خبر/

یک بام و دو هوای آمریکا در ماجرای برجام

1399/02/10 - 10:33 - کد خبر: 19350
برجام

نصر: آمریکا در حالی به دنبال بهره برداری از ظرفیت‌های برجام و استناد به قطعنامه ۲۲۳۱ شورای امنیت سازمان ملل است که بویژه در دو سال اخیر خود از هیچ تلاشی برای تخریب و نابودی آن فروگذار نکرده و سایر کشورهای جهان را هم برای عدم اجرای تعهداتشان تحت فشار قرار داده است.

به گزارش نصر به نقل از ایرنا، تحریم‌های تسلیحاتی علیه ایران بر اساس مفاد توافق‌نامه پاییز سال جاری به پایان خواهد رسید و آمریکا از هم اکنون نگران سلاح‌های فرضی است که ایران آن‌ها را خواهد خرید. طرح‌های مختلف برای مقابله با این واقعیت یکی پس از دیگری در حال بررسی است و این میان عجیب‌ترین طرح آن است که کاخ سفید دنبال تبصره‌ای است تا در صورت ناکامی دیگر طرح‌ها  از ظرفیتها و امکانات مندرج در برجام بهره برداری کند آن هم در شرایطی که ۱۸ اردیبهشت ماه سال ۹۷  «دونالد ترامپ» رسما خروج از آن را امضا و تحریم‌های هسته ای علیه ایران را بازگردانده است.
از همان روز نه تنها تحریم‌های ثانویه بلکه بسته کاملی از محدودیت‌ها با عنوان فشار حداکثری علیه ایران اعمال شد. صادرات نفت ایران رو به کاهش گذاشت، ورود بسیاری از اقلام دارویی و غذایی ممنوع شد، موج بزرگی از پروپاگاندای رسانه‌ای علیه جمهوری اسلامی به راه افتاد و بسیاری از منابع درآمد ایران مسدود و بلوکه شد. ایران هم در مقابل این سیاست خصمانه راهبرد مقاومت حداکثری را اتخاذ کرد. با وجود فشارهای زیادی که‌آمریکا در سایه بی تفاوتی سایر شرکای برجام علیه ایران اعمال کرد ایران کم کم خود را بازیافت و ضمن کنترل امور، یک سال بعد از خروج آمریکا از برجام  اعلام کرد که از تعهدات مندرج در توافق هستهای عقب نشینی خواهد کرد. و در ماههای بعد در پنج مقطع دو ماهه محدودیتهای هسته ای را کنار گذاشت. حال در میانه پاندمی کرونا و زمانی که تعداد جانباختگان آمریکا به عدد ۶۰ هزار نفر نزدیک می شود، وزیر امورخارجه در پی دستیابی به راه تازه ای برای افزایش فشار بیشتر به ایران با استفاده از ظرفیت‌های برجام است.  

آمریکا نگران چیست؟
طی دو دهه گذشته تنوع قطعنامه‌های صادره علیه ایران از سوی شورای امنیت سازمان ملل متحد، تشخیص بندهای هر یک از آن‌ها را سخت کرده است اما شاید بتوان قطعنامه ۱۷۴۷ مصوب سال ۲۰۰۷ میلادی ۱۳۸۶  شمسی این شورا را یکی از مهم‌ترین قطعنامه هایی دانست که در آن بر ممنوعیت صادرات و واردات سلاح‌های سنگین به ایران تاکید شده است. در قطعنامه شش گانه این شورا که در نهایت ایران را ذیل فصل هفت منشور قرار داد،  این ممنوعیت‌ها تکرار شده است. پس از امضای برجام و در یکی از بندهای قطعنامه ۲۲۳۱ شورای امنیت که تحریم‌های این شورا علیه جمهوری اسلامی را لغو می‌کند،  هرگونه داد و ستد تسلیحاتی با ایران تا ۱۸ اکتبر سال ۲۰۲۰ ممنوع است. با اتمام این محدودیت ایران از  ۲۷مهر ماه سال جاری می‌تواند تسلیحات نظامی خریداری کند.
حال تیم پمپئو با اعلام این ادعا که نمی‌تواند اجازه دهد ایران سلاح خریداری کند، در تلاش است با استناد به توافق برجامی که کشورش از آن خارج شده، به شورای امنیت سازمان ملل ثابت کند که ایران تعهدات خود را نقض کرده است و این شورا باید تحریم‌های مورد اشاره را تمدید کند. ادله‌های حقوقی دیپلمات‌ها و حقوقدانان آمریکایی قرار است در چند مرحله علیه حق مسلم ایران فعالیت کنند؛ در مرحله نخست مانع از لغو تحریم‌های شورای امنیت شوند، در صورت ناکامی، خود را یکی از اعضای برجام معرفی! و با لغو تحریم‌ها مخالفت و مکانیسم ماشه آمده در برجام را اجرایی کند و در نهایت تدبیری بیاندیشد تا در صورت لغو این تحریم‌ها هم، قطعنامه‌های تازه صادرات هر نوع سلاح به ایران را محدود کند.
واشنگتن در این مسیر موانع کم ندارد؛ روسیه و چین و حتی اروپا همچنان در برجام حاضر هستند و اجازه نمایش‌هایی از این دست را به تاجر کاخ سفید نخواهند داد. هریک از این طرفین بر روی کاغذ برای صادرات سلاح‌های خود به ایران آمادگی دارند و چشم پوشی از این بازار قطعا باید مابه ازای بزرگی برای آن‌ها داشته باشد. از سوی دیگر تن دادن به هر ساز ناکوک ترامپ چه آن موقع که قصد خروج از برجام را داشت و چه اکنون که به دنبال بهره برداری از ظرفیتهای آن است، برای این کشورها بی‌آبرویی تازه ای در سطح دیپلماسی خواهد بود.   ادله حقوقی مورد ادعای پمپئو هم در برابر شواهد بی‌شمار از نقض عهد برجامی آمریکا و شدت تحریم‌های اجرا شده علیه ایران چندان کارایی نخواهد داشت. از سوی دیگر تهران هم همانطور که با عقب‌نشینی از تعهدات هسته‌ای خود نشان داد برگ‌هایی در اختیار دارد که می‌تواند در صورت لزوم از آنها استفاده کرده و غلط بودن محاسبات  دولتمردان ‌آمریکایی را آشکار کند.

فشار حداکثری به جایی نرسید
همزمان با اوج گیری بحران کرونا در جهان و درگیر شدن بسیاری از کشورهای جهان با ویروس کووید۱۹، انتظارها از آمریکا به عنوان یکی از مدعیان همیشگی حقوق بشر لغو تحریم‌ها علیه ایران و پایان دادن به تروریسم اقتصادی و دارویی علیه مردم بود. با این حال تیم ترامپ نه تنها در مسیر کمک رسانی به انسان‌ها قدمی برنداشتند بلکه با تهدید به حمله نظامی، هشدار به قایق‌های ایرانی در مرزهای آبی خلیج فارس و مانع‌تراشی در مسیر ورود دارو و اقلام بهداشتی نشان داد که اهمیت جان مردم ایران برای سران آمریکا ژستی پوپولیستی در جهان است. ابراز نگرانی از تجارت تسلیحاتی جمهوری اسلامی به عنوان تازه‌ترین سند تناقضات آمریکایی در حالی از سوی وزارت خارجه  این کشور به کانون بحث‌ها کشیده می شود که با وجود تحریم‌های بانکی علیه ایران، خرید و واردات دارو به کشور هم صورت نمی‌گیرد. بنابراین سخن از واردات تسلیحات در چنین شرایطی تنها نشانه بهانه‌جویی ترامپ است.
 ریشه فشارهای حداکثری علیه تهران از سوی ترامپ را می‌توان در پاسخ وزیر امور خارجه ایران تا حدودی دریافت. «محمدجواد ظریف» در این باره در توییتر نوشته است: «دو سال پیش، مایک پمپئو وزیر امور خارجه آمریکا و رییس او «توقف مشارکت آمریکا» در برجام را اعلام کردند و رویای این را در سر می‌پروراندند که «فشار حداکثری» آن‌ها ایران را به زانو در خواهد آورد. با توجه به شکست حقیرانه آن سیاست، پمپئو اکنون می‌خواهد عضوی از برجام باشد. رویاپردازی را متوقف کنید. ملت ایران همیشه درباره سرنوشتش تصمیم می‌گیرد.»
تجلی «تصمیم گیری برای سرنوشت» مورد اشاره ظریف را شاید بتوان در پرتاب موفقیت آمیز نخسیتن موشک نظامی ایران به فضا یا تداوم حیات اقتصادی ایران با وجود تمام تنگناهای معیشتی و مهم‌تر از آن در مردمی دانست که با انتقادات و گلایه‌ها همچنان کشور خود را مستقل می‌خواهند. شواهد بسیاری از ناکامی سیاست فشار حداکثری ترامپ علیه ایران وجود دارد و این برای رییس جمهوری تاجرماب آمریکا که از یک سو درگیر یکی از سهمگین‌ترین بحران‌های اقتصادی و اجتماعی یک قرن گذشته است و از سوی دیگر اواخر سال جاری باید به مصاف رقبای انتخاباتی رود، چندان شرایط دلپذیری نیست. کرونا بسیاری از نقشه‌های اقتصادی و رشدی را که مدعی آن بود بی‌اثر کرده است. اظهارنظرهای عجیب او هم در مقام رییس جمهور یک کشور ابرقدرت، چندان با منطق نمی‌خواند و هر روز دستمایه طنزهای جدید می شود، وعده‌های او به حامیان صهیونیست و متحدان خاورمیانه‌ای خود هم به مقام عمل نرسیده است. بنابراین برای نجات از شرایط موجود و راهیابی دوباره به کاخ سفید نیازمند حربه‌ای تکراری ایجاد درگیری‌های کوچک و بزرگ خارجی است تا اذهان را تا حدودی از مشکلات درونی و اصلی که با ‌آنها درگیر است، دور کند.
انتهای پیام/

پژوهشیار