گزارش/
«سازِ سخنِ شهریار» نگاهی متفاوت به آثار استاد شهریار دارد
1399/06/24 - 12:15 - کد خبر: 26968
نصر: «سازِ سخنِ شهریار» با زیرعنوان فرهنگ واژگان، اصطلاحات و تعابیر موسیقایی در اندیشه و آثار استاد شهریار)، نام کتابی است که در دو جلد به ترتیب حروف الفبایی (جلد اوّل مشتمل بر واژگان؛ آ- ز، جلد دوّم شامل واژگان؛ س- ی) به قلم جواد کریم نژاد، از فعالان فرهنگی و هنری استان که در زمینه پژوهش موسیقی هم فعالیت دارد، به رشته تحریر در آمده و این روزها به همت انتشارات ریتم تبریز و با همکاری مؤسسه فرهنگی هنری نغمه آفرینش روانه بازار کتاب می شود.
به گزارش نصر، مؤلف کوشیده است فرهنگ گونهای از واژگان و اصطلاحات تخصصی موسیقی، تعابیر موسیقایی عامیانه و عناصر فرهنگی- موسیقایی ایران را که در دیوان آثار فارسی و ترکی استاد شهریار، نـمود دارند، به صورت مدخل، ضمن شرح مفاهیم موسیقی، با نیم نگاهی
بر عناصر فرهنگی- موسیقایی ایران به شیوۀ توصیفی- تحلیلی مورد بررسی قرار دهد. یکی از ویژگیهای برجسته این کتاب پرداخت به بیش از 500 مدخل موسیقایی و عناصر فرهنگی- موسیقایی با نثری ساده و دور بودن از مفاهیم انتزاعی است. و در عین حال از مهمترین پژوهشهای موضوعی و حجیمترین پژوهشهای منتشره در تحلیل اشعار استاد شهریار است که از ويژگي تازگي در موضوع نیز برخوردار است. مؤلف کتاب براي نخستين بار به گونهاي مستقيم و مستقل، موسيقي را در همه ابعاد وجودي شهریار و آثارش نگريسته و نگاشته است. همزمان با گرامیداشت «روز ملّی شعر و ادب» و به بهانه نشر این مجموعه وزین، با نویسنده این کتاب به گفتوگو نشستهایم که در ادامه میخوانید.
در آغاز، به عنوان یک فعال فرهنگی –موسیقی دیدگاه خود را در مورد پیوند شعر و موسیقی بفرمائید.
موسیقی؛ از عناصر پویای فرهنگ و به عنوان یکی از عناصر مهم و مظاهر فرهنگی هر جامعهای است. جامعهشناسان همواره به موسیقی به عنوان یکی از «انتزاعیترین هنرها»، در دورههای مختلف از تحول جامعه شناختی، نگاه متفاوتی داشتهاند. برای جامعهشناسان مطالعه کارکردهای موسیقی در جهت ایجاد هویّت و تلاش برای ورود در زندگی فرهنگی جامعه و «باز تولید» جایگاههای طبقاتی در توزیع اجتماعی مصرف موسیقی، بسیار اهمیت داشته است.
نگاهی گذرا به تاریخ فرهنگی موسیقی نشان میدهد که این هنر به همراه ادبیات با گستردگی وارد متن زندگی مردم شده است. تعدّد انواع و گوناگونی ژانرهای مختلف موسیقی به خودی خود، بیانگر این تدوام و پیوستگی در لایهها و طبقات اجتماعی متفاوت در فرهنگهای مختلف است. انواع موسیقیها زادۀ بینشهای اسطورهای، شرایط اجتماعی، آمال و آرزوهای قومی- منطقهای، ویژگیهای معیشتی و باز نـمایی هویّت فرهنگی جوامع انسانی است.
موسیقی و فرهنگ تأثیر متقابلی بر یکدیگر دارند، موسیقی بخشی از فرهنگ هر جامعه و ملّتی است و به عنوان رکنی از ارکان جامعه بر فرهنگ، تأثیر انکار ناپذیری میگذارد و از آن نیز تأثیر میگیرد.
از سویی دیگر به اعتقاد صاحبنظران؛ بخش عمدهای از میراث موسیقی اقوام ایرانی و از آنجا، ردیف موسیقی دستگاهی ما به وسیلۀ شعر و ادبیات حفظ شده و امروزه به دست ما رسیده است. به عبارتی، یکی دیگر از معیارهای سنجش میزان ارتباط ادبیات و موسیقی، حضور واژگان و اصطلاحات موسیقی در دیوان شاعران و آثار منثور است.
مفاهیم موسیقایی موجود در آثار استاد شهریار را چگونه ارزیابی می کنید؟
در مورد «شهریار ملک سخن» و ویژگی های شعری او مطالب لازم توسط اساتید شعر و ادب گفته شده و مراتب فضل و هنر ایشان را به بهترین کِلک، در قالب همایشها، کنگرههای مختلف و چاپ و نشر کتب و مقالات متعدّد رقم زدهاند و جای سخنی تازه، برای اینجانب، که خود را نـمک پرودۀ ذوق و دانش اربابان ادب، هنر و استادان صاحب نظر می داند، نگذاشته اند، هر چند که معتقد هستم؛ هنوز هم جای تحقیق و پژوهش در جهت هر چه بهتر شناساندن این «افسونگر حیدر بابا» از جنبههای مختلف وجود دارد. یکی از وجوهی که جای بحث بسیار و نگاهی ژرفین در آثار شهریار دارد، مقولۀ موسیقی و بررسی مفاهیم موسیقایی موجود در دیوان آثار اوست.
استاد شهریار، از مشهورترین شاعران معاصر ایرانی است که در زمرۀ شاعرانِ موسیقی شناس و آگاه از ردیف موسیقی ایران قرار دارد. از مهمترین ویژگی های شعر استاد شهریار، بیان لطیف، سادگی و شیوایی کلام او و بهرهمندی از منبع بیپایانِ فولکلور، فرهنگ و ادبیات عامّه مردم است. وی به طور گسترده از فرهنگ موسیقایی تودۀ مردم در اشعارش بهره برده و با اصطلاحات رایج فرهنگی-موسیقایی هر دو زبان، (فارسی و ترکی) آشنایی کامل داشته است. به طوری که میتوان دیوان آثار او را گنجینهای ارزشمند برای شناخت واژگان تخصصی و موضوعات عامّه فرهنگ موسیقایی ایران زمین به شمار آورد.
هیچ هنری به اندازه موسیقی در حوزه عمومی فرهنگ، حضور مداوم و مؤثر ندارد و استاد شهریار یکی از معدود شاعران معاصر ایران است که در آثار خود از عناصر فرهنگ عامّه، بخصوص تعابیر و اصطلاحات موسیقایی رایج در فرهنگ ایران بهرۀ وافری برده و پیوند عمیق شعر و موسیقی، بهرهمندی او از دانش هنر موسیقی در دو بُعد نظری و عملی در جای جای دیوان او مشهود است.
در مورد کتاب صحبت کنیم. «سازِ سخنِ شهریار» چگونه خلق شد؟ یا ایدهی نوشتن کتاباز کجا آمد؟
یکی از دلخوشیهای ایّام پر شر و شور دانشجویی ام به هنگام تحصیل در مقطع کارشناسی موسیقی، جمعآوری آهنگ ها و نوار کاستهای مربوط به آهنگهای جاودانۀ برنامه بسیار ماندگار و ارزشمند «گلها» بود، برنامهای که با هنرمندان برجسته و شاخص موسیقی آن زمان اجرا و بدیعترین و دلنشینترین آوازها را به یادگار باقی نهاده است. گوشِ دل سپردن به این آثار، شورانگیزی و صفای خاصّی برایم داشت، به خصوص خوانندگان خوش ذوقی که برخی اشعار استاد شهریار را به دستگاهی و آوازی ترنّم کرده بودند. مانند؛ در دامن مهتاب (ماهور)، با صدایِ روحبخش مرحوم محمودی خوانساری، زورق سرگشته (شوشتری) با صدای گرم و گیرای عبدالوهاب شهیدی، حالا چرا (آواز بیات اصفهان) با صدای مخملی و جاودانه استاد زنده یاد بنان، شب زنده دار (آواز دشتی) با صدای خسرو آواز ایران؛ استاد شجریان و.... که در تاریخ هنر معاصر ایران، به جاودانگی رسیدهاند. زبان بیتکلّف اشعار با موسیقی سحرانگیز مرا بیشتر مجذوب خود میکرد و روز به روز شیفتۀ شعر و شخصیّت برجستۀ استاد شهریار و غم عاشقانهاش میشدم و به قول لسانالغیب؛ «مطرب عشق عجب ساز و نوایی دارد».
سال 80 در دانشکده موسیقی و در درس «گروه نوازی» تمرکزم بر بررسی آثار بسیار دلنشین و ماندگار برنامه گلها بود، در جمع پویای دانشجویی آن زمان، مبحثی با طرح این سؤال ذهنی که چرا «در هر محفل روشنفکری و غیر روشنفکری که بحث شهریار «سلطان ملک سخن» به میان میآید، پای موسیقی هم بدان باز میشود؟» مرا بر آن داشت تا بیشتر در اشعار و آثار شهریار تعمّق نـموده، در ارتباط اشعار شهریار با موسیقی، فضا سازی شعر و موسیقی و استقبال آهنگسازان معاصر از اشعار ایشان و در یک کلام موسیقی مجسّم در شعر شهریار واکاوی نـمایم.
از اینرو طرح پژوهشی «شهریار و موسیقی» را در حدّ مطالعات دانشجویی در دو بخش؛ مروری بر اصطلاحات موسیقی و گوشههای ردیف و اسامی الحان و آلات موسیقی در شعر شهریار و بخش همنوا با شهریار (سیمای هنرمندان معاصر موسیقی در آیینه شعر شهریار و ترنّم اشعار ایشان در نغمه و آواز استادان برجسته موسیقی) آغاز و به عنوان «پایاننامه» با راهنمایی دکتر محمدزاده صدیق و مشاورت و دلگرمی سرکار خانم دکتر هما سادات افسری در 330ص مورد تحقیق و نگارش قرار گرفت و با داوری مرحوم دکتر امینالسادات شهمیری و جناب رضا مهدوی جهت اخذ مدرک کارشناسی موسیقی در تیرماه 81 در دانشگاه سوره دفاع گردید.
مطالعه و تحقیق در خصوص اشعار موسیقایی «شهریار»، در حدّ بضاعت علمی اندکم، از آن سال جزو برنامه هایم بود و وقت و بیوقت، با خوانش بیت بیت آثار چاپ شده شهریار و استخراج واژگان و اصطلاحات تخصصی موسیقایی مدّ نظر، کار به صورت دلی ادامه داشت.
از طرفی، دغدغۀ کار اجرایی-فرهنگی و درگیر شدن مستقیم با فعالیتهای اجرایی هنری، تمرکز لازم در تحقیق و نوشتن را مانع میشد و به همین سبب وقفهای طولانی در به سرانجام رسیدن دستنوشتههایم بوجود آمد. امّا حُسن این وقفه این بود که اولاً پروژۀ تحقیق به صورت دلخواسته پیش می رفت، دوّم این که هر چه جلوتر می رفتم، افق های جدیدی در شکل تحقیق گشوده می شد و به مضامین و مفاهیم واژگان موسیقایی بیشتری از لحاظ تناسب فرهنگی و بومی دست می یافتم و به مناسبتهایی مقالاتی در این موضوع نیز انتشار می دادم.
از اینروی، مقولۀ موسیقی شناسی بومی و پرداخت به عناصر فرهنگی- موسیقایی در شعر شهریار، بابِ تحقیق جدیدی در مطالعات پیشینم گشود، بر همین اساس، از بهمن 92 که توفیق ادامه تحصیل در مقطع کارشناسی ارشد «مدیریت فرهنگی» را داشتم، بر مبحث تأثیر متقابل ادبیات و موسیقی بر فرهنگ و همچنین فرهنگ موسیقایی تودۀ مردم در گسترۀ فرهنگ موسیقایی ایران زمین متمرکز شدم. بر همین اساس، با مشاورت دکتر صالحی امیری و دکتر فاطمه فراهانی در دانشگاه علوم و تحقیقات تهران، پایاننامه ای با عنوان بررسی «جلوه های موسیقی و عناصر فرهنگی موسیقایی در اندیشه و آثار استاد شهریار» زیر نظر سرکار خانم دکتر شهره انصاری تحقیق و نگارش و در اردیبهشت 96 ارائه گردید.
در نتیجه تجربیّات مطالعاتی به دست آمده در طول این سال ها شکل کار را به نوشتن مدخل واژه نامه ای از اصطلاحات و تعابیر فرهنگی- موسیقایی، نه آن چنانکه در شأن نام «شهریار ملک سخن» است، بلکه در حد وسع و توانم، در قالب «فرهنگ واژگان، اصطلاحات و تعابیر موسیقایی» و شرح برخی ابیات موسیقایی، تغییر دادم. بدین صورت که ضمن استخراج واژگان و اصطلاحات اعمّ از نام سازها، الحان، مقامات، شعبه ها، گوشه ها، تعابیر موسیقایی و اصطلاحات عرفانی-موسیقایی مدّ نظر و مباحث مربوط به بخش فرهنگ عامّه و عناصر فرهنگی موسیقایی که در زبان شعری شهریار به مناسبت هایی از ساز سخنش ترنّم شده بود، به همراه مصادیق و صور شعری موجود در دیوان طبقه بندی گردید.
سپاس بیکران خدای منّان را که اینک این پروژه در قالب کتاب «سازِ سخنِ شهریار»؛ (فرهنگ واژگان، اصطلاحات و تعابیر موسیقایی در اندیشه و آثار استاد شهریار) در دو جلد به ترتیب حروف الفبایی (جلد اوّل مشتمل بر واژگان؛ آ- ز، جلد دوّم شامل واژگان؛ س- ی) به سرانجام رسیده و تقدیم جامعه ادبی و هنری و تمام شهریار دوستان می گردد. اگر خداوند منّان بخواهد و عمری باقی باشد، در آیندهای نزدیک، جلد سوّم این مجموعه نیز تحت عنوان «نامنامه موسیقی آثار استاد شهریار» مشتمل بر هنرمندان معاصر موسیقی در آیینه شعر شهریار، تقدیم علاقمندان و شهریار دوستان خواهد شد.
همچنانکه می دانیم استاد شهریار شاعری چند وجهی است که از ابعاد مختلف شعر او را می توان بررسی کرد. یکی از این ابعاد در مبحث شهریار شناسی، مقولۀ موسیقی در دیوان آثار اوست. دیدگاه شما به عنوان مؤلف کتاب ساز سخنِ شهریار نسبت به موسیقی و مفاهیم موسیقایی در شعر شهریار چیست؟
زنده یاد استاد شهریار، شاعری موسیقیشناس و موسیقیشناسی شاعر است و با یک نگاه جستجوگر در اشعار ایشان، میتوان به این امر پی برد. از مواردی که شعر شهریار را در بین شعرای دیگر ممتاز میسازد همراهی موسیقی با شعر اوست، بدون شک آشنایی استاد با موسیقی در اشعارش تأثیر فراوان داشته و سخن او فرزند این پیوند و تلفیق میان شعر و موسیقی است.
قبل از پرداختن به بحث، یادآوری این نکته ضروری است که صرفاً آوردن نام چند ساز مانند چنگ، بربط و عود در شعر و نام بردن از پردههای موسیقی چون عشاق، شهناز و اصفهان شاعر را موسیقیدان و موسیقیشناس جلوه نـمیدهد هرچند که این سخن، آگاهی شاعر به مطالب نظری موسیقی را میرساند.
شهریار شاعر بزرگی است، قاطبۀ مردم مقهور و مبهوت بیچون و چرای توانـمندیهای زبانی و تصاویر شعری ایشان بوده و هستند و به جرأت میتوان گفت: شهریار زبان نزدیک سالهای دور غزل و موسیقی ایران است، شاعری که طنین ساز سخناش نیز چون ساز هنرش دقیق و دلنواز است. استفاده از تمام صنایع و اشکال ادبی، تخیّل، عرفان، تلمیحات زیبای قرآنی، اندیشههای معنوی به زبان شعر، موسیقی، بهکارگیری اصطلاحات عامیانه و از همه مهمتر به دلیل دست داشتن در موسیقی (دو دانگ آواز و نوازندگی سهتار) تجسّم احساس و طبیعت شعر او با موسیقی عجین گشته است و طنینِ خوش آهنگ شعرش مانند زخمه و نوا، لطافت شعر شهریار را صد چندان کرده است.
وی از مکتب موسیقی بزرگانی چون استاد ابوالحسن صبا و دیگر بزرگان موسیقی فیض برده و در اکثر اشعارش به این دوستان موسیقیدان و موسیقی خوانش- که هر کدام به نوبۀ خود از اساتید شاخص و برجستۀ موسیقی معاصر ایران بودند اشارهای کرده و برای هر یک اشعار مستقلی سروده است. اوج شیفتگی و دلبستگی شهریار به موسیقی را علاوه بر استعداد ذاتی خود، در دو هنرمند بزرگ و برجستۀ موسیقی ایران یعنی، مرحوم استاد صبا و استاد اقبال آذر باید دانست:
سوزی نداشت شعر دل انگیز شهریار
گر همره ترانۀ ساز صبا نبود
یا:
ترانۀ غزل شهریار و ساز صباست
بزن که سوز دل من به ساز میگویی
استاد اقبال به سبب سن و شخصیّت و سوابق هنری بیش از هر هنرمند دیگری مورد ارادت شهریار بوده است، آشنایی دیرین او با اقبال به سالهای کودکی شاعر باز میگردد و معاشرت نزدیکی که خانوادهاش با اقبال داشت:
او مرا از دوره طفلی و دامان پدر
سرپرستی مهربان است و عمویی مهربان
من سه ساله طفل برزانوی او بنشستهام
حالیا شصتم من و بازش همی بینم همان
ای بسا روز را که با سر تاختم از مدرسه
تا در منزل که او شب خواهد آمد میهمان ....
شهریار هر دو هنر والای شعر و موسیقی را با هم داشت و آن دو را در هم تنیده بود:
نالد به حال زار من امشب سهتار من
ایـن مـایۀ تسلّی شبهای تار من
یا:
اگر دیوان من بود و سه تارم
همین دو مونس شبهای تارم
شهریار چنان به شعر و سهتارش دلبستگی داشت که آن دو را همچون فرزندی پارۀ وجودش میدانست و در اوج این دلبستگی معتقد بود بعد از او دیوان و سهتارش یتیم و بیپدر خواهد ماند:
چه بهتر گر عزیزانم بیارند
که اینها نیز با من انس دارند
بلی اینها مرا فرزند بودند
پس از من هم یتیماند این دو فرزند
گاهی فقط در یک بیت چندین واژۀ موسیقایی را با مهارتی تامّ به کار برده است:
قطار میکند این راست پنجگاه عجیب
عراق و ترک و بیات و اصفهان و کُرد و حجاز
دارای هشت واژۀ تخصصی موسیقایی (قطار، راست پنجگاه، عراق، تُرک، بیات، اصفهان، کرد، حجاز) است.
و در بیت:
کـوک ماهوری که در این دستگـاه
زُهـره میخـواند عـراق و راک او
دارای هفت واژۀ تخصصی موسیقی (کوک، ماهور، دستگاه، زهره، خواندن، عراق، راک) است.
از این دست ابیات شواهد زیادی میتوان ارائه کرد. در کلیات ترکی نیز به این نـمونهها بر میخوریم:
من «عشیران» اوخوسام، پنجه «عراق» اوسته گزهر
گوزلیم «تُرک» اولالی، تَرک «حجاز» ائله میسن
اگر ممکن است به مصادیقی تخصصی در بعد موسیقی شناسی استاد شهریار در ارتباط با ردیف موسیقی ایرانی اشاره نمایید؟
به عنوان مثال استاد شهریار در بیتی از مثنوی «تار جانان» به یک نکته بسیار تخصّصی ردیف موسیقی ایران اشاره میکند که ذکر این نکته، فقط از عهدۀ کسی بر میآید که تسلطّی بر جنبۀ عملی موسیقی ایرانی داشته و سالها با این نغمات و گوشهها روح و ذهنش عجین شده باشد:
دل نـوازد به دلکش مـاهور
کام شیرین کند ز شکر شور
در این بیت، ارتباط و تناسب معنای موسیقایی «گوشۀ دلکش» با دو دستگاه «ماهور و شور» رندانه و آگاهانه به کار گرفته شده است. «دلکش» از گوشههای مهم و گستردۀ دستگاه ماهور است که در آواز بیات ترک نیز قابل اجراست. در ردیف موسیقی ایران، جهت تغییر مقام ماهور به شور، «دلکش» با فرود مخصوص نواخته میشود و به عبارتی، «دلکش» به مانند پل رابطی در تغییر مقام مابین ماهور و شور است. در بیت مذکور، شهریار به نوازندۀ تاری اشاره دارد که وی در حال نواختن دستگاه ماهور است و پس از اجرای گوشۀ دلکش، به دستگاه شور تغییر مقام میدهد. بیشک از ذهن شاعری چنین بیتی میتواند تراوش یابد که به مسایل فنّی و زیر و بم موسیقی ایرانی آگاهی داشته باشد.
در نمونه های دیگر از تسلّط تامّ شهریار در معنی دقیق کلمه، بر عناصر فرهنگی-موسیقایی نواحی ایران و استفادۀ دقیق و به جا از واژگان موسیقی در اشاره به فرهنگ بومی منطق های، ضمن بهرهمندی از تصاویر و صناعت ادبی، بیت زیر را میتوان مثال زد:
بازی زلف تو با خنجر ابرو گویی
رقص لِزگی است که بیتالغزل قفقاز است
استاد شهریار در بیت فوق، در لفافهای از اضافۀ تشبیهی؛ ابروی کمانی معشوق را به خنجری برّان (خنجرِ ابرو)، تشبیه کرده؛ که با زلف پریشان و مجعد ریخته بر چهرۀ معشوق در حال بازی است و نکتۀ زیباتر آنکه؛ در استعارهای دور و دلنشین، این حالت «بازی زلف» با «خنجرِ ابرو» را بسانِ «رقص لِزگی» تجسّم مینماید. «رقص لزگی»، از رقصهای بسیار رایج و متداول در مناطق ترکنشین و آذربایجان است که به صورت ریتمیک و غالباً خنجری در دست، توسط رقصندگان اجرا میشود. در بیت مذکور ارتباط معنایی از لحاظ عناصر فرهنگی-موسیقایی بین واژگان «خنجر، لِزگی و قفقاز» قابل تأمّل است.
در بیتی دیگر با تخیّلی شاعرانه، چنان گوشههای ردیف موسیقی ایرانی را به دنبال هم میآورد که جز از عهده کسی که سالها با این نغمات زندگی کرده باشد، برنـمیآید و این از شهریاری که «شبها به بربط ناهید ره توحید» زده است، دور نیست:
مویه کنم در حصار دشمن غالب
همره سازی که زد مخالف مغلوب
در ردیف موسیقی معاصر ایران، «مویه، حصار، مخالف و مغلوب» گوشههایی هستند که در دستگاههای سهگاه و چهارگاه به اجرا در میآیند و با توجه به اینکه اسامی گوشهها به ترتیبی که در ردیف موسیقی قابل اجراست آمدهاند، بیت تداعیگر اجرای سازی و یا آوازی دستگاههای فوقالذکر است.
همانطور که می دانید آثار استاد شهریار سرشار از مضامین مذهبی و تلمیحات قرآنی است، اندیشه موسیقایی استاد در مضامین معرفتی و عرفانی را چگونه می توان بررسی کرد؟
موسیقی چنان با روح و روان او عجین بود که هر صدایی را صدای توحید شنیده و آفرینش و جهان هستی را با تمام موجوداتش در مرتبهای میبیند که با موسیقی و اصوات دلانگیز به حمد و ثنای خداوند مشغولند و معتقد است که طبیعت با تمام ذرّات هستیاش، تحت آهنگ موزون و عرفانی در حال نیایش است:
دل ذرّات هستی را همه ساز و نوا دیدم
به حمد شاهد توحید هم دستان و هم آوا
شهریار در بیتی با تأسی از اندیشههای عرفانی و آموزههای قرآنی، در «راز و نیاز»های شاعرانهاش میگوید:
طبیعت با همه ذرّات دست افشان و پاکوبان
به پیشاپیش رخسارت کشید آیینه خورشید
و این همان نواها و نغماتی است که از ساز آفرینش خداوند در طبیعت و جهان هستی طنین میافکند، بطوریکه تمام ذرّات آفرینش، پایکوبان و رقصکنان در حال رکوع و سجود، راز و نیاز و تسبیحِ ذات باریتعالی هستند.
قرآن کریم آیه 1 سوره حدید میفرماید ذرّهای از ذرّات عالـم نیست که پرستندۀ حق نباشد، همچنانکه انسانی نیست و لو ناآگاهانه که پرستندۀ حق نباشد. تنها شما خدا را تسبیح نـمیکنید و حمد و ثنا نـمیگویید، همه اشیاء خدا را تسبیح میکنند و حمد و ثنا میگویند:« سَبَّحَ لِلّهِ ما فِی السَماواتِ وَ الأرضِ و هُو العَزیزُ الحَکیم».
ابیاتی که اشاره شد و نمونه های متعددی نیز در دیوان دارد، بیانگر تفکّر و اندیشۀ موسیقایی وی پیرامون جهان آفرینش و طبیعت است. طبیعتی که همه مظاهر آن زیباترین تجلّی منبع فیوضات الهی است. از اینرو در نگاه شاعر، اهتزاز شاخ و برگ درختان با نسیم سحری و زخمۀ باد صبا، آهنگ خوش و سـرود عشق را در گوشهای زنده دلان مینوازد که همه نـمودی از آیات الهی است.
بشنو از ذرّات هستی صبحدم با گوش جان
نغمه توحید حی لایزال لـم یزل
هم صفیر طیر کالارواح بین فیها نزول
هم نفیر کالانعام بین بل هم اضل
شهریار، حتی در شعر مناجات «علی ای همای رحمت» که در منقبت مولای متّقیان علی (ع) سروده و همچنین در تصویرسازی تابلو حماسه عاشورا، گریزی به واژههای موسیقی نیز زده است:
چه زنم چو نای هر دم زنوای عشق او دم
که لسان غیب خوشتر بنوازد این نوا را
و در «کاروان کربلا»:
ساز عشق است و به دل هر زخم پیکان زخمهای
گوش کن عالـم پر از شور و نوا دارد حسین
از این دست ابیات، میتوان نـمونههای زیادی در آثار شهریار یافت که همه، سخن از نغمۀ آگاهی او به موسیقی عملی و نظری دارد و واژهها و اصطلاحاتی از موسیقی را که در اشعارش متذکر شده، همه صحّه بر موسیقیدانی و موسیقیشناسی او میگذارند و چون جای بحث و شکافتن دیگر مطالب موسیقایی نهفته در اشعار وی در این مجال اندک میسّر نیست، «شرح شور انگیز» موسیقی مجسّم در اشعار «شهریارِ غزل و موسیقی» را به متن کتاب، ارجاع میدهیم که زیر چاپ است.
و سخن آخر؟
در پایان به مصداق آیه شریفه من لم یشکرالمخلوق، لم یشکر الخالق بر خود وظیفه میدانم از همسرم بانو نیک رزم که در مراحل برگیزه نویسی و حروفچینی به کمک کار شتافت و دوستان فرهیختهام جناب دکتر باقری حمیدی، دکتر اقبالی.، جناب هادی بهجت تبریزی (یادگار استاد شهریار) در مشاورت فکری، استاد میرحسین زنوزی در خوشنویسی چشم نواز عنوان کتاب و سیاه مشق متن، جناب مهدی خاکپور در صفحهآرایی و هنرمند خوش ذوق جناب سینا شیعهنواز در طراحی رو جلد کتاب و تمام دوستان و همراهان اهل رسانه در معرفی این تحفه ناچیز فرهنگی کمال تشکر و قدردانی را داشته باشم.
از شما بزرگوار هم بابت این مصاحبه کمال قدردانی را دارم.
انتهای پیام/