گفت و گوی اختصاصی نصر با مردی که همسرش کشت/

قتل همسر مقابل دیدگان کودک با چاقو در تبریز

1400/05/21 - 11:03 - کد خبر: 48944
عکس

نصر: بامداد چهارشنبه هفته گذشته (13 مرداد ماه)، در نقطه ای از کلانشهر تبریز، خانه ای رنگ خون به خود می گیرد و مردی همسر خود را به طرز فجیعی به قتل می رساند.

به گزارش نصر، با مراجعه این مرد (متهم به قتل)، به یکی از کلانتری های تبریز و اعترافش به قتل همسرش، پرونده جهت بررسی، به شعبه شش ویژه قتل دادسرای عمومی و انقلاب تبریز، ارجاع داده می شود.
برای شنیدن اظهار نظرهای متهم به قتل این پرونده دلخراش، با هماهنگی "یوسف ضیامهر" مصاحبه ای با متهم پرونده، انجام دادیم:

اعتیاد عشق زندگی ام را از من گرفت
از همان نوجوانی، حرفه پدرم را یاد گرفته و کار می کردم. وقتی 17 ساله بودم، با دختری 13 ساله آشنا شدم که همه زندگی ام شد. از صمیم قلب همدیگر را دوست داشتیم و بالاخره توانستم بعد از مشقات فراوان، در سن 22 سالگی، با معشوقه ام ازدواج کرده و زندگی جدید خود را شروع کنم.
در دوران نامزدی بودم که بر اثر عصبانیت از خانه پدرزنم زدم بیرون، وضعیت روحی خوبی نداشتم. از طرفی هم نمی خواستم به منزل پدرم بروم، چون اگر می رفتم پی به عصبانیت و جرو بحثم با خانواده همسرم می بردند که اصلا دلم نمی خواست این اتفاق بیفتد. بنابراین تصمیم گرفتم به مغازه همسایه (تقریبا هم سن بودیم و سلام و علیک داشتیم) بروم تا اندکی از عصبانیتم کاسته شود.
وقتی وارد مغازه شدم دیدم طبق معمول زیر میز است؛ کنجکاو شدم و پرسیدم "تو همیشه آن زیر هستی؟ چیکار می کنی؟" سرش را بلند کرد، پایپو را دستش دیدم. مشتاق شدم پکی بکشم تا بلکه آرامم کند.
کشیدم و آرامم کرد، آرام تر از قبل. آنقدری بر روحیه ام تاثیر مثبت گذاشت که حتی رفتم منزل پدر زنم و از همه آنان عذرخواهی کردم. و این شد سرآغاز ورود من به اعتیاد، اعتیادی که تیشه به ریشه زندگی ام زد. اعتیادی که علاوه بر سرمایه و کار، عشق زندگی ام را نیز از من گرفت.

اعتیاد چندین بار ورشکستم کرد
وضع مالی ام خوب بود و ماهانه تا مبلغ 30 میلیون تومان درآمد داشتم. چند باری به خاطر اعتیاد ورشکست شده و کل سرمایه ام را از دست دادم، اما با این حال دوباره زندگی ام را از نو ساختم. ولی همسرم مدام غر می زد و بد و بیراه نثارم می کرد که چرا معتاد شده و وضع زندگی را این گونه خراب می کنم.
بنابراین برای حفظ زندگی ام تصمیم گرفتم در کل اعتیاد را کنار گذاشته و زندگی سالمی داشته باشم، حتی سال گذشته تا 9 میلیون تومان بابت ترک اعتیاد هزینه کرده و نتایج خوبی هم گرفتم. کار کرده و زندگی ام را از نو ساخته بودم. تقریبا هفت ماهی بود که اصلا سمت اعتیاد نرفته بودم. سرم را با هرچیزی که ممکن بود گرم می کردم تا سمت اعتیاد نروم.
قرار بود طبق معمول صبح جمعه با دوستم به عینالی برویم. در اتوبان به سمت عینالی در حرکت بودم که چشمم به ترلان درسی (محل تجمع معتادان، در زیر پل اتوبان پاسداران) خورد. ماشین را کناری پارک کرده و رفتم آنجا و دوباره شروع کردم به کشیدن. وقتی همسرم متوجه بازگشت اعتیادم شد، رفتارش بدتر شد. هرچی از دهانش بیرون می آمد نثارم می کرد.

جزئیات وقوع حادثه
 سه شنبه شب منزل پدرزنم مهمان بودیم، وقتی آخر شب از مهمانی برگشتیم، غرغرهای همسرم دوباره شروع شد. خیلی سعی کردم بر خود مسلط شده و چیزی نگویم. چندین بار سیگار کشیدم تا اعصابم را آرام کند. اما غرغرهای همسرم تمامی نداشت. به اتاق دخترم، تنها فرزندم، پناه بردم تا بلکه صدایش را نشنوم.
در اتاق دخترم نشسته بودم و سیگار می کشیدم که همسرم به یکدفعه در را باز کرد و با صدایی که انگار بلندگو قورت داده است داد زد "من دیگر نمی توانم این زندگی را تحمل کنم، با مادرم هم صحبت کردم. می روم و منزل پدرم می مانم" نقطه ضعف من هم ترک همسرم بود اصلا نمی توانستم دوری اش را تحمل نمایم. چون پیش از این نیز دوبار ترکم کرده بود و تجربه خیلی بدی از دوری اش داشتم. می خواستم همیشه کنارم باشد.
وقتی همسرم صحبت از رفتن را زد، نمی دانم چگونه کنترل خود را از دست داده و چاقویی را که خودش برایم هدیه خریده بود و از کمد دخترم آویزان کرده بودیم (به عنوان مانع برای این که دخترم نتواند  سرخود کمد را باز کند، چون دستش اصلا به چاقو نمی رسید) برداشتم و به سمتش حمله کردم. نمی دانم چگونه شد که باعث مرگ همسرم شدم. با صدای دخترم که "بابا بابااااا" می گفت به خود آمدم و همسرم را در حالی که جانی برایش نمانده بود، در آغوشم دیدم.
به این جا که رسید یک دل سیر گریه کرد و گفت" ای کاش زمان به عقب برمی گشت و با داد و فریاد و کارهای دیگر عصبانیتم را تخلیه می کردم و باعث مرگ مادر دخترم، عشق زندگی ام، نمی شدم.
این گزارش می افزاید این مرد متهم به قتل همسر خود، هم اکنون در اختیار قانون قرار دارد و منتظر اجرای قانون است.
انتهای پیام/

پژوهشیار