یادداشت نصر/

مهر است و باز دلم هوای مهرِ دستانش می‌کند

1398/06/31 - 18:02 - کد خبر: 2921
مهرماه، رئوف فر

نصر: بهار طلائی پشت ساعت های پایانی تابستان این پا و آن پا می کند و بوی سرخوش برگ های رقصان را به مشام رهگذران می رساند.

مهر، این ماه مهربان اگرچه روزهای آفتابی اش کوتاه است اما بلندای شب های پر ستاره، پرده آرامش را بر چشمان طلا دیده مان می کشد.
زیبایی این بهار سرخ، آن دم در دل ها جاوید می شود که روزهای نخست این ماه مهربان دستانی نحیف اما پر امید بر قلم می نشیند و «الف» آینده را مشق می کنند.
 قدم های کوچک اما شتابان، آنچنان در کنار گام های مادران و پدران به نرمی بر روی زمین می نشینند که مبادا خطی بر کفش های براق و رنگی شان بیافتد، انگار هر قدمی که بر می دارند و با رنگ های شیرین کودکی چشم در چشم می شوند، قند در دلشان آب می شود.
پاییز که همواره با لحظه های شیرین این چنینی آغاز می شود، گاهی یادآور دستانی نیز هست که گرمی و تکان دستانی را به هنگام بدرقه، در عکس های پر لبخند خانوادگی، جا گذاشته و انگار که بهترین داشته دنیا را گم کرده باشند، در دلشان به سراغ مرور خاطرات باهم بودن می روند.
آری، همان است که به خاطر میاوریم، جای خالی دستی و نگاهی مهربان که در دل برخی از مشق نویسان کوچک بجا مانده و بودنشان را می طلبند.
آدم ها هر چقدر هم قد کشیده و بزرگ بشوند، روزهای نخست مدرسه را که در غیاب یکی از والدینشان گذشته در ذهن مرور می کنند، انگار همان مشق نویسان کوچک می مانند و تصویر خود را در هر سالی که مسافر دنیای ابدی کنارشان بوده، در ذهن ثبت می کنند.
این روزها باید آرزوهای رنگارنگی برای فرزندان کشورم داشته باشم اما امید و آرزوی دیگری بر آن ها پیشی می گیرد، امید آن دارم که مشق «الف» فرزندان این میهن در غیاب «الف»، "مامان" و "بابا" نباشد.
بوی پاییز به مشامم می رسد، همان مشق نویس کوچک ام و باز دلم هوای مهرِ دستانش می‌کند.

نویده رئوف فرد

انتهای پیام/

پژوهشیار