از ارس تا اروند، خروش غیرت در رگ ایرانی مسلمان/ سه مرد اگر مرد باشند، برای یک ملت کافیست

1400/06/04 - 11:13 - کد خبر: 49618
ارس

نصر: حس عجیبی دارد این مرزنشینی! مرزنشین که باشی معنی وطن را بهتر از دیگران می‌فهمی! انگار که در و دیوار خانه‌ات را می‌پایی تا کسی وارد حریم نشود، آخر، خانه حرمت دارد و تو حافظ ناموس و حریم خانه هستی!

به گزارش نصر، چه زیبا گفته است معصوم که؛ وطن را دوست داشتن از ایمان است و چه نشانه‌ای زیباتر از این برای مومن بودن!چه افتخاری بالاتر از عنوان شهید برای کسی که در راه وطن جان می‌دهد. آن هم وطنی که ناموس مسلمان است. 
ایرانی‌ها اسلام را پذیرفتند و این معجزه دین مبین و حضرت رسول اکرم(ص) بود که مردم متمدن و بافرهنگ ایرانی با طیب خاطر به اسلام گرویدند. به قول معروف قدر زر زرگرشناسد قدر گوهر گوهری! 
از همان آغاز که ایرانیان با اسلام آشنا شدند عشق و محبت اهل بیت را از صمیم قلب پذیرا شدند و آنچه ایرانیان را عاشقِ اهل، گردانید گوهر گمگشته هویت ایرانی یعنی خداجویی و عدالت‌خواهی بود که نماد هر دو در وجود مقدس اهل بیت پیامبر متجلی است.
بدین سان رسمیت تشیع در ایران آنهم در مسجد جامع تبریز و به دست فرزند خلف شیخ صفی اردبیلی یعنی شاه اسماعیل صفوی نقطه عطف تاریخ و فرهنگ ایران شد و مردم آذربایجان در 6 قرن گذشته چه زیبا پاس داشتند میراث شیعه را.
حماسه چالدران و حدود 40 جنگ بین ایران و عثمانی در حقیقت حماسه مردم شیعه ایران بود در دفاع از کیان اهل بیت در مقابل سلطان سلیم عثمانی.
عباس میرزا هم که خون شیعه در رگهایش جاری بود، سال‌ها در برابر تجاوز روسیه تزاری به ایران ایستادگی کرد. هزاران سرباز رشید ایرانی در برابر کفار متجاوز به ناموس مسلمین جنگیدند و شهید شدند.
بی‌خود نبود که علمای نجف در آن عصر، جنگ با متجاوز را تکلیف شرعی مسلمانان اعلام کردند و کشته‌شدگان آنرا شهید نامیدند و فتوا دادند که هر کس از این جنگ سر باز زند از شفاعت اولیا در قیامت بی‌نصیب است!
هنوز هم وقتی در سواحل ارس کنار قدم می‌زنم، صدای خروشان ارس برایم از حماسه دهقانانی که با کمترین تجهیزات نظامی در برابر قشون روس ایستادگی کردند، قصه می‌گوید.
آه! مرزنشین بودن چه سخت است، آنگاه که در هر قدمی که برمی‌داری احساس می‌کنی پای بر روی خون ریخته شده می‌نهی! 
 سالیان دراز از آن وقایع می‌گذشت و خیانت انگلیس خبیث و بی‌عرضگی سران کشور، پاره تن ایران را از آن جدا کرده بود و ارس همچنان ناله‌ها سر می‌داد، از ظلمی که بر مردم مظلوم ایران شد. به ناگاه شمشیر دشمن این بار از پل آهنی جلفا بر تن نحیف آذربایجان و ایران فرو می‌رود و چه زیبا حماسه‌ای دیگر خلق می‌شود.
شهریور 1320 و سه شهید آرمیده در جوار ارس. جنگ جهانی دوم این بار بهانه جدیدی است تا قشون روس را به خاک ایران بکشاند و سه مرزبان غیرتمند باید بمانند و جان دهند تا ننگ سازش و بی‌غیرتی رضاخان و ارتش رضاخانی تا همیشه تاریخ بر پیشانی پهلوی به یادگار بماند.
سه شهید جوار ارس و ده‌ها و صدها شهید دیگر در جریان این تجاوز، سند دیگری است از حریت و غیرت و وطن دوستی مردم ایران و آذربایجان.
اما برای ایرانی مسلمان،خاک وطن محدود به زادگاهش نیست. این بار تن نحیف وطنِ تازه رها شده از استبداد و استعمار، از جنوب و غرب خونین است.
پیر جماران امر به مبارزه می‌کند. انگار کربلاست! یاران حسین (ع) همگی از جای جای ایران به یاری‌اش می‌شتابند. 
فرزندان خمینی کبیر در آذربایجان ما را سربلند می‌کنند. لشکر عاشورا و هزاران شهیدی که این بار نه در مرز جلفا بلکه در صدها کیلومتر آن طرف‌تر حماسه می‌آفرینند و وجبی از خاک وطن به دشمن نمی‌دهند.
اینها نوادگان همان شهیدان گمنام چالدران، شهدای جنگ‌های روس علیه ایران و شهدای مرزبانی جلفا هستند. شهدای جلفا، شجاع، شاهمار، علمدار و گرگر، تا دور افتاده‌ترین روستاها همچون اروج و کمار!!
عجب غیرتی داشتند اینان. از ارس تا اروند! این همه راه و این همه شهید! خدای من این چه سری است که عاشقان شوریده را از ارس تا اروند می‌کشاند و مهمان معشوق می‌کند،جز اینکه کل یوم عاشورا و کل ارض کربلا؟!!
و چه نادان بودند آنهایی که فکر می‌کردند توانسته‌اند خون غیرت شیعی را در رگ‌های آذربایجانِ جدا شده از ایران خشک کنند. وقتی می‌بینند نوای حسین حسین همچنان بر لبان رزمندگان جنگ قره‌باغ جاری است،وقتی که می‌بینند روضه علی اکبر بر مزار فرزند شهید خوانده می‌شود،وقتی که می‌بینند بیرق یا ابوالفضل علیه‌السلام در لشکر برافراشته شده است. 
آری! من یک مرزنشینم. وقتی قدم برمی‌دارم آهسته بر زمین می‌گذارم. ارس باشد یا اروند برایم فرقی ندارد. من فرزند ایرانم و لشکرِ منتقمِ خون به زمین ریخته شده ثارالله.   
من مرزنشینم!!

ابراهیم نصیری
انتهای پیام/

پژوهشیار