از جمله دستاوردهای ناگفته و مهم نهضت خیابانی که متأسفانه از سوی پژوهشگران حوزه تحقیقات ادبی و تبعات تاریخی چندان مورد توجّه قرار نگرفته، نتایج قیام شیخ محمد در حوزه تحوّلات ادبی در ایران عصر بیداری و به اصطلاح نقش پررنگ نهضت او در پیریزی مبانی تجدّد ادبی است
.
آنچه از نوشتهها و نطقهای آتشین خیابانی بر میآید، این است که شیخ شهید، مجاهدی مبارز و مسلمانی ترقّیخواه و در عین حال یک روحانی نوگرا بود که تجدّد را وسیلۀ ترقّی میدانست. یکی از اصول بنیادین نهضت خیابانی، تحوّلجویی و تجدّدطلبی او بود و در همین راستا، یاران او نیز نوگرایی در فعالیتهای فرهنگی از جمله حوزة ادبیات با هدف عدول از هنجارهای رایج شعر و نثر فارسی را پیگیری میکردند
.
یاران شیخ محمّد خیابانی به ویژه دستیار تکاپوگرش «تقی رفعت تبریزی»، ضمن کوششهای سیاسی و اجتماعی در به ثمر رساندن و به بار نشاندن نهال نوپای آزادی در ایران دوره مشروطه، به تلاش در جانبخشی بر کالبد سنتی شعر و نثر فارسی و عدول از هنجارهای رایج قدما میپرداختند و میخواستند بر بنیاد کهن شعر، بنایی نو برافرازند. تجددخواهان جوانی نظیر تقی رفعت، دوست نزدیک خیابانی و دبیر روزنامه تجدّد و جعفر خامنهای و بانو شمس کسمایی هر سه در روزنامۀ تجدّد گرد آمده بودند و در پی آن بودند تا به تعبیر خودشان بنای «پوسیدۀ» شعر کهن را ویران سازند
.
شیخ شهید از دوران نوجوانی، به صورت فعالانه در انقلاب مشروطیت شرکت نموده و در جوانی در سنگرهای تبریز دوشادوش مجاهدین با محمدعلی شاه و عین الدوله مستبد جنگیده بود و چندی هم در انجمن ایالتی آذربایجان فعالیت داشت. با این حال چون شاهد بر باد رفتن آخرین نهالهای امید و آرزویی بود که مشروطه خواهان با هزاران خون دل در خاک این مملکت نوپا کاشته بودند، دیگرباره از آذربایجان و تبریز نهضتی به پا کرد تا آرزوهای بر باد رفته آزادی خواهان و مردم ستمدیده را به ایران برگرداند و چون فساد و خیانت به مملکت و وطن فروشی، پیشه زمامداران و رجال آن عصر شده بود، شیخ شهید همراه یاران وفادار خود به تشکیل حکومتی مستقل در آذربایجان و نه در مرکز پرداخت، اما شش ماه از حیات بهارانگیز این نهال نوپا نگذشته بود که حکومت او به دست سرمای استبداد و خیانت سرنگون شد و خود شیخ به شهادت رسید
.
بر اساس شواهد تاریخی و تحلیل آثار و نتایج نهضت خیابانی، به ویژه بررسی نتایج این نهضت در بعد اجتماعی و سیاسی، قیام خیابانی و به ویژه تکاپوی اجتماعی و ادبی تقی رفعت تبریزی، شاعر نوگرای دوره و همسنگر دیرین شیخ محمد خیابانی، یکی از زمینههای لازم اجتماعی برای شکلگیری تجدد ادبی در شعر و نثر فارسی را فراهم آورد
.
بر اساس اسناد و شواهد ادبی، در میان هواداران تجدّد، عدهای میکوشیدند به آرامی و با بهره بردن از پیشینة کهن ادبیات فارسی در رواج تجدّدگرایی بکوشند. مرحوم ملک الشعراء بهار که مدیریت نشریة دانشکده را برعهده داشت، از هوادران برجستة این جریان بود. عدهای نیز میکوشیدند با عملکردی انقلابی و با کنار گذاشتن قواعد شاعر سنّتی قواعدی نو وضع کنند. تقی رفعت، دستیار شیخ محمّد خیابانی در امور فرهنگی نهضت و از مهمترین چهرههای شاخص قیام شیخ شهید، از جملة این افراد و شاید بتوان گفت برجستهترین شخصیت این جریان بود. او از جمله شاعرانی است که در عصر مشروطه بر ضرورت تجدّد در ادبیات به لحاظ نظری تأکید میکند. هواداری او از تجدّد محدود به مباحث نظری نمانده است، بلکه او در جنبههای مختلف شعرش هم متجدّدانه عمل کرده، به نحوی که تجددخواهی مؤلفة سبکی بسیار مهمی در شعر اوست و برای فهم عمیق سبک او باید جنبههای مختلف شعرش را در ارتباط با تجدّدخواهی به معنای گستردة آن شامل تجدّدخواهی اجتماعی تبیین کرد.
به منظور تبیین درست نقش نهضت خیابانی در پیریزی و بنیادگذاری مبانی تجدّد ادبی، ناگزیر از ترسیم سایه روشنی از سبک شعری و ارائه تحلیلی از دیدگاههای ادبی تقی رفعت به عنوان شاخصترین چهره ادبیات ایران در عرصه نوگرایی و تحوّل خواهی هستیم
.
ابتدا به تبیین مباحث نظری دیدگاه رفعت دربارة تجدّد ادبی اشاره میکنیم تا مشخص شود که تجدّد از منظر او به چه معناست و تجدّد ادبی چه ضرورتی دارد. کلّیات استدلال او چنین است که سبک شعر کهن متناسب با مقتضیات اعصار پیش بوده و حال که عصر ظهور تجدّد در جنبههای مختلف زندگی است، ادبیات نیز باید متجدّدانه باشد
.
رفعت بر آن است که پدیدههای نو و دغدغهها و مسائل نو مستلزم بیانی نو است. البته او منکر اهمیت شاعران پیشین نیست و میپذیرد که افکار سعدی نسبت به زمان و محیط خودش عالی و وسیع بودهاند. او بر آن است که این ادبای بزرگ نتوانستهاند چیزهایی را که ما امروز میبینیم ببینند و جهان همواره در تبادل، تحاول و تجدد است. این که بزرگانی چون سعدی داشتهایم، ما را از داشتن "سعدیهای دیگر" در دورة معاصر بینیاز نمیکند، اما این "سعدیهای دیگر" برای اینکه "دیگر" بشوند، ناگزیرند از اینکه "جدید و متجدّد باشند" (نک: رفعت، عصیان ادبی، روزنامه تجدّد).
رفعت دربارة تجدّد به مباحث جزئی نمیپردازد و عمدتاً به مباحث کلی، چون ضرورت تجدّدگرایی و روش کلی تجدّدگرایی در ادبیات معطوف است. اگرچه در بخشی از نوشته هایش میگوید که از سه منظر به بررسی تجدّد در ادبیات میپردازد: شکل، زبان، و اسلوب
.
نخستین آشنایی رفعت با مبانی تحوّل در شعر فارسی را باید دستاورد خوانش آثار شاعران نوپرداز ترکیه؛ همچون نامق کمال و توفیق فکرت دانست. او در مقالهای با عنوان «تجدّد در ادبیات» اظهار داشته که «اطّلاعات کافی از زبان و ادبیات جدیده عثمانی دارد و اشعاری در آن زبان و بر وفق آن ادبیات گفته و نیز در ادبیات کلاسیک، رمانتیک و معاصر فرانسه تحقیق و تتبّع کرده است».(رفعت، مقاله تجدّددرادبیات،ش 1 مجلّه آزادیستان).
رفعت ضمن حضور در کنار شیخ محمّد خیابانی و استماع سخنان شیخ در لزوم تحوّل و نوگرایی و با چنین پشتوانهای از آشنایی با جریانهای ادبی جهان، از ترابوزان به تبریز بازگشت و با نگارش سلسله مقالاتی با عنوان «عصیان ادبی»، به تبیین مبانی نظری اندیشههای تجددگرایانه خود پرداخت. (نک: آرین پور،2/437). حبیب ساهر، شاگرد وفادار رفعت در مدرسه محمّدیه تبریز، او را «شاعری نوپرداز که به سبک ادبیات جدید شعر میساخت» و موسّس «مکتب رفعت»، معرّفی کرده است.
رفعت به دلیل اُنس مدام با شهید شیخ محمّدخیابانی و همراهی با او در انتشار روزنامه تجدّد، نخستین تجربههای ادبی خود در حوزه نوگرایی و تجدّد و در عرصه تحوّل ادبی و «تلاش برای یافتن قالبهای تازه در شعر» را در روزنامه تجدّد؛ ارگان مطبوعاتی قیام خیابانی و مجلّه ادب به سردبیری یحیی آرین پور و مجلّه آزادیستان، به مدیریت خود او به چاپ میرسانید. رفعت در پی تصرّف شهر ارومیه توسط نظامیان روس، شعری با عنوان «ارومی» در شماره 27 روزنامة تجدّد (دهم شوّال 1335 ق) و با امضای «تقی صرّافزاده» چاپ کرد. برخی این شعر را، «نخستین شعر نو» در زبان فارسی دانستهاند.
مواضع ادبی رفعت، مخالفان و موافقانی داشت. احمد کسروی او را به «وابستگی به ترکیه» و «دلبستگی به ناسیونالیسم» متهم کرد و با لحنی طعنآمیز، ضمن تقبیح «خود بزرگ پنداری رفعت» (کسروی، قیام خیابانی،29) نظم و نثر او را تحت تأثیر شاعران «ترک زبان اسلامبول» برشمرد (32). سیّدحسن تقیزاده، مدیر مجلّه کاوه نیز مقاله مشهوری با عنوان «ترقّی زبان فارسی! ادبیات خان والده» نوشت و ضمن نقل نمونههایی از ادبیات عصر جدید، نثر و شعر مدرن و ادبیات نوپرداز رفعت را نکوهید (مجلّه کاوه، س5، ش 5 و 4). برخی ریشه این هجمهها به رفعت را به دلیل نزدیکی او به قیام خیابانی نسبت دادهاند. رفعت نیز که به منظور نشر افکار تجدّدگرایانه خود در حوزة ادبیات، به انتشار مجلّه «آزادیستان» اقدام کرده بود (شماره اول: 15 خرداد 1299)، با نگارش مقالهای با عنوان «تجدّد در ادبیات»، در شماره سوّم آزادیستان، به انتقادات تقیزاده و دوستان او پاسخ داد
.
محمد طاهری خسروشاهی، عضو هیات علمی دانشگاه تبریز
منتشر شده در شماره سوم ماهنامه نصر آذربایجان
نسخه دیجیتال سومین شماره ماهنامه نصر آذربایجان به دنبال استقبال مخاطبان به عنوان اولین ماهنامه گویای ایران در دسترس عموم قرار گرفته است. برای مشاهده نسخه دیجیتال و مطالعه مطالب این ماهنامه این لینک را کلیک کرده و ورق بزنید.
انتهای پیام/