گزارش/
گذر زندگی ناجیان گمنام راههای سفید با حقوق 2.8 میلیونی/ حقوق کم و تجهیزات فرسوده؛ سهم راهداران از جادهها
1400/11/02 - 13:20 - کد خبر: 57699
نصر: راهداران فرشتههای گمنام جادهها میباشند که بیست و چهار ساعت شبانهروز و هفت روز هفته مشغول به خدمترسانی به بهرهبرداران از راههای کشور میباشند.
به گزارش نصر، ارتباط بین انسانها، مناطق، کشورها، قارهها در زندگی مدرن و پیشرفته امروزی را به هیچ عنوان نمیتوان کتمان کرد، خیلیها وقتی از ارتباطات سخن به میان میآید این ارتباط را در فضای مجازی محدود و خلاصه میکنند و ذهنها بیشتر به این سمت و سو سوق پیدا میکند اما واقعیت این است که ارتباطات چیزی فراتر از اینها و دارای شاخ و برگهای گستردهتر از آن چیزی هست که ما تصور میکنیم.
یکی از مسیرهای ارتباط بین جوامع جادههایی میباشند که گاها از آن به عنوان شاهرگهای ارتباطی هم یاد میشود اما شاید با پیشرفتهایی که در سایر بخشهای ارتباطی همچون شبکههای ریلی، خطوط هوایی، دریای با سرعت نور در حال اتفاق افتادن هست، مطمئنا روزی خواهد رسید که نتوانیم این عنوان را برای حمل و نقل جادهای به کار برد ولی در حاضر کشور ما که عنوان در حال توسعه را یدک میکشد این سیستم ارتباطی از جایگاه خاص و ویژهای برخودار هست و هنوز هم داعیهدار عنوان شاهرگی میباشد.
هر چند به جرأت میتوان گفت، این شاهرگها در کشور ما حال و روز خوشی ندارد ولی کسانی هستند که سالانه روزهای سختی را تجربه و تحمل میکنند تا حال راهها برای راه رفتن من و شما خوب باشد این افراد در چهار فصل سال در تکاپو و تلاش هستند اما فصل سوز و سرما که میرسد دستهای پینهبسته رهبران راهها، سرمایی را تحمل میکنند که من و شما حتی برای لحظهای توان تجربه کردنش را هم نداریم.
بیش از یک هفته میشود که خدا کول و بار نعمتهای خودش را در آذربایجانشرقی پهن کرده و میخواهد یک دل سیر زمینهای تشنه ما رو سیراب کند ما هم در این مهمانی زیبای خدا، رفتیم سراغ راهدارانی که این مهمانی را برای من و شما دلچسب، زیبا، شاد، مفرح و ... میکنند.
سفر یک روزه خود را با حرکت به سمت آزادراه تبریز- رنجان شروع کردیم بعد از طی مسافتی آقای ستاری را که میگویند راهدار نمونه هست با خودرویی در حال برفروبی جاده میبینیم، نگه میدارد و با رویی گشاده عرض جاده را برای رسیدن به ما طی میکند بعد از احوالپرسی، میپرسم چند روز است در جاده هستید؟ میگوید ۸ روز و در این مدت فقط چندبار که فرصت داشتم تلفنی با خانوادهام صحبت کردم.
میپرسم که خانواده مشکلی ندارند با این شرایط؟
به شوخی میگوید چرا رفتن خانه پدرش و بعداز خنده ادامه میدهد دیگه عادت کردن به شرایط کاری من.
بعد از این گفتوگو دوباره به مسیر خود به سمت مراغه ادامه میدهیم، آسمانی آبی با ابرهایی صاف و خورشیدی زرد و زیبا بین این دو، زمینی سفید و برفی که از وسطش جادهای سیاه خودنمایی میکند و این زیبایها سوز سرمایی رو که عین شلاق بر دست و صورت تک تکمان میکوبد، قابل تحمل و حتی شیرین میکند.
از دور تعدادی خودرو و افرادی کنار آن توجهمان را جلب میکند، نزدیکتر که میشویم گریدر را میبینیم که لاستیکش ترکیده و در حال باز کردن آن برای تعویض هستند به سختی و به کمک سه نفر، پیچهای زنگ زده رینگ لاستیک را جدا کردند و در این حین راننده جوانی که پشت فرمان بود به سادگی به سوالاتم جواب میدهد و میگوید: از چهارشنبه گذشته پشت این دستگاه هست و هنوز به خانهاش در که چاراویماق هست نرفته است.
وقتی از حقوق و دستمزدش سوال میکنم، میخندد و میگوید: خیلی کمه و فعلا هم بیشتر از یک ماه هست که حقوق نگرفتیم.
می پرسم کم یعنی چقدر؟
میگوید ۲.۸ میلیون
بعد از طی مسافتی به اکیپ دیگری با خودروی کامیون برفروب و نمکپاش میرسیم که به گفته مدیر روابط عمومی راهداری استان تصویر یکی از این راهدارها توسط وزیر راه استوری شده و کلی سر و صدا کرده است.
آقای حسینپور که سفیدی بر موهای سرش نشسته و به قول خودمان سنی از او گذشته با قامتی بلند، همراه همکارش در مقابلمان میایستد و از ما استقبال میکند، میگوید: از زمان آغاز بارشهای اخیر در جادهها مشغول انجام عملیات برفروبی است و فرصت رفتن به خانه را پیدا نکرده است.
باید اعتراف کنم خستگی را میشد با تمام وجود از چشمان این دو همکار کار کشته دید و لمس کرد.
داشتیم به حوزه استحفاظی شهرستان مراغه میرسیدیم که رئیس اداره راهداری این شهرستان به استقبالمان آمد و باهم به سمت اکیپهای عملیاتی این شهرستان حرکت کردیم و بعد از تهیه گزارش تصویری از عملیات برفروبی این عزیزان تلاش من برای رفتن به سمت روستاها با موفقیت منجر نشد، چراکه تمام افرادی که از راهداری همراهمان بودند، به اتفاق عقیده داشتند کار خطرناکی هست و ممکن است گرفتار برف و کولاک بشویم.
به اسرار رئیس اداره راهداری شهرستان مراغه از رفتن به سمت راههای روستایی منصرف شدیم و پای صحبتها و درد و دلهایشان نشستیم که چند سالی است شهرستان مراغه حوزه ماموریتش هست و به قولی وجب به وجب این شهرستان را میشناسد.
به روز شدن تجهیزات و امکانات راهداری
نادر شریفی، بهروز و مدرن نبودن امکانات را اصلیترین معضل بخش راهداری به خصوص در زمستان میداند و میگوید: در حال حاضر خودروهای مدرنی برای برفروبی در دنیا طراحی و تولید شد که در اکثر کشورها استفاده میشود در حالی که در کشور ما، استان و شهرستان مراغه حتی نمونهای هم از این امکانات تخصصی وجود ندارد.
وی با اشاره به ۱۲ خودروی سنگین که به عنوان برفروب در شهرستان مراغه از آنها استفاده میشود، اظهار داشت: این تعداد دستگاه به همراه ۱۸ نفر راهدار و پرسنل این بخش تنها داشتههای شهرستانی با نزدیک به ۵۵۰ کیلومتر راه اصلی، فرعی و روستایی میباشد.
شریفی با یادآوری زمستانهای سنگین و سخت در حوزه ماموریتش تاکید کرد: تنها چیزی که به جرأت میتوان گفت این سختی و دشواری را تا حدودی سهل و آسان میکنند، راهدارانی با وجدان کاری و پشتکاری بالا و مثالزدنی هستند که با کمترین توقع و دریافتی و شرایط کاری سخت، همچنان بار انسانیت را به دوش میکشند.
کم کم دم غروب شد، داشتیم مراغه را به سمت بناب ترک میکردیم که خبر دادند شروع دوباره برف و کولاک شدید تمام راههای بازگشایی شده را مسدود کرده و به قولی روز از نو و روزی از نو، راهدارانی که هنوز حتی یک لحظه چشم روی هم نگذاشتهاند و خستگی چند روز تلاششان برای باز کردن راههای بسته شده از تنشان رخت نبسته، باید به سرخط بروند و دوباره آستین همت را برای سیاه کردن جادههای سفید، بالا بزنند.
بعداز گذشتن از راههای مواصلاتی بناب، وارد محدوده شهر عجبشیر شدیم و کم کم برفهای سفیدی که از آسمان به سمت زمین قصد سفر کرده بودند نظرمان را جلب کرد و هر چه از عجبشیر دورتر میشدیم، انگار که داشتیم به دل برف فرو میرفتیم.
منی که عاشق برف و باران بودم، یاد دستان پینهبسته و قرمز شده از سرمای راهدارانی که ساعاتی پیش کنارشان بودم، مجبورم میکرد تا به برف التماس کنم که ای برف نبار، ساعتی درنگ کن تا دستان سرد و خسته پدری که مقصد سفرش صورت گرم دختر منتظرش هست، حداقل لحظهای در سرمنزل مقصدش آرام گیرد.
اما انگاری که این برف سر سازگاری ندارد و مدام همچنان تند و رگباری به طرفمان میآید،دیگر طوری بارش سنگین و سهمگین شد که حتی یک متر جلوتر را هم نمیشد دید، دیدمان صفر صفر شد، به هر ترفندی که بود با سرعت کمتر از ۲۰ کیلومتر این توده بارشی سنگین را پشت سر گذاشتیم و همراه نوازشهای آرام برف، بعد از گذشتن از شهرهای آذرشهر و ایلخچی، وارد کلانشهر تبریز با همه سختییهایش شدیم و این سفر یک روزه را به پایان رساندیم.
اما این سفر یک روزه برای تهیه این گزارش، مثل سالهای قبل دل تک تک همکاران را با سایه سنگینی از تلاش شبانهروزی راهدارانی که روزهاست با کمترین توقع، از خانوادههایشان دور هستند را نگران و آشوب کرده بود.
وقتی از دریافتیهای ناچیز این رهبران راههای سفید زمستان از مدیر روابط عمومی راهداری و حمل و نقل جادهای آذربایجانشرقی میپرسیم، میگوید: افزایش حقوق این عزیزان نیازمند اقدام ملی و همتی از سوی قوههای مقننه و مجریه را میطلبد و این دریافتی ناچیز برای این حجم کار سنگین در کل کشور براساس یک قانون صورت میگیرد.
سپهری با اشاره به تبدیل وضعیت راهداران از شرکتی به قراردادی و رایزنی با خود سازمان طی یک سال گذشته، از تلاش مدیریت راهداری و حمل و نقل جادهای استان برای تامین بخشی از هزینههای راهداران در قالب پاداش و یا سبدهای کالایی خبر هم میدهد.
مدیرکل راهداری و حمل و نقل جادهای آذربایجانشرقی هم در این رابطه به یک جمله که بله حقوق مزایای راهداران پایین هست، بسنده کرد.
با توجه به اینکه راهها به عنوان شریان حیاتی یک کشور محسوب میشوند و راهسازی هزینههای بسیار سنگین و زحمات زیادی دارد، چنانچه بخواهیم کشوری پیشرفته داشته باشیم، باید به این اساسیترین خشتهای زیربنایی مملکت ارج و اهمیت فراوانی دهیم؛ چراکه یک شبکه ارتباطی سالم، استهلاک کمتر ماشینآلات و در نتیجه کمتر شدن وابستگی و جلوگیری از خروج ارز، تعدیل مصرف سوخت، تسریع در حمل و نقل کالا را در بر دارد که باعث پایین آمدن نرخ حمل و نقل میشود.
راهداران که روزها و ماهها به دور از خانوادههایشان بر پشت رکاب خودروهای سنگین، با شوری نمکهای که از ریز دستان پینهبسته، سرد، قرمز و لرزانشان میگذرند تا راه رفتن من و شما را در جادههای سفید برفی شده، ممکن سازند، با دریافت ۲.۸ میلیون حقوق چگونه زندگی خواهند گذراند؟
انتهای پیام/