یادداشت/

معلمان غیرانتفاعی در تکاپوی احقاق حقوق خود

1400/05/13 - 15:26 - کد خبر: 48538
معلم

نصر: اگر امروز حوالی 12 اردیبهشت بود همگی در باب مقام شامخ معلم سخن‌ها سر می‌دادیم و قلم‌ها می‌فرسودیم. معلم را شمع و چراغ دانایی می‌خواندیم و شغل‌شان را پیشه‌ی انبیا می‌خواندیم. اما چند صباحی از این مناسبت گذشته و بساط تعارفات و تکلفات برچیده شده و کسی از درد دل آنها سراغی نمی‌گیرد. مطالبات معلمین همواره به باد فراموشی سپرده می‌شود اما این بار از دغدغه‌ای دیگر مطلع شدیم که حقیقتاً واژه‌ی «اجحاف» عاجز است از شرح شرایطی که بر معلمین مدارس غیرانتفاعی تحمیل می‌شود.

بله. معلمین مدارس غیرانتفاعی، همان مدارسی که خیلی از ما به علت امکانات آموزشی بهتری که برای دانش‌آموزان ارائه می‌شود با شهریه‌های سرسام آور فرزندان‌مان را به آنجا می‌سپاریم، اما همین معلمانی که بار اصلی آموزش و پرورش کودکان و نوجوانان را بر دوش می‌کشند از حداقل حقوق خود محروم‌اند.
حقوق‌، بیمه، امنیت شغلی، حفظ شأن فردی و اجتماعی و دور زدن قوانین و مقررات توسط مدیران و مؤسسان مدارس مواردی هستند که این معلمین از نادیده گرفته شدن آنها آزرده خاطرند و خواهان اندیشیدن تدابیری برای تغییر شرایط هستند.
استخدام رسمی در آموزش و پرورش یکی از حقوق بدیهی معلمان است و دانشگاه‌ فرهنگیان یکی از راه‌های رسیدن به آن، که متأسفانه مدتی است به علت مازاد بودن نیرو پذیرش این دانشگاه متوقف شده است و علاقه‌مندان به حرفه‌ی معلمی، در سایر دانشگاه‌های کشور تحصیل می‌کنند. به دلیل برگزار نشدن آزمون استخدامی در قالب ماده ۲8 این افراد موفق به جذب در آموزش و پرورش نشده و در حال حاضر به علت موانعی از قبیل کبر سنی و ناهنماهنگی در رشته‌ها، قادر به شرکت در آزمون‌های استخدامی آموزش و پرورش نیستند.
در همین راستا، در دفتر نشریه، میزبان جمعی از این معلمین بودیم که برای احقاق حقوق خود از هیچ تلاشی فروگذار نکرده‌اند. از نوشتن نامه به نمایندگان تا حضور در بهارستان و استمداد از وکیلان مردم.
فاطمه پورمیاردان، کارشناس ارشد شیمی از دانشگاه تهران، به نمایندگی از همکاران خود به بیان درد دل‌های آنان پرداخت، از حقوق‌های یک میلیونی معلمین در تبریز و حقوق های صد یا دویست هزار تومانی در شهرستان‌های اطراف تبریز. این آموزگاران در بدو همکاری قراردادهای سفید امضا می‌کنند و تا مهر ماه و موعد اولین پرداخت عملاً از مبلغ حقوق خود بی‌اطلاع می‌مانند. مبالغی که فاصله‌ی معناداری با مقدار ثبت شده در لیست بیمه دارد. جهت ارزیابی وضعیت پرداختی‌ها آموزش و پرورش در سال جاری یک کد محرمانه در اختیار معلمین قرار داده، اما مدیران به شرط اعلام این کد، حقوق و پرداخت سالیانه معلمین را واریز کرده‌اند و این راه را نیز برای بازرسی و رصد وضعیت مالی کارمندان خود بستند.
خانم پورمیاردان که 17 سال سابقه تدریس در مقطع ابتدایی را دارد وضعیت تمام معلمین غیرانتفاعی کشور را مشابه می‌داند و در خلال گفتگو از یکی از همکاران خود در شهر گناباد نام می‌برد که با مدرک دکتری ریاضی، تنها بیمه دریافت می‌کنند و ریالی بابت حقوق به ایشان پرداخت نمی‌شود.
وضعیت بیمه‌‌ی این افراد نیز بدون حاشیه نیست. بیمه‌ی 30 روزه این امکان را فراهم می‌کند که معلمی مدعی حقوق کامل شده و به مراجع ذیصلاح اعلام شکایت کند در نتیجه با وجود ساعت‌های کاری کامل و حتی اضافه‌کاری‌ها یک بیمه 15 عاید این افراد از تعلیم و تربیت فرزندان کشور می‌شود. نامی که معلمین بر روی شرایط کاری خود گذاشته‌اند «برده‌داری نوین» است، واژه‌ای که قلب انسان را مچاله می‌کند و افسوسی بی‌پایان را بر دل آوار می‌کند.
مطالبه‌ی مهمانان ما که نمایندگان یک جمعیت 160 هزار نفری از کل کشور بودند این بود که با نگاه عادلانه ای به وضعیت شغلی و معیشتی آنها توجه شود. چیزی به جز عشق به تعلیم و تعلم نمی‌تواند توان تحمل و ماندن در این شغل را فراهم کند. اما عشق نمی‌تواند تا ابد جایگزین و تأمین کننده‌ی نیازهای مالی و عاطفی انسان‌ها باشد.
در سال جاری 197 هزار معلم بازنشسته می‌شوند و بالتبع با این تعداد ظرفیت برای جذب معلم در آموزش و پرورش روبرو خواهیم بود. این در حالی است که از بین جمعیت 160 هزار نفری که پیشتر یاد شد، تنها حدود 60 هزار نفر در حال تدریس و مترصد فرصتی برای بهبود شرایط زندگی فردی و حرفه‌ای خود هستند و معتقدند وقتی دارای مهارت، سواد، علم و تجربه و تائیدیه بازرسین آموزش و پرورش و گزینش آموزش و پروش را دارند چرا باید در چنین فرصتی که مهیا شده، مهجور بمانند و نتوانند وارد بدنه رسمی آموزش و پرورش شوند.
در شرایطی که قوانینی وجود دارد و معلمین نهضت سوادآموزی، طلبه‌های حوزه‌های علمیه یا افرادی که تحت عنوان سرباز معلم و یا هر شرایط دیگری حتی به مدت یک ساعت در مدارس دولتی تدریس کرده‌اند دعوت به کار می‌شوند چرا باید کسانی که توان و تجربه این کار را دارند از قافله عقب بمانند.
می‌گویند کسی که تنها به قاضی رود راضی برمی‌گردد. برای پرهیز از ابتلا به این خطا و بررسی دقیق و همه جانبه موضوع، تصمیم گرفتیم مصاحبه‌ای نیز با مدیران مدارس داشته باشیم، اما متأسفانه دعوت ما مورد پذیرش این دوستان واقع نشد و ناچار به تدوین گزارشی یک سویه شدیم. این برخورد خود گواهی متقن بر اثبات بسیاری از ادعاهای مذکور واقع شد.
وقتی به وضعیت مردم و مشاغل مختلف فکر می‌کنم، وقتی پای صحبت آدم‌ها می‌نشینم یک موضوع بیش از پیش برایم روشن می‌شود. وضعیت نابه سامان اقتصاد و اشتغال جامعه باعث می‌شود جدال برای بقا، شدت بگیرد. بدون توجه به اینکه در جریان بقای خود، احتمال دارد پایم نفس هم‌نوعم را به شماره بیندازد. به علاوه اینکه عدم آگاهی کامل و کافی از حقوق و وظایف خود چه در قامت یک شهروند، چه در قامت کارمند و چه در هر قامت فردی و اجتماعی دیگر، بستر را برای سوءاستفاده و ظلم و اجحاف فراهم می‌کند.

سویل محدث
انتهای پیام/

پژوهشیار