یادداشت/
رسوایی «شهر دوستدار کودک» در «سهشنبه دوچرخهسواری»
1399/06/27 - 10:48 - کد خبر: 27173
نصر: با بلایی که سهشنبه گذشته بر سر کودک دوچرخهسوار آمده، بهتر است مسوولان شهری دیگر نه از «سهشنبههای بدون خودرو» چیزی بگویند، نه از «شهر دوستدار کودک».
«سهشنبه» روزی است که در فانتزی سالهای اخیر شهرداریها، بهنام «روز بدون خودرو» و «روز دوچرخهسواری» نامگذاری شدهاست.
مسوولان شهری و اعضای شورا در چنین روزی، با دوچرخههای گرانقیمت و تجهیزات کامل کلاهکاسکت و دستکش به اتفاق جمعی از چاکران، طرفداران و گروه تصویربرداری، مسیری ایمن و خلوت را رکاب میزنند. آسودهخاطر از اینکه هیچ چاله و گودالی سر راهشان نیست. مردم عامی هم، چه سواره و چه پیاده با دیدن کارناوال مدیران دوچرخهسوار، هاج و واج میمانند و راه را برایشان خلوت میکنند.
اما پسربچهای که بعد از ظهر سهشنبه گذشته در آخر طالقانی دوچرخه میراند، طفلک هیچیک از اینها را نداشت. با پاهای کوچک و دوچرخه کهنهاش، خوشی آخرین روزهای خوش تابستان را میپیمود. وقتی به خود آمد که یکباره رکابهایش سست شد و اندکی بعد، جان نحیف و خاکآلودش در گودال مرگ آرام گرفت، آن هم در شهری که بهعنوان شهر پایلوت «دوستدار کودک» انتخاب شدهاست! با چه معیار و با واسطهگری چه کسی، معلوم نیست! (آدم یاد تبریز 2018 و خاطرات تلخ و شیرین آن سالها میافتد!)
قرار بود، شهر دوستدار کودک گامهای بزرگ تبریز برای کوچکترها باشد و تبریز مطابق استانداردهای بینالمللی از پیشگامان مشارکت کودکان در طراحی شهری شود اما تمام این رویاها، تعبیر سیاهی داشته است.
چند روز که بگذرد، پیامهای تسلیت و هیجان عمومی هم کمرنگ میشود.
پسربچهای که جان از دست داده، از یادها میرود. عوامل اجرایی محکوم میشوند و دیهای هم از بیتالمال پرداخت میشود، درست شبیه سرنوشت «مهناز» دختری که چند سال پیش، در زیر پلمب بتنی شهرداری، جان داد.
بیمسوولیتی، به یک فرآیند همهگیر و عادی تبدیل شده است، دلها سخت و سیاه شده است.
با این توصیف، بهتر است دیگر دم از شعارهای رویایی برداریم. تبریز ما از حداقل زیرساختهای لازم برای زیست شهری فاصله گرفته است. بیتعارف باید بپذیریم یک آدم عادی در روزِ روشنِ این شهر، اگر پیاده باشد، پایش پیچ میخورد و اگر سواره باشد در آسفالتهای پاره و پوره تصادف میکند. پس با چه رویی، شعارهای ماورایی سر میدهیم! چرا باید وقت و درآمد شهر با یک مشت شعار و شوآف تلف شود؟
با بلایی که سهشنبه گذشته بر سر کودک دوچرخهسوار آمده، بهتر است مسوولان شهری و اعضای شورا، به جای شهر رویایی دوستدار کودک به فکر یک شهر با استاندارها و نیازهای واقعی باشند.
بهتر است، سهشنبهها از دوچرخه پیاده شوند و خیابانهای شهر را خوب نگاه کنند. شاید هنوز کودکی غافل از بیمسوولیتی مدیران و مسوولان شهر در حال رکابزدن است.
انتهای پیام/