گزارش/
روایتی از مرد سیاسی دیروز و مدافع سلامت امروز/ کرونا و تحقق داستانهای قرآنی
1399/06/18 - 10:45 - کد خبر: 26559
نصر: بعد از گذشت ۲۰۰ روز از شیوع کرونا در کل جهان، همچنان سایه شوم این ویروس از زندگی مردم وجود دارد ولی آنچه در این روزهای سخت پررنگتر است، نقش مدافعان سلامت در زنجیره به هم پیوسته است که آزمایشگاهها یکی از حلقههای این زنجیره بزرگ هستند.
به گزارش نصر، ۷ ماه از شیوع کرونا میگذرد و همچنان این ویروس میکروسکوپی بر زندگی مردم سایه انداخته است. تا به امروز دارو و درمان قطعی برای کرونا کشف نشده، حالا مردم باید با زیست کرونایی کنار بیایند و با آن زندگی کنند؛ همان کاری که مدافعان سلامت انجام میدهند.
در این روزهای کرونایی، نقش کادر درمان که به مدافعان سلامت مشهور هستند بر کسی پوشیده نیست. مدافعان سلامت شامل زنجیرهای از افراد به هم پیوستهاند که در بیمارستانها و مراکز درمانی به بیماران مبتلا به کرونا خدمت میکنند.
یکی از مراکزی که همواره در خط تماس با ویروس کرونا بوده، آزمایشگاههای تشخیص کرونا هستند، جایی که متخصصان این حوزه، با بررسی نمونهها افراد مبتلا به ویروس را تشخیص میدهند.
روایتی از آزمایشگاه تشخیص کرونا در ۲۰۰ روز با کرونا
در دویستمین روز شیوع کرونا در آذربایجانشرقی به آزمایشگاه بیمارستان امام رضا(ع) تبریز که به قلب آزمایشگاههای تشخیص کرونا در استان حتی شمال غرب کشور معروف است، رفتهایم تا ساعاتی پایِ حرف کادر این بخش بنشینیم.
این آزمایشگاه در حال حاضر پاسخگوی یک هزار نفر مراجعهکننده در روز است.
دکتر سعید شبستری خیابانی، مرد سیاسی روزهای نه چندان دور استان، فرماندهی این بخش را از همان روزهای اول شیوع کرونا برعهده گرفته است.
او میگوید: از آذرماه سال ۹۸ که به مجموعه بیمارستان امام رضا(ع) پیوستم، در حال اصلاحات ساختاری و تجهیزاتی بودیم که بعد از دو ماه با شیوع کرونا روبه رو شدیم.
شبستری ادامه میدهد: از سوم اسفند سال گذشته اولین بستریهای کرونا در بیمارستان امام رضا(ع) انجام گرفت، روزهای سخت و پرفشاری بود، هیچکسی نمیدانست که چه باید بکند، کادر سلامت نیز ذهنیت خاصی از نحوه خود مراقبتی نداشتند، حتی در روزهای نخست شیوع کرونا عدهای معتقد بودند که ماسک برای کادر درمان کافیست و مابقی مردم نیازی به استفاده از ماسک ندارند در حالی که اکنون این فرضیه نقض شده و همه باید ماسک بزنند.
رئیس آزمایشگاه بیمارستان امام رضا(ع) میافزاید: همه آزمایشهای کرونا در استان و حتی منطقه در مرکز سلامت تبریز انجام میگرفت که بار بزرگی برای آنها محسوب میشد از اینرو پیشنهاد تجهیز آزمایشگاه بیمارستان را به رئیس علوم پزشکی دادیم تا لااقل آزمایش های مراجعهکنندگان به بیمارستان را خودمان انجام دهیم و باری از دوش مرکز سلامت هم برداشته شود.
آنطور که شبستری میگوید، در آن مقطع هیچ بودجهای برای تجهیز این آزمایشگاه تخصیص نیافت و با امکانات خود بیمارستان و احیای دستگاههای دپو شده قدیمی در عرض چند روز مجهز شد.
کادر آزمایشگاه، همیشه با نمونههای آلوده درگیر هستند
وی توضیح میدهد: البته قبل تجهیز آزمایشگاه نیز مراجعهکننده بسیار زیاد بود و همه کارها را خودمان انجام می دادیم و بخش پی سی آر را به مرکز سلامت ارسال میکردیم از اینرو اکثر نمونهها آلوده بودند و جانِ کادر آزمایشگاه در خطر بود.
از او میپرسم، آیا بعد از تجهیز آزمایشگاه و انجام صفر تا صد آزمایش کرونا در محل بازخورد منفی از کارکنان دریافت کردید که میگوید: انتظار برخورد تدافعی از آنها را داشتم ولی به شکل عجیبی نه تنها برخورد منفی نشان نداند بلکه مشتاقانه خدمت می کردند و حتی کارآموزان هم ما را در شرایط سخت تنها نگذاشتند. در حال حاضر با ۶۰ نیرو پاسخگوی حجم زیادی از مراجعهکنندگان هستیم.
همه نیروهایم را از زیر قرآن رد کردم
از او درباره شرایط سخت کار و مواجهه نزدیک با ویروس کرونا در آزمایشگاه میپرسم، که میگوید: حال و هوای بیمارستان بعد از کرونا، شبیه به دوران دفاع مقدس و رزمندگان آن زمان بود و من روز اول همه کارمندان خود را از زیر قرآن رد کرده و به خدا سپردمشان.
مسوول آزمایشگاه ادامه میدهد: در روزهای اوج کرونا با افزایش تعداد نمونهها روبرو میشویم ولی به طور متوسط روزانه ۲۵۰ تا ۳۰۰ نمونه گرفته می شود و در سریعترین زمان نیز وضعیت متوفیان اعلام میشود چراکه قبلا اعلام نتایج چند روزی طول میکشید ولی الان در عرض چند ساعت نتایج اعلام میشود.
به گفته دکتر شبستری، تاکنون ۱۵ نفر از کارکنان آزمایشگاه به کرونا مبتلا شدهاند و بعد از گذراندن دوره مراقبتی دوباره بر سر کار خود بازگشتهاند.
همسرم، اینجا را ذخیره آخرت من میداند
گپ و گفتمان که به اینجا میرسد در مورد برخورد همسرش که از پزشکان متخصص زنان و زایمان در تبریز است، هم میپرسم که میگوید: همسرم، اعتقادات شدید مذهبی دارد و حتی روز اولی که به صورت رسمی، آزمایش کرونا را انجام میدادیم به من گفت که این کار تو قطعا ذخیره آخرت تو خواهد بود و اگر روزی بخواهی کار ماندگاری از خود بیان کنی، میتوانی به راهاندازی بخش کرونا اشاره کنی.
او ادامه میدهد: الحمدالله خانوادهام دارای اعتقادات مذهبی بالایی هستند و بالاخره من هم به عنوان یک ایرانی و یک شیعه و تربیت یافته مکتب حسینی(ع) نمیتوانستم در این برهه از زمان خودم را کنار بکشم زیرا من از سرمایه همین کشور درس خواندهام.
قبل کرونا نگاه درجه چندم به کادر آزمایشگاهها بود
شبستری از برکات کرونا هم میگوید: کادر آزمایشگاه همیشه مغفول مانده بودند و نگاه درجه چندم به آنها بود ولی با کرونا این غفلت از آزمایشگاهیها شکست و همه نگاهها به این بخش است و حتی رهبر معظم انقلاب هم به اهمیت کار آزمایشگاه تاکید کردند.
مسوول آزمایشگاه بیمارستان امام رضا(ع) یادآور میشود که تجهیزات و دقت کامل آزمایشهای کرونا در ایران، منطبق با استاندارهای جهانی است و تفاوتی بین دقت نتایج ایران با سایر کشورها وجود ندارد.
وی میگوید: وقتی این آزمایشگاه را برای کرونا آماده کردیم، بسیاری از کادر این بخش فکر میکردند که با یک فرد سیاستمدار با سابقه اجرایی روبرو خواهند شد و باید بله قربان بگویند در حالیکه عین دوران جبهه برخورد کردیم و فرمانده و سرباز نداشتیم و اکثر اوقات لباس بر تَن کرده و وارد آزمایشگاه شدم و نمونهها را شخصا آزمایش کردم.
بهترین ساعات من در آزمایشگاه میگذرد
او ادامه میدهد: وقتی در آزمایشگاه کار میکنم، کارمندان باورشان نمیشود در حالیکه باور کنید، بهترین ساعات زندگی من در حین انجام کار مورد علاقهام است.
شبستری به مظلومیت کارکنان آزمایشگاه اشاره کرده و میگوید: از لحظه راهانداری آزمایشگاه پی سی آر کرونا تاکنون حتی یک روز هم تعطیل نداشتیم و حتی با کاهش کارانه هم روبرو بودیم ولی با این حال همه نیروهای ما، خالصانه در حال انجام وظایف هستند.
مردی با ۲۰ هزار نمونه آزمایش کویید ۱۹
طبق توضیحات وی، در این آزمایشگاه تاکنون بیش از ۲۰ هزار نمونه پی سی آر انجام شده است که ۳۵ درصد آنها کویید ۱۹ بودند.
سجده شکر بعد از اعلام اتمام خبر کرونا
از شبستری میپرسم اولین کاری که میخواهد بعد از اتمام کرونا انجام دهد را بگوید: قطعاً سجده شکر خواهم کرد، شاید باورتان نشود ولی هر وقت یک مسوولیت سنگین را از من گرفتهاند، سجده شکر به جای میآورم که البته بحث کرونا خیلی سنگینتر از این حرفهاست.
کرونا و تحقق داستانهای قرآنی مانند پشه و نمرود
او ادامه میدهد: شاید یک روزی داستان پشه و نمرود برای همهمان عجیب بود که چطور یک پشه میتواند یک فرد را از پای دربیاورد ولی کرونا آمد و به همه نشان داد که یک ویروس خیلی ریزتر از پشه هم میتواند کل جهان را از پای دربیاورد و قدرتهای استکباری که در فکر فتح جهان بودند هم در برابر کرونا هیچ کاری نمیتوانند، بکنند و این یعنی خداوند گوشهای از عظمت خود را به جهانیان نشان داد.
آقای شبستری به برخی عادتها از جمله روبوسی، بغل، دورهمی، سفر در بین مردم اشاره کرده و میگوید: اینها نعماتی بودند که اصلا به چشم نمیآمدند تا اینکه با کرونا به همه این قشنگیها پی بردیم.
روزی در جواب چه خبر به راحتی میگفتیم، سلامتی
او ادامه میدهد: چند روز پیش با یکی از دوستانم تماس گرفتم و وقتی احوالپرسی کردم به من گفت که هنوز نمرده است و این خیلی برایم جالب بود که کرونای ریز چه بر سر نوع حرفزدنمان هم آورده است در حالیکه قبل کرونا در جواب چه خبر میگفتیم، سلامتی.
فرق سه امضا در سه شغل متفاوت / امضایی که الان میزنم، دلنشینتر است
صحبتهایمان که به اینجا می رسد، در این حین، متصدی آزمایشگاه برگهای را برای امضا به اتاق دکتر شبستری میآورد تا او امضا کند. به آقای شبستری میگویم که بهتر است کمی هم در مورد سابقه سیاسی، اجتماعی شما حرف بزنیم و حال که در جایگاه غیرسیاسی قرار دارید، از تفاوت سه امضایی که روزی در جایگاه مدیرکلی بهزیستی، معاونت سیاسی استانداری و حال رئیس مرکز آزمایشگاه میزدید، بگویید.
با خنده میگوید: سه امضای متفاوت بود ولی امضایی که الان میزنم با خیال آسودهتر و دلنشینتر است، در هر سه بخش جنس ارباب رجوع فرق داشت چراکه ارباب رجوع من دربهزیستی قشر ضعیف و آسیبپذیر جامعه بودند که به خدا مراجعه کرده و خداوند نیز آدرس من را به آنها داده بود ولی در معاونت سیاسی استانداری بیشتر با دو رویی، نفاق روبرو بودم!
شبستری ادامه میدهد: وقتی مسوولیت سنگین دولتی میگیریم قطعا میزان توجهات نیز بیشتر میشود از اینرو با انواع ریاکاریها روبه رو خواهید شد ولی مطمئن باشید سلام و عرض ادبی که تا خم کردن کمر برای مدیری باشد صرفا برای میز و صندلی است و اگر مدیر یک متر آن طرفتر برود، باز هم سلام و علیک و احترام به آن میز و صندلی خالی خواهد بود.
از او میخواهم تا بهترین اربابرجوع در دوران فعالیتاش را هم بگوید، که پاسخ میدهد: ضعیفترین ارباب رجوع من برای دوران بهزیستی بود و من همه تلاش خود را برای رفاه آنها انجام دادم و حتی قرار بود تا ساختمان فعلی بهزیستی را واگذار کنند ولی من مقاومت کردم و به همه هشدار دادم که این ساختمان برای قشر ضعیف است و نمیتوانند آن را به هیچکسی واگذار کنند.
داستان کودک کاری که الان مهندس بزرگی است
شبستری اضافه میکند: در زمان مدیریت بهزیستی، روزی در خیابان کودک کاری را دیدم که در زیر برف در حال فروش یکسری وسایل است، بلافاصله خانواده او را یافتم که متاسفانه سرپرست خاصی هم نداشت از اینرو پرونده برای او تشکیل شد و آن کودک تحت پوشش بهزیستی درآمد، سالها از این ماجرا میگذشت و من دیگر در بهزیستی نبودم که یک پسر جوان و قدبلند وارد اتاقم شد و وقتی خود را معرفی کرد، متوجه شدم که این پسر جوان همان کودک کاری است که الان مهندس شده.
آیا برای آخرت چیزی در چنته دارم؟
او میگوید: همیشه به خودم میگویم که آیا در آخرت چیزی برای عَرضه دارم زیرا به عقیده من نماز و روزه برای خود انسان است و آنچه بیشتر برای ما خواهد ماند، اثرگذاری کارهایمان است.
از او نحوه آشنایی با همسرش، خانم دکتر ریحانیفر را میپرسم که با خنده میگوید: همانطور که میدانید دوره تحصیل پزشکی بسیار طولانی است و من هم در اواخر دوران تحصیل به جبهه رفتم و بعد از بازگشت ازدواج کردم، یکی از معیارهایم برای انتخاب همسر، حجاب بود که به کمک یکی از همکارانم با خانم دکتر آشنا شدم و به خواستگاریاش رفتم، الحمدالله ثمره این ازدواج یک پسر و دختر است، پسرم سال چهارم دندانپزشکی و دخترم سال دوم شیمی کاربردی دانشگاه تبریز است.
ایران، وطنِ ماست با بد و خوباش
شبستری در خصوص رونق مهاجرت به کشورهای دیگر هم نظر جالبی دارد: خدا را شاکر هستم که در ایران به دنیا آمدهام، مسلمان و شیعه هستم، بدون هرگونه شعاردهی، هیچ جای دنیا وطن آدم نمیشود و باید با جان و دل قبول کنیم که این وطن برایِ ماست و ما هم به این وطن تعلق داریم.
معاونت سیاسی: عدم صداقت؛ دفاع مقدس: گوشهای از کربلا
حال از او میخواهم تا بعد از گفتن کلمهای اولین جملهای که به ذهناش میرسد را بگوید، بهزیستی: مهر و محبت؛ هلال احمر: خدمت؛ معاونت سیاسی: عدم صداقت؛ بیمارستان: محل خدمت؛ دفاع مقدس: فراتر از توصیفات، زیرا از دفاع مقدس میتوان گوشهای کوچکی از کربلا را دریافت که در عاشورا بر سر امام حسین(ع) آمده است.
صحبت هایم که با دکتر شبستری تمام میشود، به داخل بخش پیسیآر بیمارستان میروم.
مرکز پیسیآر، دقیقا روبروی سردخانه بیمارستان امام رضا(ع) است؛ صدای شیون و ناله بازماندگان به خوبی به گوش میرسد.
در بدو ورود اتاقکها و یخچالهای شیشهای را میبینم که پُر از نمونههای بیماران مشکوک به کروناست. همان کرونایی که خون مردم را در شیشه کرده حالا خودش در شیشههای کوچکی توسط محققان اسیر شده!
ساعاتی در اتاق سرنوشت
خانم فیروزه صفائیان، کارشناس ارشد آزمایشگاه همراهیام میکند و تک تک اتاقهای مخصوص آزمایش پیسیآر را نشانم میدهد. به گفته خانم صفائیان، این اتاقکها به اتاقهای سرنوست معروف هستند.
او میگوید: نمونهها از طریق همکاران در محیط سرد به اینجا منتقل میشود و اینجا بعد از استخراج ژن ویروس، محلولزنی شده و پیسیآر انجام میگیرد و سپس در اتاق سرنوشت، نتایج آن اعلام میشود.
زمان تعویض شیفت است و آقای غلامعلی مسیبی برای تحویل شیفت میآید. او میگوید: از روز اول شیوع کرونا در آزمایشگاه بودم و شاهد زحمات همکارانم هستم.
او ادامه میدهد: اعلام نتایج مثبت کویید۱۹ همکاران از لحظات سخت کاری من است.
اعلام کرونا مثبت مسوولان استانی و کشوری
آقای مسیبی البته به انجام آزمایش برخی از مسوولان استانی از جمله دکتر پزشکیان اشاره کرده و میگوید: وقتی نام دکتر مسعود پزشکیان را بین نمونهها دیدم، تعجب کردم و حتی آزمایش را خودم انجام دادم که متاسفانه مثبت هم بود.
او ادامه میدهد: نمونههای منفی امحا شده ولی نمونههای مثبت در یخچالها زیر 430 درجه زیر صفر نگهداری میشوند.
کتایون حمیدی
انتهای پیام/