یادداشت/

اندر استیضاح و برکناری شهرداری تبریز توسط شورای شهر

1400/12/04 - 13:35 - کد خبر: 59424
عباس رنجبر

نصر: به عنوان فردی که در ایام انتخاب شهردار توسط شورا، مطالبی در باب ضرورت تعیین معیارها و شاخصها جهت انتخاب شهردار نوشته و به همراه معیارها و شاخص ها و جدول پیشنهادی جهت استحضار و استفاده با شرایط امکان اعمال نظرات به اعضاء شورا ارسال نموده بودم اینک با توجه به استیضاح و برکناری مهندس رنجبر جهت پرهیز از تکرار مشکل ضمن تاکید موکد بر روی ضرورت شاخص بندی ومعیارسنجی افراد کاندید و یا پیشنهادی گروه های مختلف اصرار دارم .

با توجه به مطالب ذکر شده افراد و گروه های موافق و مخالف آقای رنجبر و استیضاح شورا لازم می بینم بعنوان فردی که نه کاندید بودم و نه از کاندیدای خاص حمایت کرده ام چگونگی امر را از منظر تخصص مدیریتی کنکاش و در معرض افکارعمومی قرار دهم تا با تبدیل به مطالبه عمومی، شاید از تکرار تجربه تلخ جلوگیری گردد .
در نظر به این پنج، شش ماه دوره شهرداری مهندس رنجبر گلایه مورد تاکید شورا "عدم تعامل شهردار با شوراست " و مطلب مورد تاکید شهردار اسبق و حامیان او باج خواهی شورا نشینان و پایداری وباج ندادن اوست.
در نگرش عمیق به بطن قوانین نقشی که برای شورا در نظر گرفته شده است ایجاد نهادی به مشابه" پارلمان محلی" در یک سیستم پارلمانی برای شهرهاست که در آن شهردار از دل این پارلمان محلی انتخاب میشود و با توجه به وسعت وظایف و سازمانهای تحت مدیریتش، به عهده گیرنده "رئیس الوزاء"شهر می باشد.
با این دید و تعریف شورا نقش سیاست گذار بر اساس اهداف ترسیمی در وعده های انتخابی، تنظیم برنامه های استراتژیک برای عملیاتی نمودن اهداف و سیاست ها در دوره خویش، قانون گذاری، برگزیدن شهردار ، نظارت و اصلاح را به عهده دارد و شهردار سازماندهی تشکیلات و تنظیم سیستم و بسیج امکانات بالقوه و بالفعل و احصاء و اجرای پروژه های مرتبط با برنامه ها و سیاستها و اهداف شورا را با تنظیم و اجرای برنامه های عملیاتی بعهده می گیرد.
در این منظر علمی بایستی صحنه نه صحنه تحمیل و نه صحنه مقاومت باشد صحنه، لزوما صحنه تعامل خواهد بود به شرطی که هر دو قشر به حقوق و مسئولیت و وظایف خویش اشرافیت لازم را داشته باشند و دیگر نه استیضاح و حذف شهرداری که چند ماه قبل با صلوات و سلام برگزیده ایم افتخار است نه مقاومت و پایداری جلوی شورائی که حکم شهرداری را از آنها گرفته ایم
حال از جنبه دیگری وظایف واقعی شورا و شهردار را بررسی کنیم :
الف – شوراها :
1- آیا اعضای محترم شورا اهداف اعلامی خویش به مردم جهت اداره و بازسازی جهانشهر تبریز را بین خودشان طرح، بحث و به عنوان اهداف مشترک این دوره شورا احصاء نموده اند؟
2- آیا اعضای محترم شورا سیاست گذاری های لازم و برنامه های استراتژیک خویش جهت اجرائی نمودن اهداف مشترک دوره را مشخص نموده اند؟
3- آیا قوانین و مقرراتی که در صحن شورا مورد تصویب قرار میگیرد دقیقا در جهت تسهیل اجرای برنامه ها و سیاستها و دستیبابی به اهداف شورا هست؟
4- آیا در انتخاب شهردار شاخص ها و معیارهائی برای تشخیص ویژگیها و توانمندیهای کاندیداها بصورت گروهی و یا انفرادی احصاء و کاندیداها بر اساس آن مورد سنجش واقع شده اند؟
5- آیا برنامه های اجرائی مکتسبه از سوی داوطلبین و کاندیداها بدرستی در شورا با اولویت همخوانی با اهداف ، سیاستها و برنامه های استراتژیک شورا از لحاظ روائی و پایائی مورد اعتبارسنجی واقع گردیده بود و آیا بر اساس همین اعتبارسنجی صورت گرفته مهندس رنجبر به عنوان اولویت اول انتخاب گردید.
6- آیا شورا متوجه بود و مراعات امر را داشت که احصاء امکانات بالقوه و بالفعل و سازماندهی و اداره و اصلاح سیستم جزو وظایف و اختیارات شهردار است
7- آیا شورای محترم متوجه بود که کنترل و نظارت بعنوان وظیفه ذاتی شورا بصورت روزانه و ساعتی نباید باشد و در پایان دوره معمولا یکساله و بر اساس برنامه ها و پروژه های متخذه در هنگام انتخاب باید صورت گیرد.
نتیجه گیری الف )
اگر شورا این پروسه را جهت ایفای وظیفه خود و بدرستی طی کرده است و منظور نظر از تعامل شهردار همین بوده که در مرقومه مدیریتی فوق قید شده است لازم بود حتما زمان لازم دوره معمول مدیریتی مراعات میشد تا ایشان بتوانند در فرجه زمانی لازم به وظایف خویش عمل و سپس جوابگوی نتیجه آنها باشد اما اگر این پروسه توسط شورای محترم طی نشده است و یا منظور از تعامل نوع دیگر از چارچوب همکاری با شورا است آنموقع بهتر است جهت پرهیز از هزینه های مجدد احتمالی نخست در نحوه اجرای پروسه اجرائی وظایف شورا برای ادامه دوره و انتخاب فرد بعدی تجدید نظر و اجرای دقیق تر و متفاوت تر آن مد نظر باشد
ب – شهردار :
1- آیا شهردار توجه و اشرافیتی به اهداف مورد وعده شورا ، سیاستها و برنامه های استراتژیک و پتانسیل بالفعل و بالقوه مجموعه شهرداری و ضعف ها، فرصتها و تهدیدات داشته است؟
2- آیا شهردار پروژه ها و برنامه های عملیاتی خویش را با توجه و متناسب و منطبق با بند 1 ارائه نموده است .
3- آیا شهردار سازماندهی و اداره سیستم را با توجه بندهای 1 و 2 صورت داده است؟
4- آیا با توجه به اینکه اصلاح سیستم کاری جزو وظایف اولیه هر مدیری خصوصا در مدیریت جائی پر حرف و حدیث مثل شهرداری است آیا اقدامی در راستای اصلاح سیستم در ارکان و اداره شهرداری صورت داده است؟
5- آیا شهردار محترم نسبت به تسریع در پروژه های قبلی شروع شده و شروع پروژه های جدید طبق برنامه تقدیمی به شورا و طبق زمانبندی اعلامی و مناسب اقدامات لازم را صورت داده است؟
6- آیا شهردار مواردی را که خارج از قانون ، مقررات و یا مغایر با مصلحت مردم میدانست را به واحدها و مراجع ذیصلاح مثل حراست ، اداره اطلاعات ، بازرسی و فرمانداری و استانداری و قوه قضائیه گزارش نموده است؟
نتیجه گیری ب )
اگر شهردار طبق این 6 بند وظایف خویش را انجام داده است حتما و قطعا، حداقل مدافعان داخل و بیرون شورائی ایشان بجای قدرت باج ندادن از اجرای پروژه ها و تسهیل و تسریع امور و رضایت مردم توسط ایشان سخن میگفتند اما بنظر میرسد اگر دوره آقای شهین باهر جزو بدترین دوره های مدیریت شهری باشد بقدری شرایط دوران آقای رنجبر اسفناک تر شده بود که انگار عملا شهر صاحبی ندارد و متاسفانه با دفاعیات شهردار و حامیان نیز حس میشود ایشان شهرداری را با اداره حراست و اطلاعات و قوه قضائیه و مراجع دیگر اشتباه گرفته بودند ای کاش کاری در جهت وظایف خود و در حد محدوده خویش شروع میکردند و مطمئن میشدند حتی مخالفانش با فشار افکار عمومی مجبور به حمایت می شدند
مخلص کلام، تبریز به پروژه های اساسی و زیر ساختی در حد جهانشهر، همراه با تسهیل و رفع نیازهای اولیه شهروند یک کلانشهروشهرداری در قامت خود نیاز دارد نه در شاخ و شانه کشیدن و هنر محکومیت ناشی از تکبر و یا تخریب منتخبین مردم با ادعای قهرمانی ایستادگی در مقابل باج خواهی، بهر حال هر چه بود گذشت عبرتی باشد برای ادامه دوره برشورا و شهردار منتخب جدید تا شاید مردم این بار شیرینی تحرک و توسعه را در شهر ببینند و بچشند.

جواد نیکبخت
انتهای پیام/

پژوهشیار