یادداشت/
رنج رنجبر و گنجی که وانهاد!
1400/12/01 - 09:18 - کد خبر: 59237
نصر: برکناری، عزل، استیضاح و یا هر عبارت دیگری که برای ماجرای شورای ششم و عباس رنجبر به کار ببریم نیازمند یک بررسی دقیق و موشکافانه است. او با کوله باری از تجربه و برنامه وارد گود شهرداری شد اما به بن بست رسید. او نقاط قوت بسیاری داشت با این حال نباید از نقاط ضعف او چشم پوشید. هر چند او انسان مستقل و تصمیم گیر مقتدری به شمار می آید که کمتر تحت تاثیر اطرافیان و جوسازی ها قرار می گیرد اما متاسفانه مشاوران او بدترین نوع مشاوره را به او دادند.
عباس رنجبر، رنج بسیار برد تا گنج بلدیه چی بودن را حفظ کند اما نتوانست رضایت ۹ عضو مخالف را به دست آورد تا اینکه مجبور شد خلعت شهرداری را از دوش وانهاده و عمارت شهرداری را زودهنگام ترک کند.
همانگونه که پیش بینی می شد با توجه به شناختی که از روحیه و سابقه کار عباس رنجبر داشتیم پیش بینی می شد که او نتواند سال ۱۴۰۰ را با توجه به موضع گیری ها و رویکرد اعضای شورای ششم با خوشی به پایان ببرد. او اهل زد و بند و کوتاه امدن نیست. همچنان که عملکرد او در چند پست مدیریتی دیگر مانند شهرداری منطقه دو، پنج و هفت، فرماندار مرند، مدیرعاملی منطقه آزاد ارس و حتی شرکت نمودار نشان داده است که او حاضر نیست به هر بهایی «رئیس» بماند. اما شهردار شهر تاریخی و بزرگی مانند تبریز بودن، گنج بزرگ و ارزشمندی است که به سادگی به دست نمی آید. از این رو کسی که خلعت بلدیه چی این شهر را بر دوش می افکند، افتخار بزرگی نصیبش شده که باید آن را قدر بداند و تلاش کند تا از خود نام نیکی بر جای بگذارد. همچنان که ۵۶ شهردار پیش از عباس رنجبر تاج سلطنت شهری در عمارت ساعت تبریز را بر سر نهادند و در نهایت آن را به فرد دیگری واگذاشتند. امروز هم رنجبر، مرد شماره ۵۷ مجبور شد در زنگ حساب شورا، گنج شهردار تبریز بودن را تحویل دهد.
موضوع برکناری، عزل، استیضاح و یا هر عبارت دیگری که برای ماجرای شورای ششم و عباس رنجبر به کار ببریم نیازمند یک بررسی دقیق و موشکافانه است. او با کوله باری از تجربه و برنامه وارد گود شهرداری شد اما به بن بست رسید. او نقاط قوت بسیاری داشت. با این حال نباید از نقاط ضعف او چشم پوشید. هر چند او انسان مستقل و تصمیم گیر مقتدری به شمار می آید که کمتر تحت تاثیر اطرافیان و جوسازی ها قرار می گیرد اما متاسفانه مشاوران او بدترین نوع مشاوره را به او دادند. عدم آشنایی و شناخت نزدیکان رنجبر به برخی چارچوب های مسلّم اداری و قواعد فعالیت های رسانه ای در زمان بحران سبب شد تا رنجبر در گرداب برخی از تصمیمات نه چندان درست مدیریتی و رویکرد رسانه ای گرفتار شود و نتواند این راه سخت و ناهموار را ادامه دهد. او در آخرین روز بهمن ۱۴۰۰ زیر چند خروار بهمن تهمت و اتهام در عمارت بزرگ و تاریخی بلدیه به دفاع از عملکرد چهارماهه خود پرداخت. عملکردی که هر چند درخشان نبود اما برآیند افکار عمومی و نظر غالب شهروندان بر این امر تاکید داشت که بهمن ۱۴۰۰ زمان مناسبی برای برکناری این مدیر نیست. شاید اغلب افرادی که در سایت ها و صفحات مجازی موضوع استیضاح شهردار را دنبال می کردند فارغ از آنکه رنجبر را دوست داشته باشند یا نه با این رویکرد شورای انقلابی ششم موافق نبودند. ضمن آنکه برخی افشاگری های عباس رنجبر در طی چند هفته اخیر بر این نکته صحه گذاشت که او به خاطر مصالح شهر رنج استیضاح را متحمل شد و و گنج شهردار بودن را وانهاد! حالا استیضاح بیشتر از آنکه به ضرر رنجبر تمام شده باشد به نظر می رسد که به نفع او تمام شده است. شاید او کرسی بلدیه چی بودن را از کف داده اما در نزد افکار عمومی از محبوبیت ویژه ای به خاطر برخی حرف ها و موضع گیری های صریح اش برخوردار شده است. حالا او قهرمان داستان شورای ششم شده است! در نقطه مقابل اکنون شورای ششم در آزمون سختی گرفتار شده است. مرحله ای سخت و دشوار که خود برای خویش ترسیم کردند. از این پس نحوه انتخاب شهردار جدید و حلقه مریدان و مدیرانش، عملکردش، نحوه تعاملش با شورای ششم با عباس رنجبر مقایسه شده و بیشتر مورد نقد افکار عمومی و رسانه ها قرار خواهد گرفت. به باور بسیاری از کارشناسان سیاسی و شهری، اگر بزرگان این شهر وارد عمل می شدند و تعامل و توافق شورا و شهردار را در این مرحله سبب می شدند نتیجه کار به نفع همه بود. هم به نفع شهر و شهرداری بود و هم به نفع رنجبر و شورای انقلابی که در عزل شهردار ، انقلابی و سریع وارد عمل شدند.
رنجی که رنجبر در جریان برکناری برخی مدیران قدیمی و ریشه دار شهرداری کشید و برخی انتصابات پرحاشیه را کلید زد دامنش را گرفت. اکنون نه از باب سرنوشت مدیریت شورا و شهر و شهرداری بلکه از روی انتقام گیری، همه این مدیران برکنار شده توسط رنجبر، ضرب شادمانی به دست گرفته و هلهله پیروزی سر داده اند آنها حالا خوشحال ترین افراد شهرداری هستند. حتی اگر دیگر مجال و امید بازگشت به پست های مدیریتی پیدا نکنند! با این حال از روی کَل کَل و دلخوشی هم که باشد برکناری رنجبر را به جشن نشسته اند و برای هم تبریک می گویند!
رنجبر رفت اما در طی دوران کوتاه مدیریتی خویش، فرهنگ و رسمی را به یادگار گذاشت که تا مدت ها در سطح مدیران استان و شهر، افکار عمومی و کارکنان شهرداری نقل محافل خواهد بود. رنجبر به قهرمان داستان استیضاح تبدیل شد اما او می توانست در بهار سال آینده، تجربه مدیریتی و عمرانی خویش را به رخ شهر و شهروندن بکشد اگر مشاوره های خوبی دریافت می کرد. او تاوان بدفهمی اطرافیان، جوسازی ها و مشاوره های غلط آنها را داد. نمی گوییم که او باید در برابر زیاده خواهی ها و حق کشی ها و تضییع بیت المال سکوت کرده یا کوتاه می آمد اما رنجبر می توانست با اندکی مذاکره و تعامل در فضای دوستانه بسیاری از بدبینی ها و ذهنیت های منفی نسبت به عملکرد خود را تصحیح کند و با آن رویکرد مقتدرانه اش منشا خیر و برکت بیشتری برای شهر و شهرداری باشد. در شب استیضاح هم برخی از اعضای مخالف شورا هم این کد رمز و پالس را به او هم نشان دادند که «رنجبر نباید با زره به جلسه استیضاح بیاید» ! نحوه ادبیات گفتاری او در برابر مرجع بالاتر از خود ( شورای شهر) جای نقد بسیاری است. رسم ادبیات گفتاری ما به گونه ای است که گاهی اقتدار در مدیریت، گستاخی و بی ادبی برداشت می شود ادبیاتی که در آذربایجان بیشتر مشهود و ملموس است. او می توانست با گفتمان سازی مناسب، گفتار خود را که از قضا اغلب بر حق و منصفانه بود با ادبیاتی نرم تر و منعطف تر بیان کند و گرنه همگان می دانند که سوالات مطرح شده علیه او سوالاتی نبود که منجر به برکناری وی و نارضایتی قاطع ۹ عضو شورای شهر باشد. شهرداران سابق گردنه حساس استیضاح را با سوالاتی سخت تر و اتهاماتی سنگین تر از این سوالات، صحبح و سالم عبور کردند. اینکه رنجبر نتوانست از پس این سوالات سهل و آسان عبور کند تقصیر خود او و مشاوران اش است. او حالا باید منصفانه و با خیالی آسوده و فرصتی بهتر پرونده خود را آسیب شناسی کند که در کجای کار راه به خطا رفت. کدامین مشاوره را نباید اجرا می کرد؟! کدامین رویکرد رسانه ای را نباید اتخاذ می کرد و یا اینکه کدامین حرف را در جلسات نباید می گفت؟
واقعیت تلخ و شاید گزنده داستان این باشد که شهردار کلانشهر تبریز بعد از یک دوره کوتاه چند ماهه، به خاطر چند سوال ساده، شوخی شوخی برکنار شد! همین…
محمد امین خوش نیت
انتهای پیام/