مصاحبه اختصاصی نصر با یک قاضی پرونده های جنایی دادگستری آذربایجان شرقی/

هیچ گاه از روی غرض قضاوت نکرده ام / از پرونده پزشک تبریزی تا قتل همسر به خاطر مهریه

1400/10/22 - 18:52 - کد خبر: 56946
عکس

نصر: ماجراهای جنایی با همه تلخی هایش، گویا حس کنجکاوی انسان را ارضاء می کند و شاید به خاطر همین حس کنجکاوی است که همیشه صفحات حوادث روزنامه ها و خبرگزاری ها و... از بیشترین مخاطبان برخوردار هستند.

به گزارش نصر، شعبه اول دادگاه کیفری یک آذربایجان شرقی یکی از دادگاه هایی است که پرونده های مهم و قتل و جنایت در آن بررسی و مورد قضاوت قرار می گیرند.
جعفر محمد پور متولد 1355 در حال حاضر ریاست این شعبه را بر عهده دارد. دادگاهی با پرونده های سنگین از جمله قتل، نزاع و غیره... . با وجود شغل بسیار سخت اش، اما روحیه ای بسیار آرام دارد.
وی در حال حاضر دانشجوی دکترا رشته جزا و جرم شناسی دانشگاه علامه طباطبایی تهران است.
از سال 1380 وارد دستگاه قضا شده است و به مدت هشت سال است که به پرونده های جنایی کلانشهر تبریز و استان رسیدگی می کند. در مدت چهار سالی که بازپرس ویژه قتل این کلان شهر بوده است، رسیدگی به بیش از 150 پرونده قتل را در کارنامه خود دارد و حال در دادگاه کیفری یک استان نیز در مسند قضاوت نشسته است و در خصوص پرونده های سنگین با موضوعات جنایی مختلف که از سراسر استان به این شعبه ارجاع داده می شوند، حکم صادر می کند.
به منظور آشنایی با برخی دشواری ها و حساسیت های کار قضاوت گفت و گویی با " جعفر محمدپور " رئیس شعبه اول دادگاه کیفری یک دادگستری آذربایجان شرقی انجام دادیم که ماحصل آن به شرح ذیل است:

***

فعالیت در حوزه قضاوت را با چه رویکردی و از چه سالی آغاز کردید؟
در سن 18 سالگی، یعنی در سال 1373، در رشته حقوق وارد دانشگاه شدم. سال 1379 در دانشگاه تهران دانشجوی ترم آخر رشته جزا و جرم شناسی در مقطع کارشناسی ارشد بودم که قوه قضائیه برای اولین بار فراخوان جذب قضاوت بدون نیاز به پایان خدمت را داد. من هم در این آزمون شرکت کرده و قبول شدم و از ابتدای سال 1380 به عنوان کارآموز وارد دستگاه قضا شدم.
بعد از 12 ماه کارآموزی به عنوان دادیار در یکی از شعبات عمومی دادسرای تهران به مدت 3 سال مشغول به فعالیت شدم. ولی به خاطر خانواده ام در سال 1385 به تبریز انتقالی گرفتم و در تبریز ابتدا به عنوان دادیار و از سال 1386 به عنوان بازپرس مشغول به خدمت شدم.
اما از مهر سال 1392 بود که به عنوان بازپرس ویژه قتل در شعبه شش دادسرای عمومی و انقلاب فعالیت خود را آغاز کردم.

قضاوت یکی از حساس ترین و مهمترین بخش های زندگی بشری است شما به عنوان یک قاضی اولین پرونده ای که قضاوت کردید؛ چه بود؟
حدود ساعت 11 ظهر بود که خبر پیدا شدن جنازه ای در جاده پشت فرودگاه تبریز را دریافت کردم. سریع به محل حادثه رفتم و با جسد مرد میانسالی مواجه شدم که چند عدد نایلون بر سرش کشیده بودند. چون حدود یک هفته از قتلش می گذشت، چهره اش اصلا قابل شناسایی نبود.
بعد از تحقیقات فراوان و جستجوی منزل مقتول، سیم کارتی از زیر فرش خانه مقتول پیدا شد که تمام سرنخ ما برای پیدا شدن قاتلان این مرد میانسال بود. با بررسی تمام تماس ها و پیامک های سیم کارت، متوجه شدیم همسر 45 ساله مقتول با پسر 30 ساله خواهر مقتول در ارتباط بودند که با همدیگر نقشه قتل را می کشند و در مورد نحوه ارتکاب قتل نیز به صورت پیامک باهم گفت و گو کرده بودند.
در بین این پیامک ها، همسر مقتول از قاتل جوان می خواهد نصف شب به منزلشان مراجعه و همسرش را به قتل برسانند. با دستگیری متهمان به قتل در مراسم چهلم مرحوم بر سر مزارش، آنان به جرم خود اعتراف نموده و اقرار کردند بعد از زدن ضربات متعدد به سر مقتول، برای این که خون مقتول روی زمین نریزد و ردی از جرم باقی نماند، سرش را با نایلون های متعدد می پوشانند که بر حسب اعلام نظر پزشکی قانونی، قتل بر اثر خفگی بوده است نه اصابت ضربه به سر! در واقع موقع کشیدن پلاستیک به سر مقتول، وی زنده بوده و بعدا در اثر خفگی فوت کرده است.

قضات به ویژه قضات بخش جنایی با چه دشواری هایی مواجه هستند؟
بازپرسی ویژه قتل از حساس ترین و سنگین ترین سمت های دادسرا است که بازپرس ویژه قتل باید 24 ساعته در حالت آماده باش باشد. زمانی که بازپرس ویژه قتل بودم، هفته ای سه یا چهار بار، نصف شب با تماس کلانتری یا پلیس آگاهی از خواب بیدار می شدم؛ حتی وقتی مهمانی بودم و سر سفره ناهار یا شام، هر لحظه امکان داشت وقوع قتلی گزارش شود. واقعا باید علاقه داشته باشی تا بتوانی در شعبه ویژه قتل فعالیت نمایی، چرا که از لحاظ حقوق و مزایا و سایر امکانات هیچ تفاوتی با بازپرس های سایر شعبات ندارد.


پرونده هایی که قضاوت کرده اید با توجه به اهمیت شان دارای حساسیت های زیادی بوده است؛ آیا تاکنون از سوی طرفین پرونده مورد تهدید قرار گرفته اید؟
البته تهدید و خطر همیشه جزیی از کار ما است، ولی من تا به حال هیچ تهدیدی از طرف هیچ یک از طرفین پرونده ها نداشتم. چون به هیچ وجه از روی غرض تصمیم نگرفته ام و نهایت تلاش خود را می کنم تا رای ها را عادلانه صادر کنم.
البته ممکن است با وجود همه تلاش ها نتوانیم حقیقت را کشف کنیم، ولی هیچ گاه از روی غرض ورزی تصمیم نگرفته ام.

آیا تا به حال شده است که در بررسی پرونده ها خودتان متوجه شوید فرد مورد نظر قاتل نیست، با این که تمام مدارک علیه وی باشد؟
بله، خانمی در مراغه به قتل رسیده بود که همسرش را به عنوان متهم به قتل دستگیر کرده بودند و وی نیز در اثر فشار، به جرم خود اعتراف کرده بود. وقتی پرونده به دستم رسید، با مطالعه جزییات پرونده و نیز شنیدن اعترافات متهم، متوجه شدم با وجود این که متهم به ارتکاب جرم اعتراف کرده است، اما گفته های وی با اوضاع و احوال پرونده هم خوانی ندارد.
بنابراین پرونده را به شعبه باز پرسی ارجاع دادم و خواستار تحقیقات بیشتر در رابطه با تمام ابعاد ماجرا شدم که بعد از تحقیقات مشخص شد، قاتل اصلی برادر شوهر مرحومه بوده است نه همسر وی.


در جریان بررسی پرونده ها آیا با فراوانی خاصی در نوع قتل یا انگیزه قتل مواجه شده اید؟
حدود 80 درصد قتل ها بدون انگیزه قبلی و در درگیری آنی به خصوص درگیری خیابانی و در اوج عصبانیت رخ می دهند که به نظر می رسد دلیل آن ناشی از پایین بودن آستانه تحمل افراد است.
تعدادی از قتل ها نیز بر اثر انگیزه ناموسی و اختلافات زن و شوهری روی می دهند. حداقل قتل ها نیز با انگیزه مالی انجام می گیرند.
در اکثر مواقع قاتلان از چاقو و سایر سلاح های سرد مانند چوب و... برای عمل مجرمانه خود استفاده می کنند. البته گاهی در نزاع ها به خصوص نزاع های روستایی قتل با اسلحه شکاری اتفاق می افتد؛ اما در حالت کلی قتل با استفاده از سلاح گرم کم تر از سلاح سرد است.


در پرونده هایی که قاتلان آن زنان هستند چطور؟ آیا همین فراوانی هم در آنها صدق می کند؟
زنان معمولا مباشر قتل نیستند بلکه در انجام قتل معاونت می کنند به این صورت که از معمولا یک مرد را تحریک به ارتکاب قتل می کنند. وقوع قتل توسط خانم ها بسیار کم است و اگر هم مرتکب قتل شوند، معمولا قتل تمیز (با استفاده از سموم) انجام می دهند.

یعنی در پرونده های متعدد قتلی که قضاوت کرده اید حتی یک زن به عنوان قاتل وجود نداشته است؟
چرا! یک رمال بود که زنی را به خاطر النگوهایش با کمک پسر خواهرش در داخل ماشین با استفاده از روسری خفه و به قتل رسانده بود. ولی تا به الان پرونده ای نداشتم که در آن زنی در درگیری فیزیکی یک آقا را به قتل رسانده باشد.

در مدت قضاوتی که انجام داده اید کدام پرونده به نظرتان جنجالی ترین بوده است؟
جنجالی ترین و سخت ترین پرونده، پرونده " علیرضا صلحی " ، همان پزشک معروف تبریزی بود. بعد از این که پرونده به دستم رسید، اولین بار که علیرضا صلحی وارد اتاقم شد، متوجه شدم احتمالا مظنون اصلی پرونده همین فرد باشد، بنابراین اولین دستوری که صادر کردم بررسی تمام پرینت ها و مکالمات همین فرد بود. چرا که به نظرم ادعاهای اولیه پرونده کاملا غیرقابل باور و بیشتر صحنه سازی بود تا واقعیت. در آن زمان هم اصلا در جریان نسخه های وی و شهرت اش در فضای مجازی نبودم که مدتی بعد، متوجه شدم علیرضا صلحی همان پزشک مشهور فضای مجازی است.
در رابطه با این پرونده، در آن زمان خیلی تحت فشار رسانه ها بودیم، چرا که سعی شده بود پرونده را به سمت مسائل سیاسی ببرند و صلحی را کاملا بی گناه و قربانی جلوه دهند. طوری تحت فشار بودیم که من شخصا حدود یک هفته، شب و روز در پلیس آگاهی بودم تا نقاط تاریک این پرونده کشف شود؛ که در آخر هم با تلاش و همکاری بی وقفه کارآگاهان پلیس آگاهی موفق شدیم. بعد از روشن شدن ماجرا و دستگیری علیرضا صلحی، تمام سر و صداهای فضای مجازی فرو کش کرد.
در این پرونده خیلی تلاش کردیم تا علیرضا صلحی حقیقت را بگوید تا شاید بتوانیم از اولیای دم مقتول (همسر علیرضا صلحی) درخواست رضایت کنیم اما وی به هیچ عنوان به جرم خود اعتراف نکرد و در حال حاضر هم حکم قصاص وی در دیوان عالی کشور تایید شده است.

کدام پرونده در طول تمام مدت فعالیت خودتان، بیشترین تاثیر را بر شما گذاشته است؟
در سال 1392 مردی جوان برای فرار از مهریه، مردی مسن را اجیر کرده بود تا همسرش را به قتل برساند.
جزییات ماجرا این بود که این مرد جوان همسرش را به بهانه تفریح و گردش به خارج از شهر می برد و از مرد مسنی می خواهد در جای خلوتی در نقش پلیس به آنان نزدیک شود. بعد از نزدیک شدن، مرد جوان به بهانه برداشتن مدارک از ماشین از همسرش فاصله گرفته و در این مدت مرد اجیر شده با استفاده از چکش ضربات متعددی به سر این زن می زند که وی در این حین، با صدا کردن نام همسر خود از او یاری می طلبد، غافل از این که مسبب اصلی این حادثه خود همسرش بوده است. بعد از بیهوش شدن خانم، مرد اجیر شده با هم دستی همسر مقتول، وی را در داخل ماشین به آتش می کشند.
با این که هشت سال از وقوع این حادثه می گذرد، اما هیچ وقت از ذهنم پاک نمی شود؛ چرا که قتل بسیار ناجوانمردانه بود.

آیا به فیلم جنایی علاقه دارید؟
بله شدیدا فیلم های جنایی را دوست دارم و اگر فرصت داشته باشم حتما می بینم. فیلم آمریکایی "هفت" جنایی ترین و بهترین فیلمی بود که تا به الان دیده ام.

آیا تا به حال به بازنشستگی فکر کردید؟
حقیقتش برای بازنشستگی ام خیلی زود است، ولی این شغل خیلی سختی ها و مشکلات دارد و تمام وقتم را می گیرد.

بعد از بازنشستگی قصد دارید مانند اکثر قضات در زمینه وکالت فعالیت نمایید؟
بله چون غیر از این، راه دیگری برای امرار معاش وجود ندارد و واقعا حقوق بازنشستگی کفاف زندگی را نمی دهد.

آیا همسرتان نیز شاغل هستند؟
مشغله زیاد من موجب شده که همسرم با وجود داشتن مدرک کارشناسی ارشد روانشناسی بالینی، قید کار در بیرون از منزل را زده و وقت خود را صرف مسائل تحصیلی فرزندمان و سایر امور خانه نماید و من موفقیت در شغلم را مدیون همسرم هستم.

انتهای پیام/

پژوهشیار