با بزرگان علم و ادب (33)/
حاجی چلبی که بود؟
1400/02/02 - 10:18 - کد خبر: 41102
نصر: خادم سیاسی چشمگیر سرکرده بااستعداد حاجی چلبی مثل شکی ها مستقلا وارد تاریخ شده است. او یکی از خلف های دور درویش خان بود که در سال ۱۵۵۱ به نافرمانیهای شکی ها نسبت به طهماسب اول شاه صفوی رهبری می کرد.
حاجی چلبی اولین کسی بود که از تابعيت نادرشاه سرپیچی نموده و در زمان حيات نادر استقلال شکی ها را اعلام نموده بود. همه این ماجراها از سیاست های مالیاتی نادر در شیروان و داغستان سرچشمه گرفته و امواج نارضایتی تا شکی های دور افتاده می رسید.
ملک نجف که از طرف نادرشاه برای اداره امور منطقه معین گردیده بود، برای وصول مالیات های سنگین و کمرشکن با ظلم و سختگیری و خشونت با اهالی برخورد می کرد و جماعت شگی ناچار در دربند به نادرشاه شکایت می کنند. نادرشاه که احساس می کرد این نارضایت ها میان اهالی آذربایجان و داغستان در حال اوج گیری است، می خواست مسئله را به سادگی فيصله دهد. او به ثروتمندان شکی سفارش می کند که برای نظارت و کنترل کارهای ملک نجف شخص صالحی انتخاب نموده و نزد شاه بفرستند.
در اواخر سال ۱۷۴۱ شکی ها شخص بانفوذی چون حاجی چلبی را به نمایندگی خود به شاه معرفی می نمایند و شاه او را وکیل منطقه شکی ها تعيين نموده، اختیارات و صلاحیت می دهد که در وصول مالیات ها به وظایف ملک نجف نظارت نماید.
حاجی چلبی حاکمیت حقیقی منطقه را به دست می گیرد. او به بعضی امور و وظایف شخصی ملک نجف نیز دخالت می کرد. نجف بیگ برای شکایت از حاجی چلبی به اتراق نادر رفته اظہار می دارد که چلبی نمی گذارد او امر شاه را اجرا نماید و مردم را جری می کند.
نادرشاه، چلبی را احضار نموده می خواهد او را به دار بیاویزد لیکن در حالی که ریسمان به گردنش کرده بودند شاه را به اتهام ناروا و دروغين نجف بیگ می باوراند. او اظهار می کند که نجف بیگ برای اخاذی از مردم موارد دیگری به مالیات های متعلقه علاوه می نماید. نادرشاه اظهارات چلبی را باور نموده و او را می بخشد و اختیارات بیشتری به او می دهد.
در سال ۱۷۴۳ پس از خروج نادر از شیروان دوباره نارضایتی ها و شورش و عصیانگری بر علیه او آغاز می گردد و حاجی چلبی از این موقعیت استفاده نموده با دوستان صدیق خود به اقامتگاه ملک نجف جانشین نادر هجوم می آورد و او را به قتل می رساند. بدین طریق در آذربایجان دولت کوچکی به وجود آمده و خلق شدن خان های مستقل در شکی شروع می شود و این مسئله پیش می آید که اگر خان های مستقل پس از سقوط دولت نادر خلق شده باشد حتما استقلال خان های شکی در اوایل حاکمیت او خلق شده بوده است.
در زمستان سال ۱۷۴۴ نادرشاه نیروهای خود را به طرف حاجی چلبی که بر عليه او قيام نموده بود روانه می سازد. حاجی چلبی که نادر را خوب می شناخت شکی ها را به مخفی شدن در قلعه محکم و مجهز که بعد از حمله نادر با عنوان گلرسن گؤره رسن مشهور شده بود به تکلیف وامی دارد.
نادرشاه بدون وقفه با پانزده هزار نیروی انتخابی خود به مقابل قلعه می آید و سه روز نگذشته بود قلعه را محاصره نکرده عقب نشینی می کند. ليكن شکی ها زود زود به طور غفلتی از قلعه خارج شده و به نیروهای شاه ضربات محکمی وارد می آورند.
در یکی از این حملات احتمال می رفت که نادر خود نیز کشته شده باشد و شکی ها به غنایم بسیاری دست یابند. نادرشاه نیروی خود را کنار می کشد و در سال ۱۷۴۴ با نیروی سی هزار نفری به طرف دربند حرکت می کند. در ماه فوريه همان سال مجددا به مقابله حاجی چلبی آمده و قلعه گلرسن گؤره رسن را محاصره می کند لیكن از این محاصره نیز نتیجه ای نمی گیرد.
نادرشاه که ناراحت و غضبناک شده بود مناطق شکی ها و روستاهای اطراف آن را به آتش می کشد و به خاکستر مبدل می سازد. قهرمانان شکی سه سال تمام در قلعه گلرسن گؤره رسن خود را به محرومیت های سخت و سنگین عادت داده بودند. آنها ایستادگی و مقاومت خود را از هر لحاظ به نیروهای قدرتمند و توانای نادر نشان می دادند. بالاخره در مارس ۱۷۴۰ بين حاجی چلبی و نادر قراردادی به امضاء می رسد.
نادر یکی از نزدیکان نجف بیگ را به شکی ها ملک تعيين می نماید ليکن به حاجی چلبی نیز صلاحیت ملکی می دهد و هدایای زیادی به او می فرستد که این کار غلبہ حاجی چلبی تلقی می شود؛ چرا که بعد از گذشت یک سال تفلیس، گنجه، نخجوان و ایروان از نادر رو برگردانده و حاجی چلبی خود را به اقدامات تازه ای عليه نادر آماده کرده بود.
محمدحسن خان قاجار نیز که شوشا را محاصره کرده بود شانسی نیاورده از طريق قاراباغ عقب نشینی می کند. در آن موقع پناه خان قاراباغی، کریم خان قاراباغی، حیدرقلی خان نخجوانی و شاه ویردی خان گنجوی درباره اقدامات حاجی چلبی به مشاوره می نشینند و اظهار می دارند که حاجی چلبی آنها را به حساب نیاورده و با آنها به راه صلح و دوستی نمی آید و در آن جا قرار بر این می شود که با حاجی چلبی مبارزه کنند و این قرار را با شاه گرجی در میان می گذارند و چار ( شاه ) آنها را برای مذاکره دعوت می نماید.
این چهار خان که به قصد مذاکره به نزد شاه رفته بودند در سال ۱۷۵۲ از طرف شاه گرجی «تيموراز Teimuraz» و پسر او «ایرا کلی Irakli» که قصد اشغال گنجه را داشتند در نزدیکی این شهر به اسارت گرفته می شوند.
به یکی از خدمتکاران به نام شاه ویردی خان قاجار فرصت می یابد که خبر این حادثه را به حاجی چلبی برساند و حاجی محتشم برای مقابله با نیروهای متفق دشمن با نیروی بزرگ خود در آن طرف ساحل رود کور ( گورچای ) مستقر می شود.
حاجی چلبی از آنها می خواهد که خان های اسير شده را آزاد نمایند. او می دانست که حرف اساسی را امرای او خواهند زد و بدان سبب هنوز مشاوره شروع نشده حاجی چلبی با حملاتی که بعدا ضرب المثل شده بود صراحتا می گوید: «شما قرارداد را به دلخواه خود در نظر بگیرید، لیکن گذشتن از رود کور ( کورچای ) شرط اساسی و مطلق است.» خان ها اظهار می دارند که قصد ما برای آمدن به مشاوره آن بوده است که کار به مرحله گذشتن از طریق رود کور (کورچای) نکشد اگر به این امر پافشاری نمایند باید به نیروها دستور دهید که خود را برای حمله آماده نمایند.
حاجی چلبی امر می کند که از رود کور ( کورچای ) بگذرند و در نزدیکی مقبرة شیخ نظامی دو نیرو بهم می رسند و جنگ شروع می شود. نیروهای گرجی مغلوب و ایراکلی دوم پا به فرار گذارده جان خود را نجات می دهد. چلبی خان گرجی ها را تا تفلیس تعقیب می نماید و پسر خود آقاکیشی بیگ را حاكم اراضی آزاد شده گنجه و قاراباغ تعيين می کند.
در سال ۱۷۵۵ میلادی حاجی چلبی با یک نیروی بزرگ به طرف شیروان حرکت نموده آغسو ( آب سفید ) را محاصره می کند. حسینقلی خان کوبایی به کمک شیروانی ها می آید و چلبی خان احساس مغلوبیت کرده عقب نشینی می کند. حاجی چلبی در سال ۱۷۵۵ وفات یافت و خان های بزرگ و محتشم شکی ها که به خانی آذربایجان مبدل گردیده بودند، یکی از خدمات استثنایی او بوده است.
چلبی برای آباد کردن شکی پایتخت خود کارهای بسیار مهمی انجام داد. او در آن جا مدرسه ها، مساجد، کاروانسراها، گرمابه ها، مکتب خانه ها و سایر اماکن عمومی ساخته بود. از آن زمان تا به حال چلبی با کارهای خوب و زیبای تکرارنشدنی خود مردم را به حیرت و شگفتی واداشته است.
انتهای پیام/