گزارش/
فرشتگان زخمی نبرد با کرونا/ پا به پای بیماران
1399/02/29 - 15:03 - کد خبر: 20431
نصر: از نخستین روزهای شیوع کرونا تا به امروز، سپیدپوشان سلامت همچنان در خط مقدم نبرد با این ویروس قرار دارند و با روحیه جهادی و خستگیناپذیرشان، صحنههای زیبایی از فداکاری و ایثار را خلق کردهاند تا سلامت را به مردم هدیه دهند.
به گزارش نصر به نقل از فارس، سه ماه از شیوع ویروس کرونا میگذرد و پرستاران و کادر درمانی همچنان در خط مقابله با کرونا و دفاع از سلامت مردم هستند.
سفید پوشانی که تمام سختیها، کمبودها و حتی دوری از خانوادههایشان را به جان خریدند تا سلامت را به مردم هدیه دهند.
زخم خوردند تا زخم نخوریم
اگر چه نام کرونا برایمان ترسناک و رعبآور است اما با شنیدن نام مدافعان سلامت دلمان قرص میشود؛ همانهایی که در این راه جان کندند تا ما جان نکنیم؛ از جان گذشتند تا جان ببخشند.
آنطور که حبیبی، معاون پارلمانی سازمان نظام پزشکی ایران گفته است، تاکنون ۱۰۷ نفر از کادر درمان کشور اعم از پزشک، پرستار، ماما، تکنسینهای آزمایشگاه، کارشناسان و دیگر همکاران گروههای درمانی در جبهه مبارزه با کرونا جان باختهاند و این نشاندهنده وسعت حضور کادر درمان در سنگر مقابله با کروناست.
در این میان سهم آذربایجانشرقی نیز تقدیم ۴ شهید مدافع سلامت و ابتلای بیش از ۷۰ نفر از کادر درمان و پزشکی استان به کرونا است.
نبرد نفسگیر و طاقت فرسا با کرونا
حالا همانقدر که کرونا رفته رفته ابعاد پیچیدهتری از خود نشان میدهد، اما با این حال سپیدپوشان کشورمان نیز جلوههای بیبدیلی از فداکاری و ایثارشان را به رُخ کرونا و جهانیان میکشند.
امروز به سراغ پرستارانی رفتیم که پس از ابتلا به کرونا و غلبه بر آن، دوباره به سنگر خدمتشان برگشتهاند تا همچنان امیدبخش بیماران مبتلا به کرونا باشند.

مبارزه تا پای جان/ پرستارانی که سنگرشان را خالی نکردند
«اگر عاطفه پرستار از سرچشمه عاطفی زینب جاری شود، اگر جویبار رحمت و ایثار پرستار به چشمه تقوای الهی متصل باشد، پس پرستاری بالی است برای پرواز در آسمان و رضایت خدا». اینها را یکی از پرستاران بخشآی سییو بیمارستان امام رضا(ع) تبریز میگوید.
نرگس، سپیدپوش جبهه نبرد با کرونا
سیده نرگس مولایی، ۳۹ سال دارد و ۱۴ سالی میشود که سابقه فعالیت در عرصه پرستاری دارد. او از همان روزهای اولیه در خطرناکترین بخش بیمارستان که ارتباط مستقیم با مبتلایان به کرونا دارد، مشغول به فعالیت است.
نرگس میگوید: نه تنها من در طول خدمتم، بلکه همکاران قدیمیام نیز شاهد یک بحرانی مشابه با بحران کرونا نبودند در حالیکه آمادهباشهایی مانند زلزله و سیل و تصادفات داشتهایم ولی هیچکدام مانند کرونا همهگیر و با مدت زمان طولانی نبود.
مولایی ادامه میدهد: برای یک پرستار و کادر درمان شیفت و غیرشیفت معنی ندارد به طوریکه وقتی زمزمههای کرونا در ایران پیچید، در عرض دو روز بیمارستان مجهز شد و بیماران قبلی را از بخش ما به بخش دیگر منتقل کردند و بخش آیسییو به بخش مراقبت از مبتلایان به کرونا تبدیل شد.
او جانفشانی همکاران خود را گوشهای از تاریخ زیبای مردم ایران برای آیندگان دانسته و میگوید: شاید در رسانه و فضای مجازی یک عکس، فیلم و متن منتشر شود و تمام ولی من با چشمهای خود دیدم که یک کادر درمان چگونه از جان خود گذشته و دوری خانواده و ترس انتقال بیماری به آنها را به جان خرید و حتی وقت نوشیدن یک جرعه آب را هم نداشت ولی همچنان ایستاد تا مردمان کشورش از پای درنیایند.
بازگشت دوباره به سنگر مبارزه با کرونا
خانم مولایی کار روزهای کرونایی در بیمارستان را تکرار صحنههای هشت سال دفاع مقدس توصیف کرده و میگوید: باور میکنید، وقتی لباس سفید رزم را بر تن میکردیم، دیگر چیزی برای ما معنا نداشت و حتی چندین ساعت به دور از گوشی و زنگ تماسها و نگرانی خانواده در حال انجام وظیفه بودیم، این روحیه در همه کادر درمان موج میزند زیرا کار ما به گونهای است که اگر عاشق نباشی، حتی یک ثانیه هم نمیتوانی دوام بیاوری.
فرشتگان زخمی مبارزه با کرونا
او از روزی که خودش درگیر این ویروس ناشناخته شده، تعریف میکند: ۱۰ روزی از روزهای نخست سخت درمان مبتلایان به کرونا در تبریز گذشته بود که من هم از اولین روز در بخش کروناییهای بدحال مشغول به کار بودم و همه نکات بهداشتی را هم رعایت کردم ولی نمیدانم کِی و به چه شکلی این ویروس وارد بدنم شد، شاید به علت بدحالی مبتلایان، آنها را در اولویت قرار دادم و از خود غافل شدم.
این پرستار میگوید: وقتی یکی از همکاران ما مریض بدحال داشته باشد قطعا دیگر پرستارها زمانی را برای کمک به همکارشان اختصاص میدهند و الان هم با کرونا یک موجی از همدلی ایجاد شد و همه تنهایی مریضها با مدافعان سلامت رفع شد.

او که با علائم تب متوجه رخنه ویروس در جانش شده است، تعریف میکند: وقتی احساس تب کردم، متوجه شدم که احتمالا مبتلا به کرونا شدهام ازاینرو ۲۴ ساعت در قرنطینه ماندم تا بلافاصله بعد از تشدید علائم خود را به بیمارستان برسانم و وقتی آزمایش دادم و مثبت اعلام شد به قرنطینه ۲۰ روزی رفتم.
خانم مولایی ادامه میدهد: همکارانم توصیه به بستری در بیمارستان داشتند ولی من هیچکسی را ندارم تا از بچههایم مراقبت کنند از اینرو در یک اتاق خودم را قرنطینه کردم و در اتاق دیگر، فرزندانم قرنطینه بودند و در این میان همسرم با جان و دل از من پرستاری میکرد.
پرستارانی که سنگر مبارزه با کرونا را خالی نگذاشتند
او میافزاید: وقتی حالم بهتر شد و آزمایش دوباره دادم، نتیجه منفی اعلام شد و دوباره بر سر کارم برگشتم ولی باور میکنید وقتی همکارانم را دیدم که چقدر پژمرده و لاغر شدهاند، اشک ریختم.
خانم مولایی پرستاری را عشق نانوشته دانسته و میگوید: در دوران قرنطینه از اینکه همکارانم را تنها گذاشتهام بسیار ناراحت بودم و به محض منفی شدن تست کرونا، دوباره بر سر کار خود بازگشتم ولی طبق دستور ریاست بیمارستان در بخش دیگر مشغول به کار هستم.

مهدی حمداللهزاده، شاغل در آزمایشگاه بیمارستان امام رضا(ع) تبریز با سابقه ۲۶ ساله است که در میان بحبوحه کرونا خود نیز درگیر کرونا شده است.
بازگشت به سنگر مقابله با کرونا پس از بهبودی
او میگوید: در روزهای اول کرونا همه آزمایشهای کویید ۱۹ در آزمایشگاه استان انجام میگرفت ولی از ابتدای سال جدید، آزمایشهای کویید ۱۹ در خود بیمارستان امام رضا انجام گرفت و فشار کاری ما افزایش یافت.
حمداللهزاده تعریف میکند: در آمادهباش کامل بودیم و تمام پرتوکلهای بهداشتی رعایت میشد ولی ۲۴ اسفند بود که با علائمی متوجه ابتلا به کرونا شدم و بلافاصه آزمایش داده و نتیجه هم مثبت اعلام شد و با توجه به تاکیدات همکارانم جهت بستری، ترجیح دادم تا در خانه دوران درمان خود را بگذرونم.
او ادامه میدهد: البته شرایط قرنطینه از اول اسفند در خانه ما رعایت میشد ولی کرونا یک ویروسی بود که بار روانی زیادی در جامعه به همراه داشت و من هم نگران بودم که مبادا خانواده و اطرافیانم بگیرند که الحمدالله هیچ کدام نگرفتند.
سنگر مبارزه با کرونا خالی نمیماند
او ادامه میدهد: دهم فروردین ماه آزمایش دوباره داده و الحمدالله نتیجه آزمایشم منفی اعلام شد و با وجود اینکه رئیس آزمایشگاه از من خواست تا چند روزی را هم استراحت کنم ولی تمایل داشتم تا هر چه سریعتر به کار خود برگردم.
حمداللهزاده معتقد است: آزمایشگاه زادگاه و خانه دوم اوست و الان میدان نبردی است که نباید ثانیهای غفلت کرد.
او در پایان حرفهایش میگوید: در روزهای سخت است که همراهی معنا پیدا میکند پس هر کدام نسبت به وظیفهای که داریم، همراه شویم تا زندگی تداوم یابد و روزهای زیبا همانند در آغوش کشیدن کسانی که دوستشان داریم و دوستمان دارند، بیاید.

جدال بین مرگ و بهبودی
علیرضا مجموعهکوب دیگر پرستار بخش برونکوسکوپی بیمارستان امام رضا(ع) با ۲۷ سال سابقه خدمت است که در ۲۳ اسفند ماه به کرونا مبتلا شد و بعد از گذراندن دوره درمانش دوباره با شور و اشتیاق به سنگر خدمت برگشته است.
مجموعهکوب میگوید: با اینکه مستقیم با بیماران کرونایی در ارتباط نبودیم و دقیق هم نمیدانم که به چه نحوی مبتلا شدم ولی به هر حال رفت و آمد انواع و اقسام افراد بیمار و همراهان و همکاران بخش کرونا منجر شد تا با وجود رعایت نکات بهداشتی به این ویروس مبتلا شوم.
او ادامه میدهد: دو روز در بیمارستان بستری شده و دو هفته هم در خانه قرنطینه بودم و ارتباط خود با خانواده را قطع کردم و الحمدالله هیچ کدام از آنها مبتلا نشدند.
خیز دوباره برای نبرد با کرونا
پرستار بیمارستان امام رضا(ع) به تعهد ناشی از عشق یک پرستار نسبت به کارش میگوید: ما در شرایط جنگ هستیم که مدافعان سلامت سربازان اصلی این نبرد هستند، من هم بعد از اینکه بیمار شدم، نمیتوانستم قبول کنم که همکارانم را در این نبرد تنها گذاشتهام از اینرو بلافاصله بعد از منفی شدن آزمایش با انرژی دوباره سر کار خود بازگشتم.
او از خداوند میخواهد تا هر چه سریعتر بساط کرونا از کل ایران و جهان برداشته شود و کسی مبتلا نشود زیرا هنوز دنیا روزهای خوب زیادی به مردم بدهکار است.
انتهای پیام/