گفتگوی اختصاصی نصر به مناسبت روز حفاظت از لایه اوزون/

طوفان‌های نمک، تیر خلاص به جمجمه تمدن وطن

1404/06/24 - 13:23 - کد خبر: 145323
بهروز ساری صراف

نصر: یکی از جدی‌ترین بحران‌های شمال‌غرب کشور، خشکیدن دریاچه ارومیه و پیامدهای آن است که دیگر صرفاً یک مسئله زیست‌محیطی نیست، بلکه به گفته کارشناسان، تهدیدی برای حیات اجتماعی، فرهنگی و حتی تمدنی ماست. 

به گزارش نصر، «بهروز ساری صراف»، استاد جغرافیا در دانشگاه تبریز، در این گفتگو از «نظام تشریفاتی» حاکم بر سیاست‌های محیط‌زیستی، نقش نیروگاه مازوت‌سوز در برهم‌زدن تعادل اقلیم و آینده‌ای سخن می‌گوید که اگر تغییری در مسیر آن ایجاد نکنیم، نه فقط کشاورزی بلکه زبان و فرهنگ ما هم در گرد و غبار نمک مدفون خواهد شد.

استاد، شما سال‌ها روی دریاچه ارومیه تحقیق کرده‌اید. خشک‌شدن این دریاچه چه تبعاتی برای تبریز و منطقه به همراه داشته است؟ 
دریاچه ارومیه فقط یک پهنه آبی نه، بلکه تنظیم‌کننده اقلیم کل منطقه بود. امروز با خشک شدن بستر آن، ما در معرض پدیده‌ای هستیم که اسمش را «انهدام تمدنی» می‌گذارم. دیگر مسئله فقط عطسه یا سرفه و آسم نیست؛ اگر چرخه‌های بادهای طوفان‌زا از غرب فعال شوند، کشاورزی، فضای سبز، تنفس، حیات اجتماعی و در حالت کلی فرهنگ و تمدن ما تحت‌الشعاع طوفان‌های نمکی قرار خواهد گرفت. نمک مثل خوره به جان خاک می‌افتد و آن‌وقت دیگر چیزی برای شست‌وشو آن و بازسازی باقی نمی‌ماند.

یعنی شما معتقدید تهدید دریاچه ارومیه فقط زیست‌محیطی نیست، بلکه هویت فرهنگی و اجتماعی ما را هم درگیر می‌کند؟
وقتی مردم درگیر بیماری‌های ناشی از نمک و آلودگی شوند، وقتی تنفس و حیات روزمره مختل شود، دیگر زبان، موسیقی و هنر معنا پیدا نمی‌کند. فرهنگ و تمدن در بستری از آرامش و سلامت شکوفا می‌شود. وقتی این بستر از بین برود، همه چیز به تشریفات بدل می‌شود.


شما از واژه «تشریفاتی بودن محیط زیست» استفاده می‌کنید. منظورتان چیست؟
کافی است به تخصیص بودجه‌ها نگاه کنیم. محیط زیست همیشه در انتهای لیست است؛ بعد از همه دستگاه‌های امنیتی، تبلیغاتی و سیاسی و ... در دولت‌های مختلف هم همین بوده. حتی در زمان‌هایی که می‌گفتند بودجه محیط زیست «خوب» است، باز هم در رتبه آخر بود! این یعنی در نگاه رسمی، حیات مردم اولویت ندارد.

 

نقش نیروگاه مازوت‌سوز تبریز در این بحران چقدر جدی است؟
بسیار جدی! مازوت پست‌ترین سوخت فسیلی است که ما به جای صادرات، آن را خودمان مصرف کردیم. آلایندگی‌اش فقط به بیماری‌ها ختم نمی‌شود بلکه ترموستات اقلیم منطقه را هم خراب کرده است. امروز کوه‌های سهند و سبلان که باید منبع برف باشند، دیگر برفی برای تغذیه رودخانه‌ها ندارند. نیروگاه تبریز در برهم‌زدن این چرخه نقش مستقیم دارد. این یعنی نه تنها هوا را آلوده کرده‌ایم، بلکه تنظیم اقلیم را هم از دست داده‌ایم.


آقای دکتر، چند بار مطرح شده که نیروگاه تبریز باید به‌طور کامل گازسوز شود. چرا این موضوع با وجود اهمیت بالایش هنوز به سرانجام نرسیده است؟
مسئله فقط «تکنولوژی» یا «امکان» نیست، مسئله «اراده» و «اولویت» است. ما سال‌هاست می‌دانیم که مازوت آلاینده‌ترین سوخت است و گاز در کشور وجود دارد اما به جای اینکه آن را برای نیروگاه‌های کلیدی مثل تبریز اختصاص دهند اغلب صرف مصارف دیگر می‌شود. در عمل، محیط زیست در اولویت آخر قرار دارد. اگر نیروگاه تبریز به‌طور کامل گازسوز شود، آلودگی هوا به شکل چشمگیری کاهش می‌یابد و از طرفی فشار بر اقلیم منطقه هم کمتر خواهد شد ولی این وعده که نیروگاه گاز سوز خواهد شد، هرگز با برنامه ای جدی پیگیری و عملی نخواهد شد و چندین سال معطلی پشت آن خوابیده است!  آیا ما انقدر زمان داریم!؟


شما از «تیر خلاص به جمجمه تمدن» صحبت کردید. این هشدار در چه مرحله‌ای است؟ هنوز راهی برای پیشگیری وجود دارد؟
هنوز کورسوی امید هست. وقتی هنوز فضای سبزی داریم یعنی هنوز نمک به عمق ریشه‌ها نرسیده. بارندگی‌های هرچند اندک تا حدی مانع شده‌اند. اما این موقتی است. مشکل اصلی ما سوءمدیریت است، نه فقط تغییرات اقلیم. کاهش ۲۰ درصدی بارش، نباید باعث نابودی دریاچه‌ای با هزاران سال قدمت می‌شد. ۸۰ درصد بحران حاصل سوءمدیریت است؛ از کشاورزی بی‌رویه گرفته تا خودکفایی غلط.


منظورتان از «خودکفایی غلط» چیست؟
ما اصرار داریم همه محصولات را در همین خاک تولید کنیم. برنج را در دشت‌های میانه می کاریم! در حالی که می‌توانستیم بخشی از نیاز کشور را با «کشت فراسرزمینی» تأمین کنیم، همان‌طور که قانون برنامه هفتم هم تأکید کرده. اما همچنان افتخار می‌کنیم که هندوانه صادر می‌کنیم در حالی که داریم آب مجازی صادر می‌کنیم. این افتخار نیست، این ویرانی آینده است.

آیا قوانین موجود مثل «قانون هوای پاک» یا برنامه‌های توسعه نمی‌توانند جلوی این روند را بگیرند؟
قوانین روی کاغذ خوب‌اند اما یا اجرا نمی‌شوند یا با «مصلحت» دور زده می‌شوند.
وقتی خودروساز اجازه نمی‌دهد استاندارد اجرا شود، وقتی نیروگاه‌ها با مازوت کار می‌کنند، وقتی شهرداری‌ها به جای حفظ باغات تاریخی، آن‌ها را قربانی پروژه‌های عمرانی می‌کنند، دیگر قانون به چه درد می‌خورد؟ در کشور ما همه چیز در اولویت است جز قلب تپنده مردم

در این شرایط، نقش رسانه‌ها چیست؟
رسانه‌ها صدای مردم و نسل‌های آینده‌اند. اگر رسانه مستقل و آزاد باشد، می‌تواند مسئولان را وادار به پاسخ‌گویی کند. ولی اگر رسانه‌ها درگیر منافع مالی یا سیاسی شوند، کارکردشان از بین می‌رود. همان‌طور که ناخدا روی کشتی هدایت می‌کند، رسانه باید هدایت‌گر جامعه در مسیر حفاظت از محیط زیست باشد.



شما بارها از «انهدام تمدنی» حرف زدید. آیا می‌توان امیدوار بود یا این هشدار آخرین مرحله است؟
اگر همین امروز بازنگری نکنیم، تمدن ما قربانی سوءمدیریت خواهد شد. اما هنوز فرصت هست؛ به شرطی که سیاست‌گذاران، به جای شعار خودکفایی و جشن‌های نمایشی، به فکر حیات واقعی مردم باشند. رسانه‌ها، دانشگاه‌ها و مردم باید این تغییر را مطالبه کنند. در غیر این صورت، تاریخ از ما به عنوان نسلی یاد خواهد کرد که تیر خلاص را به جمجمه تمدن خودش زد.

گفتنی است، این مصاحبه بازتابی از صدای هشدار کارشناسانی بود که سال‌هاست پژوهش کرده‌اند و فریاد زده‌اند؛ اما مسئله شان هنوز در اولویت سیاست‌گذاران قرار نگرفته است. این استاد دانشگاه در پایان، بند «ت» از ماده ۲۲ قانون برنامه هفتم توسعه را به عیناً خواند و خواستار عمل به این بند قانونی شد: «به استناد بند (۸) سیاست‌های کلی محیط زیست و به منظور توسعه اقتصاد سبز و صنعت کم‌کربن و تقویت سازگاری و کاهش آسیب‌های ناشی از تغییر اقلیم، سازمان حفاظت محیط زیست مکلف است با همکاری وزارتخانه‌های نفت، نیرو، صنعت، معدن و تجارت، راه و شهرسازی و بهداشت، درمان و آموزش پزشکی نسبت به تدوین برنامه مدیریت تغییرات اقلیمی کشور طی سال اول برنامه اقدام و ترتیبات قانونی مورد نیاز را اعمال نماید.»

این گزارش می افزاید، «بهروز ساری صراف»، استاد آب‌وهواشناسی و رئیس دانشکده برنامه‌ریزی و علوم محیطی دانشگاه تبریز است. وی با سابقه‌ای طولانی در حوزه جغرافیا و محیط زیست، مسئولیت‌هایی همچون مدیریت گروه جغرافیای طبیعی، مدیریت گروه پژوهشی جغرافیا، مدیریت گروه آب‌وهواشناسی و عضویت در هیأت ممیزه دانشگاه را بر عهده داشته‌اند. دکتر ساری صراف همچنین عضو کارگروه تخصصی علوم جغرافیایی وزارت علوم و هیأت ویژه گزارش ملی سیلاب کشور است و به‌عنوان یکی از چهره‌های علمی شاخص در زمینه تغییرات اقلیمی و مدیریت منابع، نقش مهمی در تبیین بحران‌های زیست‌محیطی و راهکارهای مقابله با آن‌ها دارد.
 انتهای پیام/

پژوهشیار