اختصاصی نصر/
نجات معجزه آسا در تبریز/ سقوط " پویا " از طبقه چهارم
1404/09/25 - 16:43 - کد خبر: 152232
نصر: " پویا " نوجوان 13 ساله تبریزی پس از سقوط از طبقه چهارم ساختمانی به شکل معجره آسایی زنده ماند؛ وی هم اکنون در بیمارستان شهید محلاتی تبریز بستری است.
به گزارش نصر،خبرنگار سرویس حوادث نصر پس از اطلاع از این خبر سراغ ماجرا را از بستگان اش گرفت؛ جزئیات ماجرا به قرار زیر بود.
حادثهای باورنکردنی در عصر پنجشنبه، روزی که به عطر و نام مادر آغشته بود، خانوادهای را در تبریز به مرز مرموز اشک و لبخند کشاند. پدر در منزل و مادر در پناه مادرانگی شب پنجشنبه، در تدارک مهمانی روز مادر است. پویا در خنکای روز در تراس خانه، لباس از رخت می چیند.
هوا مه آلود است. در گذر زمان، دلشوره، قلب پدر را می لرزاند. به تراس می رود و در صفحه آسمان خاکستری پیش رویش، جایی که کلاغ ها سراسیمه پی چیزی نامعلوم می چرخند، پویا را نمی بیند...
در بیمارستان شهید محلاتی می چرخم و به بخش مردان هدایت می شوم. بیمارستان پر از چهره های خسته و بی حوصله ای است که صدای قدم هایم، کلافه شان می کند. من در میان این چهره ها، مادرانه ای مبهوت را جستجو می کنم؛ مادری آشفته و به هم ریخته، شاخه ای بریده از درخت امید را گرفته در آغوش تصورات مخدوشش، با نگاهی خسته منتظر خبری تازه است. خبری که از شاخه امید در دلش ریشه دواند تا زندگی را از سر بگیرد... ان نگاه را پیدا کردم...
پدر در خلوت تراس، درست در هوهوی بادِ آلوده ی روزها، پسر را نه در هوا و زمین، که در سقوط پیدا کرد.
«در آن لحظه دلم میخواست خودم را پرت کنم پایین، فقط برای اینکه زودتر پسرم را در آغوش بگیرم.»
مادر در بیمارستان به سراغم می آید. خود را معرفی می کنم و از این ماجرا می پرسم و حال غریبی که تجربه کرده بود را برایم بازگو می کند: «در خانه مادرم بودم که همسرم زنگ زد و گفت پویا زمین خورده و دوست دارد تو کنارش باشی. نمی دانستم چه شده و وقتی به بیمارستان رسیدم، احساس می کردم همه برای اینکه من آرام باشم و هول نکنم، مرا تسکین می دهند. شوکه بودم و با دیدن پسرم، زبانم بند آمد.ای کاش هیچ وقت آن کاپشن را در تراس پهن نمی کردم.»
«پویا محرابی»، نوجوان ۱۳ ساله و دانشآموز کلاس هشتم، در حالی که قصد داشت کاپشن خود را از روی بند رخت بردارد، بهطور ناگهانی از تراس منزل در طبقه چهارم ساختمان سقوط می کند.
پدر، بند دل در دست و سراسیمه می رسد بالا سر فرزند. با شجاعت و خویشتنداری، هجوم قلب و روحش را برای در آغوش کشیدن پویا مهار کرده و در نگاه های ملتمس و ترسیده اش، جرعه ای امید را از خاموشی پسرش جست و جو می کند تا اینکه پویا زبان می گشاید«انگار پرواز کردم»
مادر در نگاه مبهوت من می گوید: «دکتر ها می گویند، این معجزه است. معجزه»
مادر ادامه می دهد: «همسرم در آن لحظه دست به پسرم نزد و بلافاصله با اورژانس تماس گرفت. پزشکان بیمارستان میگویند این اقدام و این تصمیم خیلی سخت و در عین حال مهم است که نقش حیاتی در جلوگیری از آسیبهای بیشتر داشته. خیلی از مردم در مواجهه با عزیزانشان نمی توانند هیجان خود را کنترل کنند.»
بررسیهای پزشکی نشان داده مهره چهارم ستون فقرات پویا تنها جایی است که آسیب دیده. با وجود شدت سقوط، عمل جراحی با موفقیت انجام و پویا از ICU به بخش منتقل شده است. پزشکان بارها نجات او را «معجزه» توصیف کردند و روند بهبودی سریع او را کمنظیر خواندند.
مادر پویا می گوید:« می خواهم به مردم بگویم معجزه هست. من به خدا بسیار ایمان دارم ولی معجزه را ندیده بودم و فکر می کردم فقط در داستان ها و روایت هاست ولی این اتفاق، معجزه زندگی من شد.خدا پویا را در روز مادر، به من هدیه داد. »
پویا علاوه بر تحصیل، به موسیقی علاقه دارد و ویولن مینوازد و در ورزش کیکبوکس نیز فعالیت میکند. این نوجوان اکنون تحت نظر پزشکان است و خانواده او امیدوارند با ادامه مراقبتها، بهزودی به زندگی عادی بازگردد.
گفتنی است، این حادثه نه تنها یک هشدار برای رعایت ایمنی در منازل چندطبقه و نمونهای از شجاعت، صبر و کنترل والدین در لحظات بحرانی است، بلکه در دل من که در بخش مردان بیمارستان شهید محلاتی تبریز، ایستاده بودم، نور امید و معجزه را تراوید؛ این روزها که خسته و بیصدا، در بیم و امید فردایی بهتر، زندگی از سر می گذرانیم و احساس تنهایی، در میان آلودگی ها، بی عدالتی ها و آتش سوزی ها و بیماری ها، تهدید به جنگ ها و هشدار به خشکسالی ها، بر روحمان رسوخ کرده، به چنین معجزاتی نیاز است که بدانیم خدا حواسش به ما هست و در این زمانه آخرالزمانی ای که به واسطه تلقین رسانه های جهانی، برای خود تصویر کرده ایم، همچنان هیچ برگی بی اذن خدا از درخت نمی افتد و اگر بیفتد، بی اذن او لگد مال نمی شود.
پویا، معجزه ایست برای امید بیشتر... امیدی برای زندگی بهتر.
انتهای پیام/