اظهارات سارقان مسلح خیابان حجتی تبریز در پای میز محاکمه/ 

خط پایان باند سارقان مسلح تبریز / پشیمانی متهمان از قتل و سرقت مسلحانه!

1400/12/07 - 12:11 - کد خبر: 59540
عکس

نصر: اعضای پنج نفره باند سارقان مسلح خیابان حجتی تبریز، روزهای دوشنبه و سه شنبه (دوم و سوم اسفند ماه سال جاری)، در شعبه اول دادگاه کیفری یک آذربایجان شرقی پای میز محاکمه رفتند. 

به گزارش نصر، مهرماه سال گذشته بود که خبر سرقت مسلحانه از طلافروشی در خیابان حجتی تبریز، بازتاب زیادی داشت. اما تنها در کمتر از 24 ساعت همکاری متقابل سیستم قضائی و نیروی انتظامی و سایر ارگان ها، منجر به دستگیری این عاملان سرقت مسلحانه شد؛ که در آن سرقت، سارقان صاحب مغازه را زخمی و رهگذری را هم با شلیک گلوله از تفنگ شکاری به قتل رسانده و متواری شده بودند. همچنین بالغ بر 10 نفر را هم مورد اصابت ساچمه قرار داده بودند. 
این سارقان به نام های اصغر، حسن، رسول، بهنام و بهزاد در محدوده سنی 30 ساله، باندی متشکل از پنج نفر بودند که به سردستگی اصغر و با همکاری حسن، اداره می شد. سه تن از اعضای باند مذکور اهل تبریز و دو تن دیگر از اهالی یکی از روستاهای آذربایجان شرقی بودند که از سال 1389، اقدامات تبهکارانه خود را شروع کرده بودند. 
تابستان سال 1389 بود که دو تن از اعضای این باند، حسن و بهزاد، اولین سرقت مسلحانه خود را از بانک صادرات تبریز شعبه الغدیر انجام می دهند؛ اما تنها بعد از گذشت یک سال از اولین سرقت خود، سه تن از اعضای این باند، اصغر، بهزاد و حسن، در اسفند ماه سال 1390 دومین سرقت عظیم مسلحانه را در پرونده خود قرار می دهند و بعد از زخمی نمودن صاحب مغازه و قتل یکی از رهگذران و نیز زخمی کردن رهگذری دیگر، 3.5 کیلو طلا به سرقت می برند. 
ولی سومین پرونده سنگین مربوط به سرقت نمی شود، بلکه برمی گردد به مسئله عاشق شدن اصغر، سرکرده این باند. آبان ماه سال 1398 بود که در آن فردی در خیابان انقلاب تبریز به دست اصغر، به قتل می رسد. اما چرا اصغر آن جوان را به قتل رساند؟ "اصغر عاشق دختری اهل تبریز می شود، اما همین عاشقی یک قتل دیگر را در پرونده وی قرار می دهد!" 
آخرین پرونده این باند نیز همان سرقت مسلحانه از خیابان حجتی تبریز بود که گویا آخرین پرونده و جنایات آنان محسوب می شود، چرا که در دام قانون گرفتار شده اند و مجازات مرگ در انتظار آنان است. 
این گزارش می افزاید، این افراد برای این که ردی از خود در سرقت های متوالی به جا نگذارند و در دام قانون نیفتند، با سرقت ماشین های مختلف به محل سرقت می رفتند و بعد از ارتکاب جرم، ماشین را در گوشه ای از خیابان رها می کردند. 
اما سرقت از طلافروشی خیابان حجتی تبریز، ورق زندگی این تبهکاران را برگرداند و ماموران حسن را در حالی که در منزل خود در خواب بود و نیز تعداد زیادی اسلحه مسلح در کنار رختخوابش قرار داده بود، دستگیر می کنند. 
پرونده اعضای این باند که از دیگر اتهامات آنان علاوه بر سرقت مسلحانه، سرقت خودرو، حمل اسلحه، قتل و... است، در تاریخ 27 اردیبهشت سال جاری با صدور کیفر خواست از شعبه شش دادسرای عمومی و انقلاب تبریز به شعبه اول دادگاه کیفری یک آذربایجان شرقی برای محاکمه ارسال می شود. 

درخواست قصاص از ناحیه تمام اولیای دم طرفین پرونده 
 جلسه رسیدگی به اتهامات اعضای جوان این باند روزهای دوشنبه و سه شنبه، دوم و سوم اسفندماه سال جاری، (به دلیل سنگین بودن پرونده، دادگاه دو روز متوالی برای رسیدگی به آن زمان صرف کرد) در شعبه اول دادگاه کیفری یک آذربایجان شرقی، به ریاست قاضی جعفر محمدپورفرد برگزار شد. 
در ابتدای جلسه رسیدگی قاضی محمدپور از تمام اولیای دم مقتولان این پرونده و نیز کسانی که در جریان فعالیت های این باند به نوعی زیان دیده بودند خواست تا شکایات خود را به دادگاه ارایه دهند که همگی آنان درخواست قصاص را از دادگاه خواستار شدند. 
 

حسن: از سال 1385 باهم آشنا شدیم 
بعد از درخواست قصاص از ناحیه تمام اولیای دم طرفین پرونده، قاضی ابتدا از حسن، خواست تا دفاعیات خود را در رابطه با اتهامات وارده به وی از جمله مباشرت در قتل عمد، مباشرت در ایراد ضرب و جرح های عمدی، حمل و نگه داری غیرمجاز اسلحه، سرقت خودرو و... به دادگاه ارایه دهد که پسر جوان رو به قاضی گفت: 
" سه تا دوست بودیم که از سال 1388 باهم آشنا شده بودیم. با کمک همدیگر نقشه سرقت از یکی از طلافروشی های تبریز را کشیدیم و برای این که هیچ ردی از خود بر جای نگذاریم نیاز به یک ماشین سرقتی داشتیم که زحمت آن را دوستم اصغر کشید و نیز از یکی از آشنایان بهزاد اسلحه کلت کمری هفت تیر خریدیم و نیز یک اسلحه لوله بلند مهیا کردیم.
وارد زرگری شده و بعد از ترساندن صاحب مغازه با شلیک هوایی، طلاجات را داخل ساک ریخته و فرار کردیم. اما در بیرون از مغازه من به هیچ کس شلیک نکردم. 
 
 
 
-قاضی محمدپور: ولی طبق تصاویر ضبط شده در دوربین های مداربسته مغازه زرگری اسلحه لوله بلند دست تو بوده و به رهگذری که زخمی شده است نیز با همین اسلحه شلیک شده است. در ضمن با این که چهره های شما حین سرقت پوشیده بود ولی اداره تشخیص هویت نیز اعلام کرده است کسی که به رهگذر شلیک کرده است تو هستی؟ دفاعیات خود را بیان کن: 
-متهم: "بله من شلیک کردم. چون به سمت من می آمد، اول به سمت زمین ( جلوی پاهایش ) شلیک کردم ولی چون باز به سمتم می آمد دو گلوله به بدنش شلیک کردم." 
 
 
 
اصغر: طراح تمام عملیات حسن بود 
در ادامه رییس دادگاه از سرکرده این باند، اصغر، خواست تا دفاعیات خود را در رابطه با اتهامات وارده به وی از جمله مباشرت در دو فقره قتل عمدی، مباشرت در ایراد ضرب و جرح عمدی، سرقت خودرو، نگه داری غیرمجاز اسلحه و... به دادگاه ارایه دهد که متهم روبه قاضی گفت: 
"کل اتهامات خود را قبول دارم. طراح تمام سرقت ها حسن بود؛ در سال 1390 من و بهزاد و حسن رفتیم سراغ مغازه زرگری که از قبل نشان کرده بودیم؛ وارد مغازه شده و با کلت به پای صاحب مغازه زده و طلاها را جمع کرده و متواری شدیم. اما سرقت سال 1392 نافرجام ماند. در سال 1399 نیز من و بهنام و رسول و همسر موقت رسول سراغ مغازه طلافروشی رفتیم. این بار بهنام لباس زنانه پوشید و اول از همه وارد مغازه شد و به دنبال آن ما رفتیم." 

رسول: اتهام سرقت را قبول دارم 
در ادامه جلسه که به روز سه شنبه موکول شده بود، قاضی از متهم دیگر پرونده، رسول، خواست تا دفاعیات خود را در رابطه با اتهامات وارده به وی از جمله معاونت در دو فقره قتل عمد و حمل و نگه داری اسلحه و مباشرت در سرقت خودرو و... به دادگاه ارایه دهد که متهم رو به قاضی گفت:  
" من اتهام قتل عمد را قبول نمی کنم؛ چرا که از نیت دوستانم مبنی بر آدم کشی هیچ اطلاعی نداشتم. اما اتهامات سرقت را قبول می کنم." 

بهزاد: با تهدید مرا بردند 
در ادامه قاضی از متهم چهارم پرونده، بهزاد، خواست تا دفاعیات خود را در رابطه با معاونت در قتل عمد، حمل و نگه داری غیرمجاز اسلحه، سرقت مسلحانه از بانک و زرگری و... را به دادگاه ارایه کند که متهم رو به قاضی گفت:  
"من هیچ کدام از اتهامات خود را قبول ندارم، نقشه سرقت با حسن و اصغر بود و حسن با تهدید مرا به سرقت برد" 

بهنام: لباس زنانه پوشیدم 
اما بهنام آخرین عضو این باند بود که قاضی از وی خواست تا دفاعیات خود در رابطه با اتهامات وارده از جمله معاونت در دو فقره قتل عمد، ایراد ضرب و جرح عمدی، حمل و نگه داری غیرمجاز اسلحه و سرقت و... را به دادگاه ارایه کند که متهم آخر این پرونده رو به قاضی گفت: 
"با لباس زنانه وارد زرگری شدم اما از ترسم با صاحب مغازه درگیر شدم". 
در ادامه جلسه رییس دادگاه از سایر متهمان این پرونده که مشارکت در خرید و فروش اسلحه داشتند، خواست تا دفاعیات خود را به دادگاه ارایه دهند که هرکدام به دفاع از خود پرداختند.
 
تمام متهمان: به شدت پشیمانیم 
بعد از شنیدن دفاعیات تمام متهمان پرونده که 9 نفر بودند قاضی محمدپور از متهمان خواست تا آخرین دفاعیات خود را بیان کنند که همگی متهمان اظهار ندامت و پشیمانی کردند و طلب بخشش را از محضر دادگاه و نیز تمامی کسانی که به نوعی در پرونده آنان زیان دیده هستند را خواستار شدند و اظهار کردند: ای کاش هیچ وقت این جرایم را مرتکب نمی شدیم، ای کاش زمان به عقب برمی گشت...!
همچنین بعد از اظهارات متهمان درخصوص این پرونده، رسیدگی به اتهام دیگر اعضای این باند، قتل عمد جوانی در خیابان انقلاب تبریز، نیز رسیدگی شد که گزارش آن جلسه نیز به زودی از طریق آژانس خبری تحلیلی نصر منتشر خواهد شد.
 
گزارش نصر حاکی است، دادگاه رای خود را در این خصوص این متهمان بعد از بررسی تمام جوانب پرونده صادر خواهد کرد که حکم تک تک اعضا نیز منتشر خواهد شد. 
 انتهای پیام/

پژوهشیار