یادداشت نصر/
چند نکته درباره شکست واگذاری تیم محبوب آذربایجان/ "تراکتورسواری" دولا دولا نمی شود!
1400/06/15 - 10:30 - کد خبر: 50301
نصر: این روزها طرفداران میلیونی باشگاه فرهنگی ورزشی تراکتورسازی سخت نگران وضعیت فعلی و آینده تیم محبوبشان هستند، تیمی که امروز تنها یک نام ناقص به همراه صدها میلیارد تومان بدهی و حواشی پررنگ تر از متن برایش باقی مانده است.
به گزارش نصر، گروه تراکتورسازی ایران دومین واحد ابرصنعتی تبریز بعد از گروه ماشین سازی تبریز بود که در دهه 40 پا در عرصه مهم ورزش همگانی و قهرمانی گذاشت و به دنبال آن دیگر صنایع بزرگ تبریز همچون شرکت پیستون سازی ایران، شرکت تولید موتورهای دیزل ایران (ایدم)، بنیان دیزل و دیگر صنایع بزرگ تبریز وارد گود شدند تا ورزش و ورزشکاران تبریز جان بگیرند.
صنایع بزرگ تبریز طی دهه های 40 و 50 با ورود به حوزه ورزش های همگانی و قهرمانی علاوه بر انجام رسالت اجتماعی خود، با کمترین هزینه ها موجب ایجاد جوی نشاط انگیز، صمیمی و دلگرم کننده در محیط های کارگری و کارخانه ها شدند و علاوه بر توسعه صنعتی، موجبات توسعه فرهنگی، اجتماعی و سلامتی را هم به مردم ارمغان آوردند.
کارخانه های بزرگ تبریز قبل از اینکه لیگ ها و رقابت های سراسری فوتبال شکل بگیرند، در تبریز لیگ های محلی فوتبال بین کارخانجات و محلات را راه اندازی کردند و موجب رشد واقعی ورزشی و معرفی ستاره های درخشان به تیم ملی فوتبال شدند.
وجود فضای ورزشی و فرهنگی، یکی از اصول مهم در بهداشت کار در کارخانجات بزرگ محسوب می شود که غالب صنایع منطقه صنعتی غرب تبریز دارای امکانات وسیع و قابل توجهی در حوزه اماکن فرهنگی و تجهیزات و میادین ورزشی هستند که مجتمع های تراکتورسازی و ماشین سازی تبریز بزرگترین آنها محسوب می شوند. این امکانات در دهه های اخیر در خدمت کارگران، خانواده آنان و عموم مردم قرار گرفتند و سبب توسعه اجتماعی و فرهنگی و نیز رشد ورزش همگانی و قهرمانی در رشته های مختلف از جمله فوتبال شدند.
با گذشت سال ها، دو باشگاه ماشین سازی تبریز و تراکتورسازی تبریز حرفه ای تر از بقیه عمل کردند و با درخشش در رقابت های ملی و بین المللی روز به روز محبوبیت بیشتری در بین مردم آذربایجان کسب کردند. دو گروه صنایع ماشین سازی تبریز و تراکتورسازی تبریز به عنوان دو بال صنعت و اقتصاد تبریز علاوه بر کارکردهای اقتصادی، با ایفای مسئولیت های اجتماعی در حوزه های مختلف فرهنگی و اجتماعی، حال موجبات غرور مردم تبریز و آذربایجان هم بوده و هستند و به عنوان نمادهای تبریز در مجامع مختلف مورد اشاره قرار می گرفتند و این به مثابه یک فرصت عظیم، هم برای کارخانه تراکتورسازی تبریز و هم دولت و مسئولان امر بود.
اما تغییر شرایط تیم داری در دنیای فوتبال و به تبع آن در فوتبال ایران و ورود پول های بی حساب و کتاب میلیاردی به قراردادهای باشگاه ها با مربی ها و بازیکنان موجب شد دخل و خرج این باشگاه ها با بودجه کارخانه ها برای مدیریت باشگاه ها نخواند، تا پس از قریب به 50 سال باشگاه تراکتورسازی تبریز و پیش تر از آن باشگاه ماشین سازی تبریز به عنوان دو باشگاه دارای طرفداران میلیونی به بخش خصوصی واگذار شوند تا بلکه انتظارات طرفداران این دو تیم برآورد شود.
حدود سه سال پیش بود که باشگاه تراکتورسازی تبریز پس از کش و قوس های فراوان به آقای محمدرضا زنوزی مطلق (مالک هلدینیگ اقتصادی دریک) واگذار شد، اما در همان زمان نخبگان و ناظران امر نسبت به صلاحیت خریدار امتیاز باشگاه تراکتورسازی تبریز با توجه به در جریان بودن پرونده های اقتصادی نامبرده در قوه قضائیه تشکیک کردند، اما این واگذاری با وجود تمام انتقادات و شاید در شرایط عدم وجود متقاضی دیگری به کسی واگذار شد که پیش از آن عملکرد وی در واگذاری کارخانه بنیان دیزل مشهود و عیان شده بود.
واگذاری کارخانه استراتژیک بنیان دیزل به عنوان یکی از معدود شرکت های تولیدکننده موتورهای دیزلی ایران، نقطه سیاهی غم بار در کارنامه خصوصی سازی کشور است که در سال 1395 حکم تغییر کاربری و مجوز تخریب آن توسط کمیسیون ماده پنج و در زمان استانداری آقای اسماعیل جبارزاده ابلاغ شد و با وجود موج مخالفت های سنگین و انتقادهای تند فعالان صنعتی و رسانه ای، صنعت آذربایجان رخت عزای کارخانه بنیان دیزل تبریز را بر تن کرد.
تبریز و آذربایجان از «واگذاری» به واسطه عملکرد دولت در سال های گذشته در صنایع مختلف تبریز، خاطره خوشی ندارد و این عبارت به مانند کابوسی ترسناک در ذهن مردم تبریز و آذربایجان تداعی می شود.
واگذاری باشگاه فرهنگی-ورزشی تراکتورسازی تبریز پس از تغییر نام آن و گرفتن اصالتش از نام و لوگوی آن در حالی به شکست انجامیده است که پیش از آن نیز باشگاه ماشین سازی تبریز هم به همین سرنوشت دچار شده بود تا بتوان تعبیر این ضرب المثل قدیمی را این طور نیز بیان کرد که "تراکتورسواری" هم دولا دولا نمی شود! بخشی از طرفداران میلیونی این دو تیم در زمان به مشکل خوردن مدیریت تیم محبوبشان در مقابل کارخانه ویران شده بنیان دیزل تجمع و اعتراض کردند، اما شاید در مقابل چشمانشان سالن های تخریب شده کارخانه عظیم بنیان دیزل را ندیدند که تا همین چند سال پیش تولیداتش چرخ زندگی آنان و دیگر هموطنانشان را به گردش درمی آورد.
حال در پس پرده اتفاقات اخیر در مدیریت تیم «تراکتور» امروزی و تراکتورسازی سابق چه می گذرد، معلوم نیست اما آنچه روشن هست، این است که این تیم با طرفدران میلیونی اش دستمایه دستیابی برخی افراد دارای سابقه و پرونده جاری تخلفات سنگین اقتصادی در قوه قضائیه به امیال نامبارک شان شده است و حتماً دستگاه های نظارتی و قضایی بهتر و بیشتر در جریان امر قرار دارند و مساله پیش آمده را مدیریت خواهند کرد.
آنچه لازم است به آن توجه ویژه شود، این است که باشگاهی به بزرگی تراکتور با طرفداران میلیونی اش یک سرمایه سترگ اجتماعی است و ضروری است مسئولان امر با نگاهی وسیع و آینده نگرانه به این موضوع نگریسته و فکر جدیدی برای مدیریت جامع و شامل آن داشته باشند. شایسته نیست مدیریت یک سرمایه اجتماعی بزرگ، وابسته به امیال یک شخص باشد و او هر طور که دلش خواست برای آن تصمیم گیری کند و با تصمیمات شائبه برانگیز و اشتباه خود آرامش روانی میلیون ها هوادار تیمی به بزرگی تراکتورسازی را بر هم زده و اعتبار و حیثیت ساختار ورزش کشور را در مجامع جهانی به سخره بگیرد.
باید پذیرفت که این باشگاه فقط یک تیم فوتبال نیست و به عنوان یک سرمایه اجتماعی کم نظیر باید از سوءمدیریت در آن که موجب بروز آسیب ها و تنش های اجتماعی می شود، پیشگیری کرد.
محمد سهرابی
انتهای پیام/