نصر: جاافتاده، سالخورده، سالدیده، سالمند، کهنسال، مسن، پاتال، فرتوت و ناتوان؛ همه این واژه ها یک منظور را می رسانند؛ گذر ایام و از دست رفتن برخی از توانایی های انسانی.
به گزارش سرویس اجتماعی نصر، در حکایتی آمده است در جوانی، زمان و انرژی کافی وجود دارد اما پولی برای لذت بردن از زندگی نیست. در میانسالی پول کافی و انرژی لازم را خواهی داشت اما آنقدر مشغول کار هستی که زمان لذت بردن از زندگی را نخواهی داشت. در سالمندی نیز پول و زمان خواهی داشت اما دیگر توانایی و انرژی نداری. این است حکایت زندگی چندین و چندساله بشریت. در گزارش امروز مصادف با هفته سالمند نظر چند جوان را درباره سالمندی جویا شدیم.
پیر یعنی ...
علی متولد سال 1364 و کارمند است. او به تازگی ازدواج کرده. او مردم ایران را پیر می داند یا به تعبیر خود «پیر یعنی مردم ایران». علی به خبرنگار نصر گفت: پیری یعنی بی حوصلگی، نا امیدی و ناشادابی. به عقیده من سن یک اتفاق بیولوژیک است. آن چیزی که من در فضای شهر خود می بینم این است که در قشر جوان جامعه نیز پیری حس می شود.
علی ادامه داد: زندگی فقط به آخر خط رسیدنِ زیستن در دنیا نیست، نزدیکی به مرگ جسمانی، پیری نیست؛ پیری یعنی ندانی برای چه نفس می کشی، روحت نداند مسیر کمال از کدام طرف است. پیری یعنی باشی که فقط باشی، حتما بودن به تنهایی مسئله نیست. پیر نبودن یعنی لبخندی که باورت به تو می آموزد.
نمی توانم فلاکت خودم را ببینم
اسما، دختر 23 ساله ای است که در حال حاضر تنها دغدغه خود را دوران دانشگاه اش می داند. او در رابطه با سالمندان گفت: خیلی خلاصه بخواهم بگم، سالمندی دوران سختی است. این همه باید تلاش کنیم در زندگی و در نهایت خیلی از فرزندان مادران و پدران خودشان را به خانه سالمندان می برند. به نظر من بهتر است در طول زندگی آدم پول کافی را ذخیره کند تا در پیری برای خود پرستار بگیرد و از فرزندانش انتظار نداشته باشد. به عقیده من اینکه انتظار داشته باشیم فرزندان از والدین نگهداری کنند، کمی خودخواهانه است!
وی در ادامه به خبرنگار نصر گفت: اصلا دوست ندارد که وارد دوره سالمندی شود و برای خود آرزوی مرگ پیش از رسیدن به آن دوران را می کند، اسما دلیل این آرزوی عجیب خود را اینگونه شرح می دهد: تصویری که از سالمند در کشورمان وجود دارد، بسیار وحشتناک است. من نمی خواهم به آن دوران برسم چون به فلاکت و ناتوانی رسیدن خودم را نمی توانم تحمل کنم.
سالمندی من هیجان انگیز است
فرشته، 25ساله دانشجوی رشته روانشناسی اهل مرند است. او سالمندی را هیجان انگیز می داند و فکر می کند در آینده مادربزرگ مهربانی می شود. شخصی که کوهی از تجربه شده است و می توان به دیگران مشاوره بدهد.
وی گفت: به عقیده من سالمندی دو وجه دارد. یعنی هم زمینه های روحی خواهد داشت و هم جسمی! سالمندی جسمی از هر سنی می تواند شروع شود. شخصی که در جوانی ورزش نکرده باشد و تغذیه مناسبی نداشته باشد به عقیده من چندی نمی گذرد که دچار سالمندی جسمی می شود. حال اینکه سن سالمندی به نظر من از 50 سال بیشتر مشهود است.
فرشته در ارتباط با سالمندی روحی اظهار داشت: سالمندی روحی بستگی به اوضاع کشورها دارد. اوضاع اجتماعی و اقتصادی یک کشور می تواند وضعیت روحی افراد را مشخص کند. شاید باورتان نشود که دوستان 30 ساله من فکر می کنند که 50 سال سن دارند!
وی ادامه داد: پیری خودم را هیجان انگیز می بینم. اینکه 60 سال سن دارم و کوهی از تجربه شده ام ومی توانم به فرزندانم مشاوره بدهم. شاید این حس برای من هم اکنون جذاب باشد و در آینده اتفاق دیگری رخ دهد اما دوست دارم به سالمندی خود اینگونه نگاه کنم.
علاقه ای ندارد به این دوران فکر کند
پیمان 35 ساله و ساکن تبریز است. سالمندی را بدترین و رنج آورترین دوران زندگی می داند؛ دورانی که در آن فرقی میان سالمندی روحی و روانی و سالمندی جسمی وجود ندارد. پیمان به خبرنگار نصر در این خصوص گفت: واقعا نمی شود گفت از چه سنی دچار سالمندی خواهم شد. این کاملا به شرایط زندگی بستگی دارد. به این معنی که به هرحال سالمندی نتیجه برخی عوامل است که وقتی کنار هم قرار می گیرد، فرد دچار سالمندی می شود. حالا ممکن است این عوامل در سن 40 سالگی کنار هم جمع شوند و یا در 60 سالگی.
پیمان می گوید علاقه ای ندارد به آن دوران فکر کند چرا که در آینده به آن خواهد رسید و عجله ای هم برای رسیدن به آن ندارد.
یک فرد بیمار سالخورده نیست و یا فرد سالخورده حتما بیمار نیست
صدف، بانویی 40 ساله و مربی والیبال است. او به خبرنگار نصر گفت: یک فرد سالمند با یک فرد ناتوان فرق می کند.
وی ادامه داد: شخصی را می شناسم که در جوانی احساس ناتوانی می کند. در مقابل افرادی هستند که واقعا سالمند هستند و پیر محسوب می شود ولی روحیه جوانی دارند. سالمندان عموما افراد 50 یا 60 ساله هستند.
به نظر صدف سالمندان دچار کهولت سن هستند و یا دچار بیماری های هم چون آلزایمر و بیماری های اینچنینی؛ او می گوید به صرف بیمار بودن نمی توان آدم ها را سالمند دانست.
گزارش نصر حاکی از آن است که براساس اطلاعات موجود، جمعیت سالمند جهان در سال 2050 به دو میلیارد نفر خواهد رسید. گفتنی است براساس معیارهای جهانی سن بالای 80 سال سالمند محسوب شده که این عدد خلاف نظرات جوانان کشورمان است! چرا که به طور کلی آن ها 50 یا 60 سال را سن سالمندی تصور می کنند. به راستی چرا در کشورمان امید به زندگی رو به کاهش است؟ چرا جوانان احساس پیری می کنند؟ آیا وقت آن نشده تا برای کاهش این پیری درون جامعه ای کاری کرد؟ آیا تنها تولید مثل پاسخ به جمعیت پیر کشور است و از افرادی که هم اکنون در جامعه زندگی می کنند، می توان به سادگی چشم پوشی کرد؟
*گزارش از سحر مغفرت
انتهای پیام/