تبریزیم(16)/

تپه ماهورهایی به نام " ساری زمی" در تبریز

1399/10/14 - 09:54 - کد خبر: 35121
ساری زمی، مزرعه زرد

نصر: در ادامه معرفی محلات قدیمی تبریز به محله ساری زمی می رسیم؛ محله ای که از جمله محلات قدیمی تبریز به شمار می رود.

به گزارش نصر، در جنوب شرقی تبریز و محله مارالان بالاتر از قورخانه اوستی یا انبار باروت کهنه و متروکه و در بخش جنوبی قازان داغی مارالان تپه ماهورهایی است به نام « ساری زمی » یا « مزرعه زرد » که به علت زرد رنگ بودن جنس خاک تپه ها به این نام معروف و مشهور شده است و در آن تپه ها از روزگاران قدیم گندم و جو دیمی می کاشتند و اکنون راه ارتباطی آخر کوی زعفرانیه به انتهای محله مارالان از وسط « ساری زمی » می گذرد و در بالای این کوه تأسیسات ماکروویو سازمان صدا و سیما احداث شده و تمامی اراضی این منطقه از طرف تعاونی مسکن دانشگاه تبریز خریداری گردیده و به تدریج به کوی مسکونی دانشگاهیان تبدیل می شود.
 
 
 
ارتفاعات ساری مشرف به محله مارالان در تاریخ معاصر تبریز در جریان انقلاب مشروطه در سرکوبی مردم دلاور تبریز به رهبری ستارخان و باقرخان نقش مهمی داشت زیرا این بلندی ها کلا در اختیار سپاهیان و اشرار دولتی و مستبدين بود و به دستور مجید میرزا عین الدوله والی و حاکم آذربایجان که در باسمنج نشیمن داشت چندین عراده توپ (شراپنل) آلمانی کار گذاشته و پیوسته شهر تبریز توسط این توپخانه بمباران می شد و مردم مبارز شهر که هرگز تسلیم دولتیان نشده و سرانجام به پیروزی رسیدند ولی تعدادی بیگناه از زنان و کودکان در این میان به شهادت رسیدند و در جریان فرار عین الدوله به تهران و عقب نشینی اشرار دولتی این ارتفاعات و سنگر توپخانه توسط به تصرف درآمد.
جای زخم گلوله های شلیک شده به سوی شهر در دیوار شرقی ارک تبریز هنوز هم وجود دارد.
 
 
 
 

بهروز خاماچی در کتاب "شهر من تبریز" آورده است: مرحوم پدرم که در ایام انقلاب مشروطه تبریز در ردیف هواداران ستارخان سردار ملی و حسین باغبان بود حکایت می کرد در محاصره تبریز به مدت یازده ماه، هرچه از آذوقه و مواد غذایی داشتیم مصرف شده و تمام گردید و راه های ورودی شهر هم توسط اشرار دولتی و اردوی مستبدين مسدود بود بنابراین ما که در حین تمرین نظامی، تفنگدار منطقه شاز داباغی (باغ شمال) بودیم از شدت گرسنگی یونجه و علف ( قازایاغی ) می خوردیم در این رابطه، صحبت می کردند که در طول یازده ماه محاصره تبریز و بمباران شهر توسط توپخانه عین الدوله از « ساری زمی » بچه ها به قدری به این بمباران ها و صداهای گلوله های توپ و تفنگ عادت کرده بودند که هنگام آمدن گلوله های توپ های شراپنل (شراپنل: نوعی توپ جنگی ساخت آلمان بود.) کلاه خود را از سر برداشته و به دنبال آن می دویدند تا گلوله به داخل کلاهشان بیفتد.
 
 
 
 
 
 
 
 
 
ضمنا پس از پیروزی انقلاب مشروطه در لحظات عرفانی که خاطرات تلخ و شیرین انقلاب مشروطه را در ذهن خود مجسم می کرد ناخودآگاه چنین زمزمه می کرد:
آلموشوق مشروطه نی یولوندا جانلار وئرمیشوق
قويماروق الدن گئده ایستر جهان برباد اولا

یعنی: مشروطه را گرفتیم و در راه آن جانها دادیم، هرگز نمی گذاریم از دست برود تا جایی که دنیا بر باد رود.
انتهای پیام/

پژوهشیار