آخرین پرواز محمد بزرگی در بیمارستان/ او ماندگار شد
1399/11/08 - 12:15 - کد خبر: 36720
نصر: اعضای بدن محمد بزرگی چترباز معروف کشور اهدا شد.
به گزارش نصر، پریسا بختیاری، همسر محمد بزرگی بعد از آن سقوط مرگبار در سالگرد حادثه پلاسکو و البته به خاک سپردن همسرش، ویدیویی را روی اینستاگرامش منتشر کرد و درباره زندگی خود با محمد بزرگی و حادثه مرگبار روز دو بهمن توضیح داد.
محمد بزرگی که در یک حادثه تلخ و همزمان با مراسم یادبود شهدای آتش نشان حادثه پلاسکو به خاطر سقوط و البته باز نشدن چترش جان خود را از دست داد، در سالهای اخیر به همراه همسرش بارها تجربه پرواز و چتربازی را داشت.
پریسا بختیاری، همسر این ورزشکار بعد از آن سقوط مرگبار و البته به خاک سپردن همسرش، ویدیویی را روی اینستاگرامش منتشر کرد و درباره زندگی خود با محمد بزرگی و حادثه مرگبار روز دو بهمن توضیح داد.
برای محمد خیلی خوشحالم؛ هیچ حسرتی هم ندارم
امروز ۴ بهمن همسر و همدمم را به خاک سپردم. از دست دادن او غم خیلی بزرگی است، ولی برایش خوشحالم. چرا که به تمام چیزهایی که میخواست، رسید. همیشه میگفت که من یک مرد خوشبختم، دنیا را گشتم، به هدف هایم رسیدم، تلاش کردم، برای چیزهایی که خواستم جنگیدم، کارهایی که دوست داشتم را انجام دادم، عاشق شدم، زندگی کردم.
برایش خوشحالم چرا که او در بهترین جا حضور دارد. او بارها و بارها به من گفته بود که دلم میخواهد در راه رسیدن به هدفم بمیرم. تمام آدمها میمیرند، این خیلی طبیعی است که هر کسی یک روز از دنیا میرود.
او به من میگفت که دلم میخواهد یا در کوه یا در راه رسیدن به هدفم بمیرم. برای او خوشحالم چرا که آن چیزی که میخواست، رسید. نوش جانت! و هیچ غصهای برای او ندارم بلکه خیلی خوشحالم. خودم هم هیچ حسرتی ندارم چرا که همیشه عاشقانه و در سختیها و دردها کنار هم زندگی کردیم. عشق یعنی این!
از من خواست مشکی نپوشم و گریه نکنم
ما سیزده سال است که همدیگر را میشناسیم و ۱۳ سال است که عاشق هم هستیم. ما سختی زیادی کشیدیم تا ازدواج کردیم و به هم رسیدیم. بهترین سالهای عمرم را با او گذراندم و هیچ حسرتی ندارم.
خدا را شکر از بچگی کنارش بودم، با هم بزرگ شدیم. تمام اطرافیانمان داستان عاشقی ما را میدانند که چه سختیهایی را گذراندیم. هیچ حسرتی ندارم، چون زندگی همین است و باید در لحظه زندگی کنیم.
مواقعی که عصبانی میشویم، کوتاه بیایم و گذشت کنیم. قهر نباشیم، چون زندگی با عشق خیلی قشنگ است و عشق چیزی نیست که با پول به دست بیاید. عشق در وجود همه ما هست و فقط باید آن را پرورش دهیم. سبک زندگی ما با بقیه فرق میکرد. دلمان میخواست از چارچوبهای کلیشهای خارج شویم.
تا جایی که میتوانستیم متفاوت زندگی میکردیم. برای دوران بعد از نبودنش نیز با من صحبت کرده بود. او از من خواسته بود که لباس مشکی نپوشم، گریه نکنم و غم در دلم نماند. او از من خواسته بود که یک سری از چارچوبها را جابجا کنیم. من بی احترامی نمیکنم و نظر هرکسی متفاوت است، اما غذا خیرات دادن به افرادی که بضاعت مالی دارند، کار قشنگ و ارزندهای نیست.
این نظر شخصی من است و دلم میخواهد اگر خیراتی هست، مانند غذا دادن به پرندهها و گربه ها، کاشتن درخت یا پناه دادن به افراد بی پناه باشد. من خیرات دادن را در این مسائل میبینم و امیدوارم این فرهنگها جا بیفتد و این اتفاق نیز میافتد و باید از یک جایی شروع شود. خیلیها هستند که این طرز فکر را دارند. من تلاش میکنم که یک سری از این چارچوبها عوض شود.
برخی اعضای بدن محمد را اهدا کردیم
امروز محمد و بدن او به خاک سپرده شد و من از نظر جسمی تنها شدم، اما روح، یاد و عشق او تا ابد پیش من است. هیچ وقت او را فراموش نمیکنم، همیشه به یادش هستم، راهش را ادامه میدهم. کمی زمان میبرد و به خودم فرصت میدهم.
دوباره به حالت عادی برمیگردم و قوی خواهم شد تا مسیر محمد را ادامه بدهم. امروز به دلیل شرایط کرونا مراسمی گرفته نشد، چون اصلا دوست نداشتیم کسی آسیبی ببیند و بیمار شود. چرا که عذاب وجدان آن همیشه با ما میماند.
ولی مراسم خاکسپاری خیلی آبرومندانه و با دقت و اصول آن رعایت شد. باید یک حرفی را مطرح کنم. ما یک جسم نیستیم که روح داریم، بلکه ما روحی هستیم که جسم داریم. مهم نیست چه بلایی سر آن جسم میآید. بعد از اینکه زندگی فرد تمام شود، زیر خاک میخوابد، ولی آن روح است که همه جا حضور دارد.
درست است که من ناراحتم و خیلی غصه دارم، ولی عشق و روح محمد همیشه در زندگی من است و با آن زندگی میکنم. همانطور که خودش خواسته بود، اعضایی که میشد را اهدا کردیم تا جان کسانی که میشود را نجات دهیم و این برای من خیلی ارزشمند است و خوشحالیم که توانستیم این کار را انجام دهیم.
یک سری از چارچوبها و دیدگاهها باید تغییر پیدا کند و ما باید از خودمان شروع کنیم. شاید زندگی ما کوتاه بود، اما خیلی عمیق و عاشقانه بود. تمام کارهایی که دوست داشتیم را انجام دادیم و هیچ حسرتی ندارم و فقط با یادش زندگی میکنم و به نبودن جسمش باید عادت کنم. غم خیلی بزرگی دارم.
در این مدت پیامهای زیادی دریافت کردم، ولی متأسفانه نمیتوانم به همه آنها پاسخ بدهم. از تمام کسانی که این روزها با من همدردی کردند، صمیمانه تشکر میکنم. خیلی شما را دوست دارم.
چند روز قبل محمد از همین ارتفاع پرید
محمد یک مربی حرفهای بود که خیلی پشتکار داشت و تلاش میکرد. این اتفاق از روی بی تجربگی محمد نبود. من از او به شدت دفاع میکنم و به عنوان همسر او، از تمام جزئیات زندگیش خبر دارم، اخلاقش را میشناسم، ۱۳ سال با او زندگی کردم و حتی این پروژه را با هم برنامه ریزی کردیم و از تمام ریز جزئیات آن خبر دارم. من اجازه نمیدهم خبرهایی که منتشر شده، دست به دست بچرخد چرا که این اخبار دروغ است. هر حقیقتی که باشد، باید از زبان من بشنوید. بعضی از خبرگزاریها با بعضی از افراد مصاحبه کرده بودند که در دایره دوستان و اطرافیان نزدیکان محمد نیز حضور نداشتند. لطفا اخبار دروغ را پخش نکنید و شایعه پراکنی نکنید.
محمد برای هدفش خیلی تلاش کرد و جنگید. ما دو نفر برای عشق و ادای احترام به شهدای آتش نشان حادثه پلاسکو قصد داشتیم این برنامه را اجرا کنیم. ماهها به این برنامه فکر کردیم و برای آن برنامه ریزی کردیم. آن را مرور کردیم و تمرین کردیم. محمد برای آنکه در آن موقعیت قرار بگیرد، ۶ روز پیش با لباس آتش نشانی از همان ارتفاع پرید و فیلم آن را نیز به اشتراک خواهم گذاشت.
احتمال رخ دادن این حادثه یک در میلیون بود
تمام تجهیزات محمد استاندارد بودند و همه آنها را از آمریکا تهیه کرده بودیم. او یک چترباز با تجربه بود و این یک اتفاق خیلی نادری بود که رخ داد. از لحاظ تکنیکی هیچ جوابی برایش پیدا نمیکنیم، چون احتمال رخ دادن آن، یک در میلیون بود. تنها چیزی که من را آرام میکند، بحث تقدیر و سرنوشت محمد است. خدا حرف محمد را شنیده بود که او دوست داشت در راه هدفش بمیرد.
هیچ وقت فکرش را نمیکردم اینقدر زود این اتفاق رخ بدهد، اما به محمد میگویم که محکمتر از همیشه ایستاده ام و بیشتر از همیشه عاشقت هستم. با سرعت و اقتدار بیشتر، راهت را ادامه میدهم.
کمی زمان میبرد، اما کارم را شروع میکنم و به یادت خواهم پرید و از کوه بالا میروم و به یادت درخت میکارم و زندگی میکنم. هیچ کس نمیتواند جای خالیت را در قلبم پر کند. تو عشق اول و آخر من بودی و همه میدانند ما چقدر همدیگر را دوست داشتیم و عاشقانه با همدیگر زندگی کردیم.
از خدا بخواهید که یک بار در زندگیتان عاشق شوید. میتوانید عاشق جنس مخالف یا پدر، مادر یا خدای خودتان شوید. فقط مهم این است که عاشق باشید، دنیای عاشقی خیلی قشنگ است. باید حال امروزم را ثبت میکردم تا همیشه یادم باشد چه روزی را گذرانده ام. محمد، آرام اینجا خوابیدی، اما همیشه به یادت هستم و همیشه در قلب منی. همیشه دوستت دارم.
انتهای پیام/