی سنجید.
دکتر مهدی روشن ضمیر، دوست نزدیک استاد شهریار، در مقدمه‌ای که به کتاب حیدربابای شهریار نوشته، بر این باور است: «اگر باغبان هنر نبود احساسات لطیف می‌پژمرد و اگر احساسات لطیف نبود آدمی از ببر و پلنگ مخوف‌تر و خون خوارتر می‌گردید. آقای شهریار به نظر من فرقی که بین ما مردم معمولی و شما هنرمندان هست این است که در سینمای زندگی آنچه را که ما می‌بینیم و یا نمی‌بینیم شما می‌توانید بگوئید و شرح دهید و آنچه را که ما به یک آن حس می‌کنیم شما آن را سرمدی و جاودان می‌سازید... اگر شهریار نبود کسی حیدربابا را نمی‌شناخت. مثل این است که با عینک نازک‌بین شما هنرمندان دنیا را بهتر و روشن‌تر می‌بینیم و همه چیز و همه کس را دوست داشتنی می‌یابیم».
نیما یوشیج نیز در این ارتباط معتقد است:
رازی است که آن نگار می‌داند چیست
رنجی است که روزگار می‌داند چیست
آنی که چو غنچه در گلو خونم از اوست
من دانم و شهریار می‌داند چیست
مهدی اخوان ثالث هم می‌گوید:
شهریارا تو همان دلبر و دلدار عزیزی
نازنینا، تو همان پاک‌ترین پرتو جامی
ای برای تو بمیرم، که تو تب‌کرده عشقی
ای بلای تو بجانم، که تو جانی و جهانی
مهرداد اوستا هم سنگ تمام می‌گذارد و در این راستا بر این باور است:
شعر همان عشق که با شهریار
کرد سرافرازی و نام‌آوری
شعر همان فتنه و آذرم و راز
کز نگه دوست کند دلبری
 
* شهریار چشم و چراغ ایران
به همین اعتبار، از جمله مهم‌ترین و برجسته‌ترین اتفاقات زندگی این شاعر بزرگ کشورمان می‌توان به دیدار وی با رهبر معظم انقلاب اسلامی در سفر به تبریز و در دوره ریاست جمهوری ایشان اشاره کرد.
 علی‌اصغر فردی از شاگردان شهریار، خاطراتی از مراودات حضرت آیت‌الله خامنه‌ای و استاد شهریار را به رشته‌ تحریر درآورده است. وی درباره همان شب دیدار شهریار با رهبری می‌نویسد: «آن شب استاد شهریار بارها اشاره به دست مجروح آقا داشتند و روز بعد که مشرف شدم، شعری را پیش رویم نهادند که در آن این بیت‌ها بود:
شهید زنده‌ی ما خود رئیس جمهوری‌ست
که چون وصیّ رسولش بوَد جمال غدیر
نگاه داشت به یک دست پرچم اسلام
که خون بهای ابوالفضل می‌زند شمشیر
به قدّ اوست قبای ریاست جمهور
که خلعتی‌است الهی و نیستش تغییر».
همچنین استاد شهریار در وصف قنوت نماز رهبر معظم انقلاب می‌گوید:
در رکوع و سجودِ خامنه‌ای
من هم از دور سرنگون دلم
خاصه وقتِ قنوت او کز غیب
دست‌ها می‌شود ستون دلم
او به یک دست و من هزاران دست
با وی افشانم از بطون دلم
عرشیان می‌کشند صف به نماز
از درون دل و برون دلم
من برونی نیم، خدا داند
کاین صلا خیزد از درون دلم

* خمینی بت‌شکن در قاب شهریار
ارادت استاد شهریار به امام خمینی(ره)، یا به تعبیر وی «رهبر کبیر» و «خمینی بت‌شکن» جای بسی تامل دارد:
آبی که خاک کشور ما در میان گرفت
خاکش جواهری است که در پرنیان گرفت
بنشان غبار فتنه که این نوبهار عشق
چون ابر انقلاب به سر سایبان گرفت
جان بخش بود باد بهارش به کوه و دشت
هر جا گذشت سبزه بجنبید و جان گرفت ...
سیمرغ دین به کوری اسفندیار کفر
پرورد رستمی که کمین و کمان گرفت
خواهم شدن بنعره، به خاک حکیم طوس
کان ژنده پیل زنده شد و هفت خوان گرفت
این «رهبر کبیر»، «خمینی بت شکن»
خط امان خود از «امام زمان» گرفت
سر پنجه «ولی» است کزین آستان برون
بیخ گلوی فتنه آخر زمان گرفت ...
به هر حال آنچه در این زمینه مهم به نظر می‌رسد، اینکه شهریار در سرودن انواع گونه‌های شعر فارسی، مانند «قصیده، مثنوی، غزل، قطعه، رباعی و شعر نیمایی» هم تبحر بسیاری داشته که از جمله غزل‌های معروف این استاد می‌توان به «علی ای همای رحمت» و «آمدی جانم به قربانت» اشاره کرد. شهریار همچنین همواره عشق و ارادت خاصی به اهل بیت علیهم السلام و به ویژه علی بن ابی‌طالب(ع) داشت.
«علی ای همای رحمت تو چه آیتی خدا را
که به ماسوا فکندی همه سایه هما را
دل اگر خداشناسی همه در رخ علی بین
به علی شناختم من به خدا قسم خدا را»
* اینجا آسمان به زمین نزدیک است
همچنین شهریار جانسوزترین اشعار خود را تقدیم حضرت سید الشهداء علیه‌السلام و حماسه ابدی او کرده است:
«شیعیان دیگر هوای نینوا دارد حسین روی دل با کاروان کربلا دارد حسین/ از حریم کعبه جدش به اشکی شست دست/ مروه پشت سرنهاد اما صفا دارد حسین…».
در وصف مقام و فضایل  شهریار فقط می‌توان گفت: «شهریارا تو به شمشیر قلم در همه آفاق/ به خدا ملک دلی نیست که تسخیر نکردی».
 
* شهریار به سبک دیروز و امروز
شهریار در سال ۱۲۸۵ خورشیدی در شهر تبریز متولد شد. شهریار دوران کودکی را در روستای مادری، "قیش قورشاق" و روستای پدری "خشکناب" در بخش "قره‌چمن" آذربایجان ایران سپری کرد. پدرش حاج میرآقا خشکنابی نام داشت که در تبریز وکیل بود. شهریار پس از پایان سیکل (راهنمایی) در تبریز، در سال ۱۳۰۰ برای ادامه تحصیل از تبریز عازم تهران شد و در مدرسه دارالفنون تا سال ۱۳۰۳ و پس از آن در رشته پزشکی ادامه تحصیل داد.
این شاعر معاصر کشورمان به ‌سال ۱۳۱۵ در بانک کشاورزی، استخدام و پس از مدتی به تبریز منتقل شد. در تیر ۱۳۳۱، مادرش در گذشت. در مرداد ۱۳۳۲ در تبریز با یکی از بستگان خود به‌نام "عزیزه عبدخالقی" ازدواج کرد که حاصل این ازدواج سه فرزند و دو دختر به نام‌های شهرزاد و مریم و یک پسر به نام هادی می‌شود.
شهریار پس از انقلاب ۱۳۵۷ شعرهایی در مدح نظام جمهوری اسلامی ایران سرود. وی در روزهای آخر عمر به‌ دلیل بیماری در بیمارستان مهر تهران بستری شد و پس از فوت در ۲۷ شهریور ۱۳۶۷ پس از حدود هشتاد سال عمر به سرای جاودان شتافت و بنا به وصیت خود در مقبرةالشعرای تبریز به خاک سپرده شد.

* پشت هر غزلی، زندگی است
البته این نکته را نیز نباید از نظر دور داشت و آن اینکه، به حق استاد شهریار شاعری بوده که غزل‌هایش را صرفاً نسروده بود، بلکه آنها را زندگی کرده بود. بدینسان با این وصف، با مطالعه آثار و سبک زندگی شهریار می‌توان به عینه مشاهده کرد که وی سنگ صبور انسان‌های مظلوم و آزاده بوده و به نوعی اشعار او تجلی دردهای بشری است که امروزه شهرت بزرگترین شاعران متعهد ایران اسلامی مرزهای داخلی کشورمان ایران را در نوردیده و اکنون در اغلب کشورهای دنیا شخصیتی شناخته شده است به طوری که در اکثر دانشگاه‌های جهان، اندیشه‌ها و آثار وی مورد نقد و بررسی قرار می‌گیرد.
و در نهایت اینکه مضمون شعرهایش با فرهنگ، آیین، ادب، عقاید و ارزش‌های مردم عجین شده بود و با تمام وجود شعر خود را در راه ترویج فرهنگ اهل بیت و حاکمیت بخشیدن به ارزش‌های اصیل اسلامی به کار می‌گرفت و اگر غیر از این بود، هرگز محبوب دل توده‌های مردم حتی در دور دست‌ترین نقاط کشور واقع نمی‌شد.

مریم عباسی
انتهای پیام/

پژوهشیار