تبریز حالش خوب نیست!
1401/04/05 - 11:26 - کد خبر: 66674
نصر: مگر می شود در کلانشهر پروانه ساختمانی برای یک قطعه 30 یا 40 متری صادر کرد؟ مگر اینکه شهر را با یک روستای دویست نفری اشتباه گرفته باشیم.
به گزارش نصر به نقل از ساقی آذربایجان، تبریز از آن دست کلانشهرهایی است که در طول همه این سالها بخصوص دو دهه اخیر دستخوش بی مهری مسئولانش بوده و آنگونه که در شان نام و آوازه اش بود، توسعه نیافته است. در این ارتباط و چالش های حوزه شهری با مجید بهشتی روی استاد دانشگاه به گفتگو نشستیم که از نظرتان می گذرد.
حال و هوای این روزهای تبریز چگونه است؟
به نظرم در ابتدا باید از حال و هوای فرهنگی و اجتماعی شهر صحبت کنیم. شهر ما از دیرباز به برخورداری از فرهنگ غنی در زمینه های اجتماعی و برخوردهای زیبنده اجتماعی معروف و زبانزد بوده است. لذا خصوصیات فرهنگی مردم شهر تبریز، عنصر متمایز کننده شهر از دیگر کلانشهرهای کشور بوده است. شهروندان و مردمانی اصیل، شجاع و سلحشور و مقاوم در برابر مشکلات، باغیرت و تعصب در مورد خانه و خانواده و مرز و بوم و میهن، فداکار در راه هم محله ای ها، همشهریان و هم استانی ها و البته هموطنان خود و صد البته خیرخواه و پیشرو در امور تمدنی، که این حال و هوا قدری کم رنگ شده است و گویا این روزها زیاد هوای هم را نداریم.
از عدم رعایت حریم همدیگر در حرکت پیاده تا رانندگی مشکل داریم تا رعایت حریم شخصی و احترام به حقوق اجتماعی یکدیگر، بسیاری از دوستان در مورد توسعه ، ازحسادت ها و تنگ نظری ها در شهر گلایه دارند.
در یک نگاه شاید بتوانیم بگوییم که اخلاق شهر نزول کرده است. طرز معاشرت ها، برخوردهای اجتماعی، طرز برگزاری مراسمات، رعایت مقررات در سطح شهر، شاخص هایی هستند که در سطح نازل کنونی، زیبنده جامعه اصیل، شجاع و فرهنگ دوست تبریز نیستند، لذا باید نخست به این امر فکر نماییم.
ما شهروندانی که تا همین دیروز، پریروز، با فداکاری و جانبازی بی مثال از مشروطه و عدالت برای همه کشور دفاع جانانه می کردیم، جه بر سرمان آمده است که امروز فقط منافع فردی برایمان مهم شده است و در راه تامین آن بجای خوش سلوکی و حسن معاشرت و ادب و احترام، به حقوق دیگر شهروندان کم احترامی و بی احترامی و حتی تجاوز می کنیم.
مطلب دوم شاید این باشد که لازم است در مورد حال و هوای محیط زیستی شهر صحبت نماییم. البته تاثیر موضوع افت اخلاقی شهر و شهروندان در این امر هم دخیل می باشد. بی شک حال محیط زیستی شهر تبریز همانند بسیاری از مناطق غربی کشور مناسب نیست.
سالهاست که آلودگی هوا و ریزگردها مشکل شهر هست. تخریب باغات و اراضی کشاورزی در شرق و غرب تبریز و توسعه شتابزاده شهر بر روی این اراضی، همزمان با خشک شدن دریاچه ارومیه موجب شده است که آسیب دیدگی باغات و فضای سبز را شاهد باشیم و هم با کاهش پوشش سبز شهر و حوزه شهری تبریز با مشکل آسیب دیدگی خاک و فرسایش جدی آن و کاهش رطوبت هوا مواجه شویم.
این امر موجب شده است که در اکثر ایام سال شاخص کیفیت هوا در شرایط غیر قابل قبول و در طیف ناسالم برای گروه های حساس تا خطرناک قرار گیرد. این امر تنفس و نفس کشیدن شهروندان را با مخاطراتی توام نموده است. لذا از این جهت با چالشی جدی مواجیهم، چالشی فراتر از تصورات ساده..
در هر دو موردی که عرض کردم همه ماها مسئولیم. نمی توانیم همه مسئولیت های این موضوع را تنها متوجه دولت یا مدیران آن بنماییم. بی شک ما در این موارد کم کاری ها و اشتباهاتی داشته ایم که باید جبران نماییم.
لذا ارتقاء فرهنگ عمومی در دو زمینه فرهنگ عمومی و فرهنگ زیست محیطی باتوجه به ضرورت ها و نیازهای شهر تبریز معاصر ضروری است و باید از همه ظرفیت های شهر در راستای رفع این دو نقیصه کمک بگیریم. بی شک خواهیم دید که ارتقاء حقوق و تکالیف شهروندی، با درمان این دو ابر چالش شهر، بسیاری از چالش های دیگر شهر نیز رفع خواهد شد.
چگونه شهر تبریز می تواند جایگاه و شأن تاریخی خود را به دست بیاورد؟
در پاسخ به این سئوال به نظرم باید ببینیم شهر تبریز در گذشته چه نقشی در کشور و منطقه ایفا می کرد و اگر بتوانیم به شکلی شهر را به آن نقش تاریخی اش پیوند بزنیم، خواهیم دید که شهر در شأن و اندازه خود ظاهر خواهد شد. البته این را باید بگویم که اصلاً تاکید روی جمعیت صحیح نیست، توسعه امری کیفی است و ما محتاج توسعه هستیم و نه افزایش جمعیت .
از نگاه تئوریک شهرها مادران توسعه اقتصادی کشورها قلمداد می گردند. نه بدلیل این که شهرنشینان با هوش ترند بلکه به دلیل شرایط تراکم، تمرکز نیازها و وجود انگیزه های بیشتر برای پرداختن به مسائل به شیوه های نوین، این نگاه و دیدگاه را جین جیکوبز سالها پیش مطرح کرده است. لذا برای اعتلا جایگاه و شأن شهر تبریز باید روی این سه موضوع کار کنیم. تراکم یعنی اینکه از پراکنده شدن شهر جلوگیری کنیم و با افزایش منطقی تراکم جمعیت و ساختمان، فرهنگ شهریت خودمان رو افزایش دهیم. زیبنده نبوده ونیست که باتوسعه کالبدی و فیزیکی سریعی که طی سی چهل سال گذاشته داشتیم ، پیش برویم. شهر از کنترل خارج شده باید، کنترل و محدود شود، رشد فیزیکی نا متناسب با رشد اقتصادی، چهره فقر را در شهر عریان به نمایش می گذارد.
شهر تبریز، در محدوده کوچکتر زیباتر و توسعه یافته تر بود تا این پیکره عظیم کنونی. راه اشتباه پیموده شده باید با عقب گردی کامل اصلاح شود. این همه روستا و شهرک را وارد شهر کردیم. که چه؟ دیدگاه غلط و اشتباهی است که برای نشان دادن افزایش جمعیت شهر برویم شهرهای پیرامونی مثل سردرود و باسمنج و خسروشهر را وارد محدوده شهر نماییم. باید تمرکز نیازها را ایجاد نماییم، و از نوآوری ها در پرداختن به مسائل استفاده نماییم، الان دیدگاه آمایشی پیشنهاد می نماید بیاییم بخشی از نقش ها و عملکردهای تبریز را به شهرهای پیرامون بدهیم. تا ایفای نقش جدید بنمایند، چه مانعی دارد. بیاییم بخشی از نقش صنعتی شهر رو به شهر جدید سهند بدهیم و بخشی از نقش خدماتی و گردشگری را به شهرهای باسمنج و سردرود.
در کنار این امر شهر تبریز باید به نقش تاریخی خود در ایفای نقش موتور توسعه پیرامون و حتی کشور باید مبدل گردد. نظر من این است که باید شهر تبریز چون دیرباز به نقش منطقه آزاد تجاری شمالغرب کشور و منطقه آذربایجان بزرگ مبدل گردد. در گذشته هم به این گونه بوده است. شهر اولین ها، منطقه آزاد تجاری بود و بسیاری از سفارتخانه ها در آن کنسولگری داشتند و تکنولوژی های جدید از طریق این منطقه وارد، بومی سازی و به سراسر کشور منتقل می شد. لذا باید مدیران و نمایندگان باید مساعی خود را در این مسیر به کار گیرند. کاری سخت ولی کارستانی است برای احیای شهر و منطقه آذربایجان… بگوییم ایجاد اولین منطقه آزاد کلانشهری کشور… این امر می تواند اساس توسعه شهر و منطقه گردد، بدون آن قطعا منطقه پیشرفتی نخواهد داشت.
به نظرتان اساسی ترین مشکل شورای شهر و شهرداری تبریز چیست؟
به نظرم باید بگوییم شورای شهر و شهرداری تبریز در خلق ثروت مشکل دارند. این ها عمدتاً با دیدگاه های جز نگرانه بدنبال مصرف ثروت هستند تا خلق ثروت. اندیشمندان معتقدند، وظیفه دولت ها خلق ثروت است. در مقیاس مدیریت شهری، این می شود، خلق ثروت در شهر. شاید بفرمایید چه ارتباطی به شورا و شهرداری دارد. نگاه ما به مسائل باید به نگاهی نوآورانه مبتنی بر خلق ثروت در شهر مبدل گردد.
با یک مثال می توانم این را برایتان مشروح تر بنمایم. نگاه ما به یک ایستگاه مترو در خطوط قطار شهری تبریز می تواند از ایجاد یک ایستگاه 100 متری، 500 متری یا در اندیشه یک ایستگاه 1000 متری یا حتی بیشتر باشیم .
وقتی صحبت از خلق ثروت برای شهر می کنیم. نگاه ما دیگر نمی تواند در مقیاس یک ایستگاه 100 متری که صرفاً هزینه است تعریف شود. اشتباهی که زیاد در پروژه های شهری مرتکب می شویم.
ما باید پروژه ها را در حدی تعریف نماییم که خلق ثروت نمایند. چه معنایی دارد پروژه روگذر تقاطع ارتش؟ چه کسی به شهرداری و شورای شهر اجازه داده است که بی محابا در این شرایط اقتصادی ولخرجی کنند؟ اگر منطقه به پل روگذر، یا ایستگاه مترو نیاز دارد باید در طرح توسعه اراضی پادگان ارتش دیده می شد و مجموعه هایی که از منافع پروژه استفاده می نمایند باید هزینه کار را بپردازند.
معتقدم اشتباه شورا و شهرداری در این موضوع است. مشکل جزئی و خرد نگاه کردن به شهر و مسائل آن… شورا و شهرداری تبریز، در درک مفهوم کلانشهری و شهر دچار اشتباهند… مگر می شود در کلانشهر پروانه ساختمانی برای یک قطعه 30 یا 40 متری صادر کرد؟ مگر اینکه شهر را با یک روستای دویست نفری اشتباه گرفته باشیم. مقیاس کار در کلانشهر مقیاسی فراتر از اینهاست. باید چشم ها را در این شهر بشوریم و نگاه دیگری به شهر بیاندازیم. در همچون شرایطی اعضای کابینه ما در شهر و شورا تغییر خواهند یافت. با جمع آوری آدم های موفق باید به طراحی، شروع و یه سرانجام رسانیدن با کیفیت کارهای بزرگ بپردازیم و یک مدل کارکردن جدید در شهر و شهرداری خلق نماییم.
می فرمایید مگر در شهرداری باید کسب و کار داشته باشیم. به نظرم بلی، کسب و کار در شهرداری، با سرمایه گذاری در مسکن(املاک و مستغلات شهر)، سرمایه گذاری در ایده های جدید و ناب برای تولید و خلق ثروت در شهر. ایجاد صندوق های سرمایه گذاری است و نقش آفرینی و اینها متفاوت با هزینه تراشی است . اینها کاهش هزینه است و پس انداز… لذا باید مسیرها رو اصلاح کنیم. هرپیشنهاد در صحن شورا و شهرداری باید یک طرح و نقشه تولید ثروت ضمیمه داشته باشد و مجری و سرمایه گذار پای کاری که آگاهانه هزینه کند، قرض نگیرد… به این موضوع باید با دید وسعت بخشیدن به نگاه و گسترش نگاه ها به سمت فرصت های پیرامون است. که باید تشخیص داده شود. از ساقی آذربایجان هم صمیمانه تشکر می کنم که به رسالت مطبوعاتی خود عمل نموده و در جهت توسعه اصولی تبریز و منطقه گام بر میدارد.
گفتگو از وحید خدادادی
انتهای پیام/