گفتگو با شهروند طبیعت‌دوست تبریزی؛

وقتی ذوق از در و دیوار محله می‌بارد/ کوچه سبز تبریز کجاست؟

1399/05/05 - 08:13 - کد خبر: 23923
کوچه سبز

نصر: خط گلدان‌های چیده و آویزان از دیوار را که بگیری به کوچه باصفایی می‌رسی که حالِ خوشِ اهالی‌اش بین آجر به آجر خانه‌ها ریشه دوانده؛ بن‌بست سبزی که زیبایی‌اش بی انتهاست.

با وجود اینکه امسال، سال فضای سبز تبریز نامگذاری شد و کاشت یک میلیون نهال در نقاط مختلف شهر به هدفگذاری مهم مدیریت شهری در سال ۹۹ بدل شده، ولی نمی‌توان برای تحقق شهری سبز تنها به همتی یکسویه امیدوار بود.همسایه‌های کوچه سلطانپور در دانشسرا حالا مثل خانواده بزرگی هستند که یک هدف مشترک دارند و آن زیباسازی محله است. همه چیز از یک ایده کوچک شروع شد و «نسرین غفاریان‌نژاد» بانوی خوش ذوق ساکن در این محله این ایده را اجرایی کرد تا بعدها دیگر همسایه‌ها هم با او همراه شوند و امروز بن‌بست سلطانپور جایی سبز باشد و دنج. به بهانه اجرای این ایده سبز و متفاوت، در یک روز داغ تابستانی پای صحبت‌های این شهروند نمونه فضای سبز  نشستیم.
برای شروع خودتان را معرفی کنید و برای ما بگویید ریشه علاقه شما به فضای سبز از کجاست؟
زنی خانه‌دار و دیپلمه هستم و مادر دو فرزند. من از کودکی در خانواده‌ای خوش ذوق پرورش یافته‌ام . پدرم نجار بود و همیشه دست سازه‌هایی زیبا می‌ساخت. خانواده‌ای سنتی و باذوق داشتیم که همیشه دیده بودم پدر و مادرم با گل و گیاه سر و کار داشتند. مادرم هر جایی که گل جدیدی می‌دید یک شاخه از آن چیده و می آورد در خانه پرروش می‌داد. شاید همین‌ها باعث شد من هم متاثر از همین فضا باشم به طوری که حالا در هنرهای مختلفی مثل طراحی لباس، نقاشی و... هم دستی دارم.
ایده زیباسازی کوچه با استفاده از گل و گیاه چطور به سراغ‌تان آمد؟
چهار-پنج سال پیش بچه‌ها گفتند این خانه را بفروشیم و به نقطه بهتری از شهر نقل مکان کنیم. با خودم فکر کردم اگر به آنجا بروم باید نهایتا در یک آپارتمان زندگی کنیم پس به این نتیجه رسیدم به جای نقل مکان و اینکه بچه‌های خود را در محیط دیگری بزرگ کنم، همین محله را برای زندگی به جای بهتر و زیباتری تبدیل کنم. یعنی به جای اینکه با مادیات و زیبایی‌های کاذب بخواهم محل زندگی‌ام را زیبا کنیم، از زیبایی‌های واقعی بهره بگیریم.

امروز با استفاده از سنگ و نماهای عجیب، ظاهر ساختمان‌ها را شیک می‌کنند ولی من علاقه‌ای به چیزهای بی روح ندارم. هر چند مخالف این نماها نیستم ولی معتقدم خداوند نعمت‌های زیبای بسیاری عطا کرده است. دیدن سنگ و سرامیک برای انسان روحیه و نشاط به ارمغان نمی‌آورد. ولی دیدن طبیعت و فضای سبز باعث می شود انسان از لحاظ روحی و عاطفی تقویت شود.
شاید حالا خیلی از شهروندان بگویند برای این کارها نیاز به هزینه‌های کلان و... است. به نظر شما در این خصوص مادیات بیشتر موثر است یا ذوق و سلیقه؟
بدون شک که خوش ذوقی اهمیت بیشتری دارد. در هر خانه‌ای آنقدر وسیله‌های دور ریختنی وجود دارد که می‌توان با استقاده از آنها یک گلدان درست کرد. مثلا در حیاط ما شمشادهایی وجود دارد که در فصل زمستان پس از خشک شدن، آنها را در گلدان می‌کارم. این کار هزینه‌ای هم ندارد.
خانواده‌های شهر ما همیشه هزینه‌هایی برای کامل کردن بوفه خود، آرایشگاه و... اختصاص می دهند که اگر کمی از این هزینه‌ها کاسته شود، با مبالغ خیلی اندک می توان برای مثال یک گلدان گل خریداری کرد. در عین حال مجموعه هایی مثل شهرداری هم می توانند برای مناطق کم برخوردار گلدان های گل اختصاص دهند ولی در بخش‌هایی از شهر که خود شهروندان می‌توانند برای زیبایی محله خود دست بکار شوند، نباید منتظر اقدام شهرداری بمانند.

فکر می‌کنید شهروندان در توسعه فضای سبز و زیباسازی شهر چطور می‌توانند نقش ایفا کنند؟
شهروند اگر منتظر بماند که مسئولان اقدام به این کارها کنند، شاید هیچ وقت چنین چیزی حداقل با آن کیفیت مورد نظر رخ ندهد و حتی در همه گوشه گوشه شهر هم امکان پذیر نباشد. ولی انسان باید برای زندگی خود ارزش قائل شده و بگوید اینجا محل زندگی من است و من اینجا زندگی می‌کنم . با بعضی کارهای ساده هم می‌توان محله خود را زیبا کرد. کارهایی که نه هزینه‌ای لازم دارد و نه نیاز به حضور مسئولان شهری است.
چقدر برای رسیدگی به این گل و گیاهان زمان اختصاص می‌دهید؟
هر روز باید به آنها رسیدگی شود. از طرفی خوشبختانه همسایه‌های محله ما بسیار متحد هستند و وقتی ببیند گلی خشک شده منتظر نمی‌مانند و خیلی سریع آن را تعویض می‌کنند.

ایده اولیه زیباسازی کوچه از شما بود یا سایر همسایه‌ها؟
در واقع آغازگر این طرح من بودم و پس از آن همسایه‌ها مرا تشویق کرده و بعد رفته رفته همه مشارکت کردند. البته فراموش نکنیم تبریزی‌ها خوش سلیقه هم هستند.
اگر شما شهردار تبریز و یا مسئول فضای سبز بودید برای آشتی شهروندان با فضای سبز چه طرحی داشتید؟
من اجازه نمی‌دادم نقطه ای از شهر بیهوده و بدون گلکاری و درختکاری باقی بماند. مثلا با وجود اینکه آخر طالقانی به نظر منطقه کم برخوردار به نظر می رسد، در انتهای آنجا کوهی وجود دارد که اگر آن را درختکاری کنیم، ارزش منطقه ای آن منطقه هم افزایش می‌یابد. من اگر شهردار بودم، با هزینه‌ای اندک گلهای رونده در شهر می‌کاشتم تا شهروندان لذت ببرند.

من انسانی مادی گرا نیستم ولی معتقدم امثال من که می‌توانیم و کاری از دست ما بر می‌آید باید در آبادانی شهر کمک کنیم تا مسئولان هم دلگرم شوند. من چنین اقداماتی را فعالیت می دانم و از بیکاری و بیهودگی بیزارم. وقتی فردی می‌تواند، باید از هر لحاظ کامل باشد نه تنها فقط روی قسمتی از زندگی تمرکز کند.

مصاحبه از سحر فکردار

انتهای پیام/

پژوهشیار