گزارش/

اینجا مردم با لک‌لک‌ها زندگی می‌کنند

1398/02/25 - 14:50 - کد خبر: 1535
لک‌لک‌ها

نصر: اهالی محله حکم آباد تبریز(سرداران فاتح) این روزها میزبان لک لک‌های عاشقی هستند که با فرارسیدن فصل بهار به این محله آمده‌اند، آنها معتقدند لک لک‌ها برایشان نماد خوش اقبالی و برکت هستند.

به گزارش نصر به نقل از فارس، پر و بال‌شان سفید و شاه‌پرهایشان به رنگ سیاه است، ترکیب رنگ‌های سفید و سیاه از آنها پرنده‌ای زیبا و دوست داشتنی ساخته است، بیشتر بر بلندی‌ها می‌نشینند و اغلب یک پایشان را جمع می‌کنند‌‌.

مادر بزرگ‌ها و پدرپزرگ‌ها در مورد آنها می‌گویند بر بام هر خانه‌ای که آشیانه می‌کردند، برکت و رحمت الهی در آنجا جاری می‌شد.

در گذشته‌های نه چندان دور بر فراز بادگیرها، تیرهای برق، گنبد به وفور دیده می‌شدند، تبریزی‌ها از آنها خاطرات زیادی دارند. آنها در فرهنگ مردمان تُرک، همیشه مورد احترام بوده و حتی برای خودشان حق آب و گل داشتند.

حتی بازگشت آنها قبل از بهار به وفاداری و خوش قولی‌شان نسبت داده می‌شد. مردم چند روز قبل از آمدن‌شان لانه‌های قدیمی آنها را تعمیر می‌کردند و هر کسی برای اولین بار آنها را مشاهده می‌کرد، با شادی نوید آمدن بهار را به دیگران می‌داد.

در بین ملل و فرهنگ‌های مختلف آنها همواره پرنده مقدسی بوده‌اند. از هر سرزمینی داستان‌های زیادی را در خصوص آنها می‌توان شنید. در یونان باستان آنها پرنده مقدس آپولو، دمتر، هرمس و پرنده خورشید بودند.

در روس باستان نیز این پرندگان در حال رقص بر وسایل زیادی مانند دستبند و بازوبند و دیگر وسایل نقش بسته بودند و این باور وجود داشت که هر کس قبل از دیگران رقص آنها را در بهار ببیند، خوشبخت و موفق خواهد بود.

در یکی از افسانه‌های استرالیایی، جادوگر، دختری را که نمی‌خواست زن او بشود به این پرنده تبدیل کرد و در یک قصه ژاپنی این پرنده مجروح به دختر زیبایی مبدل شد که بافنده زبردستی بود.


«لک لک»های مهاجر یا همان «حاجی لک لک»‌ها را می‌گویم. همان پرنده‌های انسان‌گرایی که هر ساله در مسیر مهاجرت زمستانی خود هزاران کیلومتر را پرواز می‌کنند تا بر آشیانه گرمی که مردم آن را ساخته‌اند، بنشینند و تا اواخر پائیز مهمان مردم باشند.

مرحوم احمدی درباره لقب «حاجی لک لک» توضیح داده است: «این لقب حاجی لک لک هم برای خودش قصه‌ای داشت که سینه به سینه از مادربزرگ‌ها به نوه‌هایشان منتقل می‌شد. زمستان‌ها بچه‌ها لک لک‌ها را نمی‌دیدند و بهانه رفتن آنها را می‌گرفتند و مدام از بزرگ‌ترها سؤال می‌کردند که این لک‌لک‌ها به کجا رفته‌اند. آن موقع وسایل حمل‌ونقل مثل حالا نبود. اگر کسی با کاروانی به مکه می‌رفت و قصد حج می‌کرد، زمان رفتن و برگشتن‌اش طولانی می‌شد. مادربزرگ‌ها به همین خاطر یک قصه من درآوردی شیرین برایمان تعریف می‌کردند و می‌گفتند لک لک‌ها به مکه رفته‌اند. وقتی دوباره هوا گرم می‌شد و بهار از راه می‌رسید دوباره لک لک‌ها را می‌دیدیم و با خیال اینکه از سفر حج برگشته‌اند می‌گفتیم حاجی لک لک زیارتت قبول.»

بگذریم، حال دیگر به دلیل گسترش فضای شهری و از بین رفتن زیستگاه‌ها دیگر شهرهای ما میزبان لک لک‌ها نیست.دیگر آوازی از پرندگان شنیده نمی‌شود، دود و دم شهرها همزیستی دوستانه‌ انسان‌ها و پرندگان را از بین برده و حتی کلاغ‌ها و گنجشک‌ها نیز میل ماندن ندارند و قصد مهاجرت کرده‌اند!

خانه لک‌لک‌های خیابان سرداران فاتح تبریز نوستالژی از قدیم

اما این روزها مردم محله حکم آباد تبریز(سرداران فاتح) میزبان لک‌لک‌های عاشقی هستند که با فرارسیدن فصل بهار به این محله آمده‌اند. آنها معتقدند لک‌لک‌ها برایشان نماد خوش اقبالی است.

همسایه‌ها این لک‌لک‌ها را جزو هم محله‌ای‌های خود می‌دانند و با آنها دوست شده‌اند. اگر از کوچ‌شان کمی بگذرد نگران‌شان می‌شوند.

خودشان که می‌گویند حتی چندین بار قرار بود تا محل تیر برق جابه جا شود ولی به خاطر لک لک‌ها اجازه این کار را نداده‌اند.

«لک‌لک‌های مهاجر از ۵۰ سال پیش این لانه را ساختند که محلی برای استراحت و زندگی لک‌لک‌های زیادی شده است.»

«اولین لک‌لک‌هایی که این آشیانه را ساختند یک لک لک زوج بود که بلافاصله جوجه‌های خود را نیز در این خانه به دنیا آورده و ماه‌های زیادی تا رسیدن فصل زمستان در این خانه ماندند.»

اینجا مردم لک‌لک‌ها را دوست دارند

«لک‌لک‌های این خانه جزو همسایه ما هستند و حتی هر روز همسایگان از غذاهای باقیمانده خود برای این لک‌لک‌ها کنار می‌گذارند و اگر در اثر بارش برف و باران، لانه آنها دچار آسیب شود، شاخ و برگ درختان را کنار تیر برق می‌گذاریم و یا با همکاری لک لک نر پرت می‌کنیم و لک لک نیز با منقار آنها را گرفته و محل آسیب‌دیده را تعمیر می‌کند». این‌ها بخشی از حرف‌های آقای کعبی از همسایگان این لک لک‌هاست که بیش از ۵۳ سال از عمرش می‌گذرد.

مختار بخشی یکی دیگر از همسایگان این خانه است که به گفته خودش با لک‌لک‌های این خانه کودکی‌اش را سپری کرده و نوستالژی آن دوران محسوب می‌شود.

او می‌گوید: «لک‌لک‌های زیادی به این خانه آمده و زندگی کرده‌اند و معمولاً فصل زمستان را کوچ کرده و از فصل بهار تا بارش‌های پاییزی در این خانه زندگی می‌کنند.»

به گفته آقای بخشی، چند سال پیش شهرداری اقدام به تخریب این خانه کرده بود ولی لک‌لک‌ها باز هم شاخ و برگ جمع کرده و خانه‌شان را از نو ساختند.

داستان عشق و وفای لک‌لک

او می‌افزاید: «حتی یادم می‌آید یکبار لک‌لک ماده دچار آسیب بال شده بود و نمی‌توانست پرواز کند و به همین خاطر لک‌لک نر هر سال چندین مایل را طی می‌کرد تا به دیدن جفت خود بیاید.»


چرا دیگر لک‌لک‌ها با انسان‌ها همسایه نمی‌شوند؟

به راستی چرا لک لک ها دیگر آشیانه‌ای در شهرمان نمی‌سازند و انسان‌ها به سمتی حرکت می‌کنند که شاید روزی نسل آینده کلاغ و گنجشک و کبوتر را پشت قفس و در باغ پرندگان و باغ وحش ببینند؟

گزارش از کتایون حمیدی

انتهای پیام/

پژوهشیار