اربعین، روز زینب، روز تکمیل نهضت عاشورا
1400/07/05 - 13:56 - کد خبر: 51528
شیعه با یاد عاشورا و نهضت بزرگ حضرت اباعبدالله الحسین (ع) زندگی می کند؛ گویی سرنوشت شیعیان با سرنوشت عاشورا گره خورده است و حیات پیروان امیرالمومنین علی (ع) با نهضت عاشورا پیوندی جاودانه دارد و اربعین یادمان عاشوراست در زندگی عاشورایی رهروان حسین (ع).
دشمنت کشت ولی یاد تو خاموش نگشت
آری آن جلوه که فانی نشود نور خداست
نه بقا کرد ستمگر نه به جا ماند ستم
ظالم از دست شد و پایه مظلوم به جاست
زنده را زنده نخوانند که مرگ از پی اوست
بلکه زنده است شهیدی که حیاتش ز قفاست
شیعه با یاد عاشورا و نهضت بزرگ حضرت اباعبدالله الحسین (ع) زندگی می کند؛ گویی سرنوشت شیعیان با سرنوشت عاشورا گره خورده است و حیات پیروان امیرالمومنین علی (ع) با نهضت عاشورا پیوندی جاودانه دارد و اربعین یادمان عاشوراست در زندگی عاشورایی رهروان حسین (ع).
فرزند زهرا (ع) در ریگستان صحرای کربلا به تمامت قد برافراشت و پرچم بزرگی و عظمت خویش را بر بلندتربن قله انسانیت به اهتزاز درآورد؛ در کربلا همه چیز به تمامت نمودار شده بود؛ حسین (ع) تمامت هستی نیک خویش را در صحنه جانبازی کربلا عرضه کرده بود و یزید تمامت پلیدی و مشئومیش را در چشم تاریخ نشانده بود. در کربلا شیعه همه مظلومیت خویش را به تماشا نهاده بود: در گلوی کودک شیرخواره گلو بریده، له له زدن زنانی و کودکانی که آب ارث مادرشان بود، در دستان بریده علمداری که ایثار و جانبازی را به تفسیر نشسته بود، در خیمه های آتش گرفته ای که خیام رسول وحی محسوب می شد و در پایمال شدن تن های برهنه سر بر ریگستان کربلا و اسارت سید ساجدین و زینب کبری (س).
در کربلا همه چیز رنگ خون داشت؛ و اربعین، چشم دوختن دوباره مردم بر چشمه جوشان خون مظلوم کربلاست که از رملستان تفتیده و روز عاشورای سال 61 هجری جوشیدن آغاز کرد و عصرها و نسلها را درنوردید و به همه کس و همه چیز رنگ جهاد در راه خدا و شهادت و پارسایی و مظلومیت زد. اربعین پیامگزاری حضرت زینب سلام الله علیهاست؛ از کلمه شمشیر ساختن و از سخن، طوفان برآوردن است؛ تکمیل نهضت عاشوراست.
اربعین چشمه جوشان خون اباعبدالله الحسین (ع) را بر مزرع دلها رهنمون شدن است؛ انقلاب و نهضت حسینی را به سر منزل مقصود رسانیدن است؛ چرا که اربعین سالروز ابلاغ پیامی است که حسین (ع) جان بزرگ خویش را بر سر آن نهاد. اربعین حضور زنده و پرتوان رهروان زینب (س) و زنان شیعه است در بستر تاریخ، انقلابی الهی و معنوی در عرصه افهام است؛ رنگ خدایی، معنوی و حریت بر سینه شفق زدن.
دشمن، سرمست از پیروزی بر معلم کرامت و آزادگی بر منبر رسول مکرم اسلام تکیه زده بود، گویی آب از آب تکان نخورده است؛ نه حسینی بوده و نه عاشورایی و نه سبعیت و درنده خویی؛ «دارها برچیده، خونها شسته». خلیفه به صورت سلطان درآمده بود. سلطانی که صورت نمادین همه پلشتی ها و پلیدی های روزگار خود محسوب می شد. خاطره امیرالمومنین (ع) و زهرای مرضیه (س) از ذهنها سترده می شد؛ خاطره اصحاب و مجاهدانی که در سایه مجاهدت و پاکبازی خویش الگوی متعالی جهاد و عقیده را به نمایش گذاشته بودند فراموش می شد و به جای آن سرمستی غرور و تعصب و تنگ چشمی و ریا می نشست. بزرگترین کسی که این بهشت تن آسانی و لذت را در چشم زمامداران وقت تیره می کرد آموزگار بزرگ جهاد و شهادت امام حسین (ع) بود و با شهادت حضرتش بنی امیه می پنداشت که حکومت را برای همیشه در خاندان خویش حفظ کرده است. با از میان برداشتن حسین (ع) دستگاه بنی امیه به واقع صورت نمادین رسول مکرم اسلام را با پیام آسمانی و روشنگر از میان برداشته بود و انتقام کینه تاریخی خویش را از خاندان رسول کشیده بود. آنان را به رسم اسارت بر دروازه های شام گذر داده بود و اکنون به خیال خویش به آسایش موعود دست یافته بود.
اما صدای زینب کبری سلام الله علیها در دروازه دمشق هیمنه چکاچاک شمشیر دلاورانی را داشت که در مکه و مدینه و کوفه و کربلا و شام با پلیدیها و ناراستیها جنگیده بودند. صدای او طنین خوش آوای مردی بود که به امر حق تعالی برای درهم ریختن بنیادهای فکری نظام جاهلی عرب از غار حرا پایین آمده بود و زمانه خویش را به مکارم اخلاق آزادگی و عبودیت حق تعالی فراخوانده بود؛ اکنون در صدای نوه رسول دوباره همان صدا اوج می گرفت و آفاق را درمی نوردید؛ دشمن بشریت و خاندان پیامبر پیروزی را در کام خویش شرنگ می یافت. با هر صدایی ستونی از کاخ برافراشته بنی امیه فرومی ریخت؛ خون حسین (ع) چون سیلابی عرصه وحشت سرای بنی امیه را درمی نوردید و کلام زینب کبری (س) جهش خون اباعبدالله الحسین (ع) بود؛ فواره رگان بازوان برومند عباس در کنار نهر آب.
علی اصغر شعردوست
انتهای پیام/