یادداشت/

میدان عتیق؛ نگینی بر انگشتر تبریز یا پژواک شکست بازآفرینی

1401/01/23 - 11:22 - کد خبر: 61225
چهارراه منصور تبریز

نصر: تاریخ و هویت تبریز چندین بار با زلزله های عظیمی تخریب و با خاک یکسان شده است، عظمت های باشکوه فرهنگی هویتی معماری و تمدن کلانشهری که نقش جهانشهری اش را در تاریخ به خوبی ایفا می نمود.

مجموعه ی بی نظیر ربع رشیدی، میدان حسن پادشاه، گوی مسجد، بناها و فضاهای عظیم تاریخی می باشند که مقصد جهانگردان بزرگی بوده اند؛ غفلت و چشم پوشی از درک و شناخت عمیق از اصول طراحی و ابعاد زیبایی شناختی این فضاها، نه تنها در عدم مرمت و احیا آنها کاملا مشهود است بلکه سیاست های رایج مدیریتی که درروند نوسازی با عناوینی چون بازآفرینی بافتهای فرسوده یا تزریق پروژه های محرک توسعه درآنها دیده می شود، تیشه به ریشه ی این بناها و مجموعه های ارزشمند شهری زده است.
پروژه ی نوسازی عتیق که از آن به عنوان نگین انگشتر تبریز یاد می شود نمونه ی بارزی از این سیاست تخریب است که در سطح گسترده ای با بی توجهی به ارزشمندی بناها و فضاهای تاریخی موجود ( خانه های تاریخی و کهنه خیابان و...) با طراحی و بازسازی بی محتوا و بی ارتباط با حیات هویتی مکان، زخم عمیقی را در قلب تاریخی و مرکز حیات شهر تبریز ایجاد کرده است. طرحی که به قصد نوسازی بافت و ایجاد فضای شهری مدرن و سرزنده ی اجتماعی طراحی شده است. درحالیکه خلق یک فضای شهری سرزنده و اجتماعی در یک سایت تاریخی مستلزم اتصال و پیوستگی معنادار با روح مکان موجود می باشد، روح مکان به معنی ابعاد هویتی تاریخی مکان است که با تجربیات و خاطرات جمعی شهروندان نیز همبستگی بالایی دارد.
 روح مکان از یکطرف به عنوان هدایتگر نقش و عملکرد فضا در قالب ایجاد کاربریهای متنوع و چندگانه ی فرهنگی-تاریخی-تجاری-تفریحی و....در بدنه ی فضا بوده و از طرف دیگر الهام بخش الگوی کلی طراحی و فرم کالبدی فضا و نماها و منظر آن می باشد. ولی فضای ساخته شده در عتیق هیچ ارتباط و اتصالی را با روح مکان موجود، نه درعملکرد فضا با تعریف کاربریهای خدماتی غالب، مجالی را برای حضور بیشتر و تجمع انسانی فراهم نکرده و نه در طراحی فرم و ابعاد بصری مجموعه، هماهنگی لازم را با متن موجود تاریخی دارد.

 علاوه بر ناهماهنگی با زمینه، ایجاد سطحی با اختلاف ارتفاع عمیق در مرکز مجموعه، مانع سهولت دید انسان به کل میدان گردیده،امری که از نکات مهم هندسی در طراحی میدان می باشد و همچنین نقاط کور ایجاد شده در کنج های طبقه زیرزمین، بستر را برای فضاهای غیرقابل دفاع و بروز ناهنجاری رفتاری و بزهکاری فراهم نموده است.


 

در نتیجه با ارجا به اصول آشکار تئوری در طراحی محیط و آفرینش مکان اصیل شهری می توان گفت مجموعه ی طراحی و بازآفرینی شده ی عتیق، با در هم ریختن سه بعد اصلی سازنده ی مکان و فضای شهری اصیل یعنی معنای مکان، فعالیت مکان و فرم کالبدی مکان به نقطه ی زوال زندگی شهری یعنی به اصطلاح «بی مکانی» رسیده است و این امری کاملا طبیعی است که در جای زخم هویت تخریب شده ی مکان نمی توان انتظار روییدن اصالت رفتاری و هویت ناب شهروندی و رونق اقتصادی را از فضا داشت.

دکتر وحیده برنون
انتهای پیام/
 

پژوهشیار