خبر/

جزئیات شکنجه مرگبار نیکان 6 ساله در گفتگو با مادر

1401/04/28 - 14:06 - کد خبر: 68903
حادثه مرگبار

نصر: نیکان 6 ساله زیر شکنجه های هولناک به قتل رسید.

به گزارش نصر، سریال کودک آزاری های منجر به قتل یک فرشته، حالا به نام نیکان رسیده است.حدود یک ماه قبل بود که پدر و نامادری نیکان 6 ساله او را به بیمارستان شهدای تجریش رساندند و نیکان به خاطر خونریزی داخلی در ناحیه شکم راهی اتاق عمل شد.
کودک خردسال سه هفته با اوضاع وخیم جسمی خود دست و پنجه نرم کرد و در نهایت تسلیم مرگ شد.بلافاصله رسیدگی به موضوع در دستور کار محمد وهابی بازپرس ویژه قتل تهران قرار گرفت و با توجه به ضد و نقیض گویی های پدر و نامادری، همچنین تشخیص آثار کودک آزاری روی بدن نیکان، این دو نفر به عنوان مظنونین پرونده بازداشت شدند.
در نهایت پدر به شکنجه هولناک منجر به قتل فرزندش اعتراف کرد و گفت:«چند بار به فرزندم هشدار داده بودم که در خانه دستشویی نکند اما باز هم او بی اعتنا بود برای همین او را تنبیه کردم.البته چند روز قبل هم با اسکوتر زمین خرده و دسته آن به شکمش ضربه زده بود.آثار سوختگی هم به دلیل این است که قاشق داغ روی دستش گذاشتم.»
با اعتراف پدر، نامادری آزاد شد و تحقیقات در این پرونده در شعبه دوم دادسرای جنایی تهران در جریان است. بعد از انتشار این گزارش دقایقی پای درددل مادر نیکان می نشینیم که در حال حاضر شاکی این پرونده است.

قتل هولناک نیکان 6 ساله بعد از شکنجه مرگبار
پرستو بخردی مادر نیکان در گفتگوی اختصاصی با خبرنگار رکنا درباره مرگ فرزندش می گوید:«پنجشنبه 20 خرداد بود که با نامادری نیکان تماس گرفتم و او ابتدا به من گفت که فرزند خودش بیمار شده و در بیمارستان است.اما غروب همان روز من متوجه شدم که نیکان تحت عمل جراحی قرار گرفته است.
به سرعت به بیمارستان رفتم و متوجه شدم نامادری نیکان خودش را عمه او معرفی کرده است. وقتی با پزشک صحبت کردم به من گفتند که جای سوختگی عمیقی روی دست فرزندم بر جای مانده است.
حدود 18 روزی بود که نیکان را ندیده بودم.چند بار می خواستم او را ببینم اما هر بار پدر و نامادری اش بهانه می آوردند.نامادری به من گفته بود برای تفریح به باغی رفته بودند و آنجا روی دست پسرم زغال افتاده است.اما مشاهده خودم و نظر پزشک حکایت از آن داشت که زغال روی دست فرزندم فشار داده شده بود.»
مادر نیکان در ادامه می گوید:«قبلا بابت کودک آزاری از پدر نیکان شکایت کرده بودم و پرونده ای هم در مراجع قضایی استان البرز باز شده بود.
من حدود دو سال بود که از پدر نیکان جدا شده بودم و حدود یک سال و نیم قبل، پدرش او را برای زندگی نزد خودش برد.در این مدت من مجبور بودم که با نامادری اش رابطه مساعد خود را حفظ کنم تا او مانع دیدار من و فرزندم نشود.حالا هم مدارکی به مراجع قضایی ارائه می دهم تا ثابت کنم پیش از این چه کسانی فرزندم را آزار می دادند.تنها خواسته من این است که خون فرزندم پایمال نشود.»
انتهای پیام/

پژوهشیار