«معجزهِ اقتصادی» امارات در دوران شیخ خلیفه/
بیابانی که قطب توسعه در خاورمیانه شد!
1401/03/09 - 14:35 - کد خبر: 64153
نصر: در دوران شیخ خلیفه بزرگترین تحول در تاریخ امارات رخ داد و آن «معجزه اقتصادی» این کشور بود که باعث شد امارات از یک کشور حاشیهای در سیاست جهانی به کشوری اثرگذار در روند تحولات منطقهای و جهانی تبدیل شود.
به گزارش نصر، خلیفه بن زاید آل نهیان، حاکم فقید امارات، در سال ۱۹۴۸ در منطقه «العین» واقع در ابوظبیزاده شد. او اولین فرزند شیخ زاید و اولین حاکم امارات در دوران استقلال از بریتانیا بود. در آن زمان، ابوظبی یکی از مجموعه شیخنشینهایی بود که پیمان قیمومیت با بریتانیا امضا کرده بودند و در عمل زیر حمایت این کشور بودند.
در سال ۱۹۶۶ بریتانیا، شیخزاید را بهعنوان حاکم ابوظبی در کودتایی بدون خونریزی بهجای برادر بزرگترش برگزیدند و شیخ خلیفه در سال ۱۹۶۹ بهعنوان ولیعهد انتخاب شد. امارات در سال ۱۹۷۱ از بریتانیا استقلال یافت. پس از درگذشت شیخزاید در سال ۲۰۰۴، شیخ خلیفه فقید بهجای پدر به حکمرانی نشست.
بنا به گزارش اکوایران، شیخ فقید میگوید از پدرش بسیار آموخته است: «پدرم معلمم است. هر روز چیزی جدید از او میآموزم. مسیر او را دنبال میکنم و ارزشهای او را میپذیرم و ما در همه امور نیازمند صبر و حزم و دوراندیشی هستیم.» این نشان میدهد که سنت حکمرانی موروثی در این کشور برخلاف دیگر کشورها به کشتار و خونریزی نمیانجامد.
شیخ مراتب ترقی (انتصاب بهعنوان «نماینده منطقه شرقی»، ولیعهد ابوظبی، نخستوزیر امیرنشین ابوظبی، مسوول بخشهای مالی و دفاعی در راستای تاسیس خدماتی زیرساختی در این امیرنشین، سپس معاون نخستوزیر کشور مستقل امارات در اولین کابینه، اولین رئیس شورای اجرایی، معاون فرمانده کل قوای مسلح امارات و...) را بهسرعت پیمود.
شیخ خلیفه «اصول ۵۰ گانه»ای را تصویب کرد که هدف از آن «بهطور پیوسته دنبال کردن یک اکوسیستم مستحکم از ارزشها و اصول تثبیتشده بود، البته با سرمایه انسانی که در قلب استراتژی امارات متحده عربی برای آینده قرار دارد.»
در دوره او امارات دیگر شامل ابوظبی نبود بلکه متشکل از هفت امیرنشین بود که بهواسطه اقدامات بریتانیا به یک کشور واحد به نام «امارات متحده عربی» تبدیلشده بود. در دوره شیخ خلیفه «صندوق سرمایه ملی» امارات ۷۰۰میلیارد دلار ذخیره داشت.
او امارات را از کشوری بیابانی و فقیر به قطب تجارت و ثروت در منطقه و جهان تبدیل کرد. چنین بود که نام بزرگترین برج دُبی به نام او «برج خلیفه» لقب گرفت. او به جایگاه امارات در جهان میاندیشید. شیخ خلیفه در بریتانیا درس خواند.
او با مردمانش به یک «معاوضه نانوشته» روی آورد: اقتصاد میدهیم و سیاست را میگیریم. گویی مردم هم با این بده بستان نانوشته مشکلی نداشتند. «بنیاد هریتیج» در شاخص اقتصادی ۲۰۲۲، امارات را در زمره سی و سومین اقتصاد آزاد جهان قرار داده و در میان ۱۴ کشور خاورمیانه و شمال آفریقا هم رتبه اول را به این کشور اختصاص داده است.
نیویورکتایمز مینویسد، شیخخلیفه به ندرت در میان مردم و رسانهها ظاهر میشد. او عملگرا بود و از ظواهر و خودنمایی پرهیز داشت. او بر این بود تا برنامههایش برای رفاه مردمان کشورش در عمل نمود یابد. حضور در دل مردم به اختیار و به عمل است نه بهاجبار. نمودهای حکمرانی شایسته باید در رفتار و در عمل بروز یابد تا مردم طعم آن را بچشند. حکمرانی شایسته با شعار به دست نمیآید بلکه با نخبگانی به دست میآید که درک درستی از وضعیت و جایگاه کشور خود و تعاملات جهانی داشته باشند. شیخ خلیفه با ثروتی ۱۵میلیارد دلاری اگرچه در سال ۲۰۱۸ در رتبه چهل و سومین مرد قدرتمند و ثروتمند جهان قرار گرفت اما این ثروت بهتنهایی به دست نیامد. مردمانش نیز از آن بهرهمند گشتند؛ بهگونهای که فقر مطلق در امارات ریشهکن شده است.
میتوان گفت نرخ فقر در میان «شهروندان» اماراتی صفر است. خط فقر در امارات ۸۰ درهم (۲۲ دلار) در روز است. نکتهای که باید به آن توجه داشت و بالاتر هم به آن اشاره شد این است که فقط کمتر از یک میلیون نفر از ساکنان امارات «شهروند» بومی این کشور محسوب میشوند و مابقی مهاجران خارجی هستند. مهاجرانی از جنوب آسیا، مصر و مراکش و هند عمده مهاجران خارجی را تشکیل میدهند.
به روایتی مهاجران خارجی ۸۸ درصد از جمعیت امارات را تشکیل میدهند و همینها هستند که زیرخط فقر زندگی میکنند. این مهاجران اغلب باید برای یافتن کار قانونی به برخی آژانسها مبالغی بدهند. به دلیل شرایط سخت کار، پس از مدتی به این آژانسها بدهکار و دچار عسرت اقتصادی میشوند. بنابراین، اگر فقری در امارات مشاهده میشود، این فقر فقط مربوط به مهاجران خارجی است نه شهروندان بومی امارات.
بههر روی، در دوران شیخ خلیفه، امارات از بهار عربی جست. اگرچه ترکشهای بهار عربی تا بحرین رسید اما در امارات اثری از آن دیده نشد. برای شیخ، اقتصاد در وهله اول اهمیت بود. بنابراین، برای جلوگیری از رسوخ بهار عربی به این کشور دست به بازداشت و سرکوب کنشگران زد. اگر قرار بود بهار عربی به امارات برسد، دیگر از آن رشد اقتصادی خبری نبود. افزون بر این، شیخ خلیفه استفاده بهینهای از سرمایههای نفتی به عمل میآورد. او از پولهای به دستآمده نفتی برای ساخت و توسعه مراکز فرهنگی و دانشگاهی استفاده کرد از آن جمله است ساخت شعبههایی از موزه لوور، پردیسهای دانشگاهی دانشگاه نیویورک و سوربن.
تحولات امارات دوران شیخ خلیفه
در دوران شیخ خلیفه بزرگترین تحول در تاریخ امارات رخ داد و آن «معجزه اقتصادی» این کشور بود که باعث شد امارات از یک کشور حاشیهای در سیاست جهانی به کشوری اثرگذار در روند تحولات منطقهای و جهانی تبدیل شود. تولید ناخالص داخلی این کشور از ۵/ ۶ میلیارد درهم در سال ۱۹۷۲ به ۱۲/ ۲۹۳ میلیارد درهم در سال ۲۰۰۳ و ۱۵۴۵ میلیارد درهم در سال ۲۰۲۰ افزایش یافت. بهاینترتیب، نرخ رشد امارات از زمان تولید این کشور سالانه ۱۳ درصد بود. از جمله اقدامات دیگر شیخ آموزش اماراتیها بود.
او معتقد بود: «آموزش تمام اماراتیهای قابل، ضروری است بهطوریکه آنها بتوانند به نیروهای سازنده تبدیل شوند. این هدف اصلی کشور است.» از اقدامات دیگر شیخ میتوان به ساخت شش هزار ساختمان مهم در این کشور اشاره کرد. همچنین باید افزود که هزاران واحد خانه بهصورت رایگان برای شهروندان کشورش ساخت از جمله ساخت خانه رایگان برای ۱۵ هزار نفر در سال ۱۹۹۱.
شیخ پس از حمله عراق به کویت به سراغ نوسازی ارتش کشورش رفت بهطوریکه برخی اعضای کنگره آمریکا اعلام کردند «امارات نیروی صلح و ثبات در منطقه است نه نیروی متجاوز.» بهاینترتیب، تسلیحات آمریکایی روانه این کشور شد و باعث شد امارات از سال ۱۹۹۹ بهتدریج وارد عملیات بینالمللی هم بشود از جمله اعزام ۱۵۰۰ نیروی حافظ صلح به کوزوو، اعزام نیرو به افغانستان (در کنار آمریکا) در سال ۲۰۰۸.
در حقیقت میتوان گفت «سرریز» درآمدهای امارات صرف اقداماتی در آنسوی آبها میشد. از این مورد هم میتوان به مواردی اشاره کرد از جمله: کمک ۲۵۰ میلیون دلاری برای بازسازی افغانستان، برنامههای کمکرسانی به اقتصاد فلاکتزده پاکستان در قالب «برنامه کمک به دره سوات»، کمک به مصر در قالب برنامه «مصر در بطن کارزار ماست» و الخ. شرایط اقتصادی و پیشرفت در حکمرانی در این کشور بهجایی رسید که ملکه الیزابت دو بار از این کشور دیدن کرد.
در دوران شیخ خلیفه نخستین رآکتور هستهای امارات و نخستین رآکتور هستهای جهان عرب هم ساخته شد. برخی ناظران روند توسعه این کشور را «اماراتیزاسیون» یا «بینالمللی کردن» نامیدند یعنی باور شیخ خلیفه به آیندهای که رفاه مردم کشورش بسته به تجهیز اماراتیها به ابزارهای علمی و فنی باشد نه وابستگی به سوختهای فسیلی. در دوران شیخ، اماراتیها به «خود» و «هویت» خودشان پی بردند بهگونهای که شیخ خلیفه گفت: «هر اماراتی که هویتی نداشته باشد نه حالی دارد نه آیندهای.» در حقیقت، شیخ روح ناسیونالیسم را در کالبد اماراتیها دمید بهگونهای که بیابان به قطب توسعه در منطقه خاورمیانه تبدیل شد.
محمد بن زاید: ماکیاولی یا موسولینی
محمد بن زاید بن سلطان آل نهیان سومین رئیس امارات متحده عربی و حاکم ابوظبی است. او از سوی تایم به عنوان یکی از ۱۰۰ شخصیت اثرگذار در سال ۲۰۱۹ معرفی شد. او سومین پسر زاید بن سلطان، نخستین رئیس امارات متحده عربی و حاکم ابوظبی است. او برادر ناتنی خلیفه بن زاید آل نهیان است که چندی پیش درگذشت. او نیز همچون شیخ خلیفه از رهبران «نوساز» و «نوگرا»ی امارات است که ادامهدهنده راه شیخ خلیفه است. از او به عنوان یکی از مردان قدرتمند در واشنگتن و در خاورمیانه نام برده میشود.
شیخ محمد همچنین ثروتمندترین مرد جهان هم هست. از نفوذ او در واشنگتن به عنوان نفوذی «افسانهای» یاد میشود. نفوذ او در واشنگتن تا جایی است که «ریچارد. اِی.کلارک»، از مقامهای ارشد وزارت خارجه آمریکا، قانونگذاران آمریکایی را قانع کرد که امارات «نیرویی برای صلح است و هرگز متجاوز نخواهد بود». (کلارک بعدها مشاور یکی از شرکتهای اماراتی شد و یک اندیشکده تاسیس کرد که بودجه قابلتوجهی بابت آن دریافت میکرد).
اما دوران شیخ محمد هم دوران سکون و رخوت نبود. این تحصیلکرده «سندهرستِ» بریتانیا که از قضا خلبان هم هست و فردی «تیزذهن» است در سال ۱۹۹۱ پدرش را متقاعد کرد که ۴ میلیارد دلار برای کمک به آمریکا در جنگ عراق به خزانهداری آمریکا واریز کند.
از او به عنوان یکی از اثرگذارترین چهرههای خارجی در واشنگتن یاد میشود. رویکرد اقتدارگرایانه او همچون بسیاری از همقطارانش رویکردی «از بالا به پایین» است که از آن به عنوان الگوی اقتدارگرایانه حکمرانی یاد میشود. «بروس ریدل»، محقق مرکز بروکینگز و از مقامهای سابق وزارت خارجه آمریکا میگوید: «شیخ محمد فکر میکند ماکیاولی است اما بیشتر مانند موسولینی رفتار میکند.» رویکرد «موسولینیوارِ» او صدای برخی نمایندگان کنگره آمریکا را هم درآورده است.
اگرچه در برههای برخی به ستایش او برخاسته بودند اما «رو خانا»، نماینده دموکرات از کالیفرنیا، بر این باور است که «امارات لکه ننگی بر وجدان جهان است چرا که از هر نوع هنجار پذیرفتهشده در جهان مدرن تخطی میورزد.» بااینحال، شیخ محمد چهرهای محبوب در کشورش و در میان برخی سران عرب در منطقه است. اگر او نبود شاید محمد بن سلمان، ولیعهد عربستان، هم نبود. نفوذ محمد بن زاید (MBZ) بود که باعث شد محمد بن سلمان (MBS) در نبرد جانشینی بر رقبا پیروز شود.
پایان عصر عناصر اربعه
رویکرد شیخ محمد همچون شیخ خلیفه رویکردی اقتدارگرایانه و از بالا به پایین است. این رویکرد شاید مشابهتهایی با رویکرد چین داشته باشد؛ رویکردی که در آن اقتصاد با سیاست و کنشگری اجتماعی- مدنی معاوضه میشود به این معنا که اقتصاد داده میشود و در ازای آن سیاست و کنشگری آزاد گرفته میشود. درهرحال، او رنگ و لعابی از آزادی را در راستای بهبود وجهه کشورش بهکار گرفته است از جمله دادن آزادی به زنان، دادن آزادیهای دینی به مردم (در این کشور کلیساهای مسیحی و معابد بودایی مجاز به فعالیت هستند). شیخ محمد نگاهی «برونگرا» هم داشته است.
او از تحولات منطقهای غافل نبوده است. از فعالیت نظامی در یمن، لیبی، سومالی و مصر گرفته تا سوریه؛ از مدیریت روابط با عربستان در تحولات یمن گرفته تا مدیریت این رابطه در قضایای مربوط به تحریم قطر؛ از رابطه با همسایگان منطقهای گرفته تا مغازله با اسرائیل. او با گروههای فروملی هم اصطکاکهایی داشته است: از اخوانالمسلمین در مصر گرفته تا حزبالله لبنان.
این «اسپارت کوچک» خاورمیانه نیمنگاهی هم به آفریقا داشته و از قاره سیاه غافل نبوده است. این کشور در آفریقا (بهویژه سومالی و جیبوتی) رقبایی مانند ترکیه و قطر دارد. بااینحال، شیخ محمد اگر در داخل «موسولینی مصلح» است اما در عرصه خارجی به «ماکیاول»ی میماند که میداند چگونه از بحرانها بگریزد یا لااقل دامانش کمتر به گرد بحرانها آلوده شود.
انتهای پیام/