گفت‌وگوی ایبنا با فرهاد باغشمال طنزنویس تبریزی؛

طنز روی خط قرمز می‌ماند ولی از آن رد نمی‌شود

1399/09/24 - 10:30 - کد خبر: 33898
فرهاد باغشمال

نصر: «فرهاد باغشمال» نویسنده کتاب طنز «فراکسیون آی نَفَس‌کِش» (شامل ۳۰ یادداشت طنز) با بیان اینکه شوخ‌طبعی‌های برخی از مردم با طنز یکی نیست، گفت: طنز روی خط قرمز می‌ماند ولی از آن رد نمی‌شود. طنز لَج می‌کند، اما کینه و دشمنی ندارد.

به گزارش نصر به تقل از ایبنا، کتاب «فراکسیون آی نفس کش» شامل ۳۰ یادداشت طنز از فرهاد باغشمال، روزنامه‌نگار و طنزنویس خوش‌ذوق تبریزی است. نوشته‌های وی سالهاست در روزنامه «سرخاب» و هفته‌نامه «آذرپیام» منتشر می‌شود. این کتاب  در قطع رقعی توسط «انتشارات شانی» در نوبت اول با شمارگان ۱۰۰۰ نسخه، بهار امسال منتشر شد.
ویراستاری و انتخاب مطالب «فراکسیون آی نفس‌کش» را  لیلا حسین‌نیا انجام داده و طرح روی جلد آن از جابر اسدی است.
نویسنده کتاب «فراکسیون آی نفس کش» در گفتگویی با خبرنگار ابتدا درباره این کتاب، گفت: نطفه این کتاب حدودا 10 سال قبل بسته شد؛ حوزه هنری تبریز برای نخستین بار پیشنهاد کرد تا تعدادی از طنزهای مطبوعاتی‌ام را که به اصطلاح تاریخ‌دار نبودند، به صورت کتاب چاپ کنم. همانطور که می‌دانید، بیشتر طنزهای مطبوعاتی تاریخ‌دار هستند و ارزش محتوایی برای تبدیل شدن به کتاب را ندارند و برای همین زمانی که من به فکر چاپ این کتاب افتادم، از بین 800 طنز نوشته مطبوعاتی‌ام، 150 مورد را انتخاب کردم و در نهایت بعد از تلخیص، 30 اثر باقی ماند.

طنز انگار تاریخ انقضا ندارد
باغشمال گفت: سعی بر این بود که از انواع مدل‌ها و سبک‌های طنز از قبیل کتابت امروز، مدلسازی از گلستان سعدی، نوشته‌های رسمی و محاوره‌ای بیاورم و البته آثاری که طی چند سال اخیر در جشنواره‌های مختلف منتخب شده بودند. البته در ابتدا قرار بود این کتاب توسط یک نهاد دولتی منتشر شود، اما در عمل وقتی دیدم نوشته‌ها زیر تیغ حذفیات رفتند، منصرف شدم و با یک ناشر تهرانی صحبت کردم که خوشبختانه گرچه به‌خاطر شرایط کرونایی امکان رونمایی رسمی و نقد اثر فراهم نشد، اما به‌واسطه فروش اینترنتی تا حالا فروش خوبی داشته، به‌خصوص در شهرهای مشهد، دامغان و قم.
 وقتی از فرهاد باغشمال در مورد ویژگی اصلی کتابش پرسیدم، گفت: ویژگی مهم کتاب «فراکسیون آی نفس‌کش» این است که مطالب آن، تاریخ انقضا ندارد. نمی‌دانم شاید هم این طنز روزگار است که همان طنزی که 15 سال پیش راجع به مشکلات نوشته بودم، همچنان پابرجاست. ویژگی دیگر کتابم هم این است که دوست نداشتم کسی برای آن مقدمه بنویسد!
این نویسنده افزود: وقتی پسرم طاها یک سال داشت، برایش نامه نوشته بودم و در آن مشکلات جامعه را برایش تشریح کرده بودم، آن زمان که من این نامه را می‌نوشتم، تصورم این بود که وقتی پسرم بزرگ شد، دیگر مشکل بیکاری، مسکن، اعتیاد، ازدواج، کنکور و... حل شده است؛ اما آن مسائل همین الان هم هست و نه‌تنها کم نشده بلکه بیشتر هم شده است و همان مضامین طنزی که من چند سال قبل نوشته بودم، برای جامعه امروز هم صدق می‌کند.
 این طنزپرداز تبریزی گفت: این را بدون هیچ شعاری می‌گویم؛ گویی گمشده‌ای دارم که هنوز پیدا نکرده‌ام و آن را در نوشته‌هایم جستجو می‌کنم؛ یک روز در عدالت‌خواهی، یک روز زیر بار ستم نرفتن، یک روز در نابرابری و روزی در زیبایی.
 
تفاوت‌های طنز مطبوعاتی و کتابی
باغشمال بیان کرد: این دو طنز ماموریت متفاوتی دارند. شالوده اصلی طنز روزنامه‌ای خبر است و همچنان از ارکان خبر بیرون نیامده است. اما طنز کتابی، پِی و ریشه دارد به قول داستان‌نویس‌ها «پی‌رنگ» دارد. گفتمان اینها با هم خیلی فرق دارد، اما هر دو لازم هستند. عین اینکه بگویی نان لازم است، اما آب نه. با این حال هر دو دنبال یک هدف هستند؛ اصلاح امور. ویژگی جالب طنز این است که روی خط قرمز می‌ماند ولی از آن رد نمی‌شود. طنز لَج می‌کند، اما کینه و دشمنی ندارد.
 وی با تاکید بر اینکه ژورنالیست‌ها باید به سمت چاپ کتاب بروند، بیان کرد: چاپ نوشته‌های مطبوعاتی در قالب کتاب، به ماندگار شدن آثار کمک می‌کند و از همه مهم‌تر معیاری می‌شود برای قضاوت تا از بَه بَه چَه چَه گویی‌های رسانه‌ای رها شده و در معرض نقد افراد متخصص قرار بگیریم. شما ادبیان طنز دوره مشروطه را نگاه کنید، چقدر رندانه خفقان و رنج مردم را به تصویر کشیده است. یا مثلا «عبید زاکانی» در کتاب «موش و گربه» در قالب طنز به افشای چه حقایقی پرداخته است.

حقیقت کجاست؟ در دل نوشته‌های طنز یا روی تلکس اخبار؟
این فعال فرهنگی تبریزی در پاسخ به این سوال که به نظر شما مطالب جدی و رسمی حاوی حقایق هستند یا نوشته‌های طنز؟، گفت: نوشته‌های روزنامه‌نگاران شهرستانی مظلوم و غریب است. نگاه روزنامه‌نگاران شهرستانی به مدیران شهرستانی است و به خاطر مسائل مالی و نبود آموزش حرفه‌ای به مروز زمان به سمت روابط عمومی نویسی و کاتبی می‌روند.
این در حالی است که اگر فردی واقعا به دغدغه ژورنالی برسد، اگر دنیا را هم به او بدهند، خبر روابط عمومی نمی‌نویسند، نه اینکه اخبار روابط عمومی‌ها بد باشد، نه! مشکل اینجاست که وقتی روی مطلبی نوشته می‌شود «آگهی»، تکلیف مشخص است؛ اما در اینگونه خبرها نه! با «وی گفت» و «وی افزو» و «وی تاکید کرد» کاری درست نمی‌شود.
باغشمال ادامه داد: وقتی کتاب می‌نویسی خیلی مواظب هستی تا سوتی ندهی. در روزنامه یا رسانه‌های مجازی این حساسیت کمتر است. کتاب به‌نوعی محک نویسنده به شمار می‌رود. خودِ من در نگارش کتاب «فراکسیونِ آی نَفس کِش» وسواس زیادی به خرج دادم. در تجربه شیرینی بود. نوشته‌های من بعد از چاپ کتاب نصف شده است، چون انتظار بیشتری از خودم دارم. نوشتن کتاب باعث می‌شود تا مطالب را اسکلت‌بندی کنی و کتاب‌خوانی‌ات را هم افزایش دهی.

کار طنز متلک‌گویی نیست
وی به آفت طنز در دنیای امروز هم اشاره‌ و تصریح کرد: آفت بزرگی که امروز ما با آن مواجهیم، شوخ طبعی مردم است که متاسفانه با طنز اشتباه گرفته می‌شود. اگر روی سر مردم ایران بمب هم بریزند، فردا عده‌ای از آن جوک درست می‌کنند! ما طنز را با شوخی‌های روزمره اشتباه گرفته‌ایم. مشکل دیگر این است که طنزنویس‌های ما هم به سمت طنز ساندویچی سوق پیدا کرده‌اند؛ عین جوک‌ها و توئیت‌های نمکین در فضای مجازی. در حالی که طنز واقعی دارای مقدمه، متن و نتیجه‌گیری است. طنز باید راهگشا، منسجم و جدی باشد. اصلا قرار نیست طنز، کسی را بخنداند، فقط موضوعی را به حالت نمکین و استادانه مطرح می‌کند تا مخاطب بعد از خواندن بگوید، «آخیش دلم خنک شد، حرف دلم را گفته است».
 
جایگاه طنز در جامعه ادبی ایران
نویسنده کتاب «فراکسیونِ آی نَفس کِش» در رابطه با جایگاه طنز در ادبیات ایران هم گفت: طنز گونه‌ای از گرایش‌های ادبی است و جایگاه ویژه‌ای در ادبیات دارد. آیا سعدی نوشته طنز ندارد؟ مگر حافظ نمی‌گوید «دوش دیدم که ملائک در میخانه زدند ...». اینها همه طنز هستند، اما مستتر. استاد شهریار هم رندانه طنز گفته است. مسئله اینجاست که وقتی از طنز صحبت می‌شود، انتظار عمومی بر قهقه زدن است. درواقع طنز را نمی‌شود از ادبیات جدا کرد.
 باغشمال با تاکید بر اینکه طنز مقیّد به گونه‌های دیگر نگارش نیست، اضافه کرد: دست طنزنویس باز است، می‌تواند از کلمات انگلیسی استفاده کند یا محاوره‌ای بنویسد و همین قائل نبودن مرز در طنز باعث سوء تفاهم می‌شود. اساتید ادبیات قالب طنز را عظیم‌الشأن می‌دانند، حتی بهترین شاعران و نویسندگان هم آرزو دارند که روزی طنز بنویسند. من امیدوارم چاپ این کتاب روزنه‌ای باشد برای زاده شدن طنزنویسان حرفه‌ای در استان. آذربایجان‌شرقی پر است از سوژه پرداخت طنز.

ساناز شهابی
انتهای پیام/

پژوهشیار